تعلیم و تربیت انسان ها در کشورهای توسعه یافته از جایگاه والایی برخوردار است و هر حکومتی تلاش می کند تا برای پرورش انسان ها و تربیت نسل های آینده کشور برنامه ریزی دقیق و اساسی انجام دهد.
در کشور ما متاسفانه دولت ها طی دوره های گذشته علی رغم شعارهای فراوان و پرطمطراق در عمل بی توجهی نسبت به آموزش وپرورش روا داشته اند و این دستگاه عریض و طویل را دچار خمودگی و ایستایی کرده و از پویایی و تحرک بازداشته اند.
اگر در یک کشور اقدامات صورت گرفته در نهاد تعلیم و تربیت به شکلی بود که خانواده ها در زمان تحصیل فرزندانشان اولویت آنها شغل معلمی باشد ، آن زمان می توانیم بگوییم کشور در مسیر توسعه ی فرهنگی و پیامد آن توسعه ی اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی قرارگرفته است چراکه زیر بنای توسعه ی همه جانبه توسعه ی فرهنگی است.
توسعه ی فرهنگی با صدور بخشنامه و ایجاد محدودیت و بگیر و ببند میسر نمی شود، توسعه ی فرهنگی باید با ابزار فرهنگی صورت پذیرد.
یکی از مهمترین ابزارهای فرهنگی « معلم » است. مهمترین چالش نظام تعلیم و تربیت بازگرداندن هویت معلم به جامعه ی فرهنگیان است که موجب ایجاد اعتماد به نهاد آموزشی می شود و سرمایه اجتماعی عظیمی برای کشور محسوب می شود.
وقتی از مطالبات فرهنگیان سخن گفته می شود تنها مشکلات اقتصادی و معیشتی نیست بلکه بازگرداندن هویت و تمام الزامات شغل معلمی است.
اگر نگاهی اجمالی به جایگاه آموزش و پرورش در برنامه ششم توسعه بیاندازیم متوجه خواهیم شد که آنچه در گفتار مسئولین و تبیین نظری می آید درعمل فراموش می شود و به آموزش وپرورش به مثابه ی فرزند ناتنی دولت نگریسته شده است.
در حال حاضر نظام تعلیم و تربیت با چالش های فراوانی به ویژه از زمان اجرای سند تحول بنیادین و استوار نظام آموزشی 3-3-6 روبه رو می باشد که ار آن جمله می توان به کمبود نیروی انسانی متخصص در دوره ایتدایی ، عدم توازن و ساماندهی نامناسب نیروی انسانی در مناطق مختلف ، ازدحام کلاس های درسی با اجرای طرح تجمیع ، اجرای ناقص نظام رتبه بندی معلمان ، عدم توجه به زیرساخت های لازم سخت افزاری ونرم افزاری برای استقرار نظام آموزشی جدید و ... اشاره کرد .
در نظام آموزشی ما اجرای برنامه های تعلیم و تربیت به صورت آزمون و خطا صورت گرفته است و همین مسئله بزرگترین ضربه را به شکوفایی این دستگاه وارد کرده است .
تغییر سازنده درهر نظام آموزشی نشانه ی پویایی وتحرک آن است و نظام های بسته هیچ گاه نتوانسته اند به شکوفایی و پویایی دست یابند.باید گفتمان آموزش وپرورش از حالت متمرکز به غیرمتمرکز تغییر یابد.
اما مهمترین چالش وزیر جدید ، اقتصاد آموزش و پرورش است که پاشنه آشیل همه وزرای قبلی از بدو انقلاب بوده ، اقتصاد آموزش و پرورش مهمترین دغدغه ی مدیران نظام آموزشی است که بهبود آن در شرایط کنونی نیازمند تدابیر مشخص و تشکیل اتاق فکری از کارشناسان متخصص اقتصادی می باشد .
از آقای آشتیانی انتظار می رود همان گونه که گفته اند در گرفتن بودجه فردی سمج هستند و کوتاه نمی آیند این را در عمل نشان داده و جایگاه آموزش و پرورش را در برنامه ششم توسعه و لایجه بودجه سال 96 بهبود بخشند .
افزایش بودجه آموزش و پرورش راه حل کوتاه مدت برای برون رفت از شرایط موجود است ،اگر دانش آشتیانی نتواند سهم آموزش و پرورش را در لایحه بودجه افزایش دهد بدون تردید به سرنوشت وزرای قبلی دچار خواهد شد .
بدیهی است که مجلس نمی تواند خارج از ساختار بودجه برای دولت هزینه ایجاد کند مگراینکه متناسب با هزینه ، منابع تأمین آن را پیش بینی کند .
حل ریشه ای مشکلات آموزش وپرورش به یک عزم ملی در همه ی ارکان نظام نیاز دارد، بدیهی است در دستگاهی با این حجم مشکلات سخت افزاری ونرم افزاری برای پاسخ گویی به مخاطبان 40 میلیونی خود ،جابه جایی یک وزیر به معنی پاک کردن صورت مسئله است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید