چاپ کردن این صفحه

فاطمه سادات اشرفی زاده/ عضو شورای نویسندگان صدای معلم

جوجه های ما را آخر مرداد می شمارند !

یک حس درونی در وجودت ناخواسته  امتیازت را با سایر امتیازات مقایسه می کند/ گاه تفاوت امتیازات سوال برانگیز است  و تو باز هم با خود می گویی اهمیتی ندارد /  چطور ممکن است کسی با سابقه کمتری که  نه تالیفی  داشته  و نه کارگاه آموزشی برای همکاران برگزار کرده و  نه هیچ برنامه شاخصی داشته  است ، از فلانی و فلانی و... جلوتر باشد / در فرم امتیاز بندی ، امتیازاتی تعریف شده است که هیچ ارتباطی به کیفیت تدریس معلم ندارد/ اگر محاسبه شود .  فعالیت هایی چون کمک در تجهیز کتابخانه مدرسه ، کمک به تهیه وسایل کلاس ، ارائه پیشنهاد و همکاری با  عوامل اجرایی در جهت بهبود شرایط آموزشگاه ، برگزاری مسابقات و اهدای جوایز به دانش آموزان ، در این  فرم ها تعریف نشده اند/ سؤال این است  که آن امتیاز  چه ربطی به شرایط شغلی  همسر او دارد و  چگونه موجب کسب امتیاز در آموزش و پرورش می شود / شیوه ارزشیابی دبیران به منظور سازمان دهی ،  کاستی هایی دارد  که  نیاز به تجدید نظر دارد / افرادی با امتیازهایی خاص  که خودشان در گرفتن آنها هیچ نقشی نداشته اند ، در آزمون های استخدامی پذیرفته می شدند  در  حالی که افرادی با شایستگی های علمی در همان آزمون استخدامی پذیرفته نمی شدند/ مسئولین آموزش در این جلسه  تاکید می کنند که  این وضعیت به دلیل تغییر نظام آموزشی در تمام کشور ایجاد شده است و باید پذیرفت . به گونه ای با قاطعیت می گویند که جای هیچ اعتراضی برای ما باقی نمی ماند/ سال قبل هم عده ای به مقاطع دیگر رفتند عده ای دروس غیر مرتبط گرفتند و البته عده ای هم به دور از هر دغدغه ای ساعت های موظفی خود را گرفتند/ این وضعیت از سال های قبل قابل پیش بینی بود و با ایجاد تهمیدات و برنامه ریزی  دقیق از قبل  می توانستیم این وضعیت را بهتر مدیریت کنیم  . علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد / بزرگترین مشکل در آموزش و پرورش عدم برنامه ریزی به موقع است/ در نهایت دود  بی برنامگی ها به چشم معلمان می رود/ دبیرانی که  ساعت تدریس برایشان نیست ، مجبور می شوند برای  تعیین وضعیت خود هر روز  به اداره بروند و در این رفت و آمدها گاه با برخوردهای دور از انتظار  مواجه می شوند و گاه به قطع حقوق هم تهدید می شوند/ تغییر نظام آموزشی که این پیامدها  را به بار آورده است ، برنامه ریزی صحیحی را طلب می کرد  که  از سال های قبل باید پیش بینی می شد/  پایان مرداد  برای ما  ، فصل دغدغه ها و نگرانی هاست . فصل نه شنیدن هاست  و فصل پیشنهادهایی است که می دهیم  و برای  آنها  گوش شنوایی نیست

 سازمان دهی معلمان

امتحانات خرداد که تمام می شود با تصحیح برگه ها ، بررسی اعتراضات و اعلام نتیجه ها هر چند به ظاهر سال تحصیلی تمام  شده است اما  این پایان ، شروع دیگری را رقم می زند . زنگ دیگری یرای دبیران متوسطه نواخته می شود ، زنگ جمع آوری امتیازات  . در این فصل دبیران مدارک امتیاز آوری  چون  ساعات ضمن خدمت ، گواهی شرکت در همایش ها ، کارگاه های آموزشی و تقدیر نامه ها  را جمع آوری می کنند تا با امتیازات کسب شده در سازماندهی شرکت کنند . به درستی یا نادرستی  این ارزش گذاری کاری نداریم ، به این که عده ای  به این برگه ها دل می بندند  و برای گرفتن یک تشویقی پیگیری ها می کنند و به گواهی شرکت در همایش  بیشتر توجه دارند تا به  محتوای همایش ، کاری نداریم . آن چه از جمع آوری  این مستندات حاصل می شد ، امتیازات دبیران  است که برنامه سال تحصیلی آینده را برای آنها رقم می زند.

روزی که امتیازها را بر روی تابلو می بینیم  تفاوت های آشکاری معلوم می شود . هر چقدر هم مثل من بی تفاوت باشی ، هر چقدر هم بگویی حالا  این امتیازات چه تاثیری در وضعیت ما دارد ، بالاخره همه بعد از سی سال بازنشسته می شویم اما  یک حس درونی در وجودت ناخواسته  امتیازت را با سایر امتیازات مقایسه می کند .

تمام ملاک های امتیاز آور  را  محاسبه می کنی : سابقه کار ، مدرک تحصیلی ، تالیفات و برگزاری کنفرانس در طول سال تحصیلی و.... در اغلب این شاخصه ها ، مشابهت هایی هست . دوره های ضمن خدمتی هم که برگزار شد در کنار سایرین شرکت کرده ای . صرف نظر از  امتیازات تقدیرنامه ها  و شرکت در همایش ها که نمی دانیم هر  شخص چه تعداد دارد -که اینها هم امتیازات چندانی نیستند - گاه تفاوت امتیازات سوال برانگیز است  و تو باز هم با خود می گویی اهمیتی ندارد ؛ این چند سال هم می گذرد  و خود را  متقاعد می کنی که  در فعالیت هایی مثل کلاس  تابستانه و امتحانات نهایی همکاری نداشتی و امتیازی کسب نکرده ای ، شاید کمبود امتیاز ما از اینجا ناشی می شود .

اما دیگران که به مشکل تو دچار شده اند ، چنین فکر نمی کنند و دلایلی می آورند :  چطور ممکن است کسی با سابقه کمتری که  نه تالیفی  داشته  و نه کارگاه آموزشی برای همکاران برگزار کرده و  نه هیچ برنامه شاخصی داشته  است ، از فلانی و فلانی و... جلوتر باشد ؟! امتیاز امتحان نهایی و... مگر چقدر می شود ؟ کم کم می بینی  که حیلی هم بیراه نمی گویند .

در هر صورت به دلایلی دور دوم  بررسی امتیازات آغاز می شود و مدیران گروه  برای دومین بار امتیازات را ارزیابی می کنند . آنها  ساعت ها وقت صرف می کنند و امتیازها را موشکافانه بررسی می کنند . سرانجام  امتیازات  جدید اعلام می شوند .امتیاز عده ای تغییر می کند و تعدادی مثل من  با همان امتیاز  قبلی در جای خود می مانند . بعد از تمام سوال هایی که برای امثال من  بی جواب می مانند ، از طریق بخشنامه های اداری  اعلام می شود که در اواخر مرداد بر اساس  همین جدول امتیازبندی ، سازمان دهی دبیران انجام گیرد و ساعات تدریس  تقسیم می شوند . این وضعیت در تمام رشته های متوسطه اجرا می شود . هر چند ظاهرا  در حال حاضر ،  راه بهتری  برای سازمان دهی وجود ندارد اما  این شیوه سازمان بندی هم مشکلات خاص خود را دارد .  در فرم امتیاز بندی ، امتیازاتی تعریف شده است که هیچ ارتباطی به کیفیت تدریس معلم ندارد .

معیارهای علمی ، کیفیت تدریس ، خدماتی – به جز تدریس - که دبیر در محل کار خود ارائه می دهد ، معیارهایی قابل قبولی است اگر محاسبه شود .  فعالیت هایی چون کمک در تجهیز کتابخانه مدرسه ، کمک به تهیه وسایل کلاس ، ارائه پیشنهاد و همکاری با  عوامل اجرایی در جهت بهبود شرایط آموزشگاه ، برگزاری مسابقات و اهدای جوایز به دانش آموزان ، در این  فرم ها تعریف نشده اند .

البته  هر دبیر علاقه مند به رشد علمی نوجوانان و  ارتقای  وضعیت آموزشگاه این  فعالیت ها را  به میل خود - نه برای کسب امتیاز  - انجام می دهد . معمولا این گونه  فعالیت ها به طور  خودجوش صورت می گیرند و جایی ثبت نمی شوند . لازم به ذکر است عده ای هم  هستند که امتیاز بالایی کسب می کنند که آن امتیاز حاصل زحمات واقعی خودشان است و فعالیت هایی مثل  درج مقاله  در نشریات و برگزاری کارگاه آموزشی و ... موجب ارتقای امتیازشان شده است و حقشان بوده است .  

افرادی  هم هستند هر چند با ارائه  مدارکی  امتیازاتی را کسب کرده اند ولی امتیازاتی است که هیچ ارتباطی با  کیفیت تدریس و  اندوخته علمی یک معلم ندارد . یک معلم ممکن است خارج از حوزه آموزش و پرورش فعالیت هایی در زمینه های گوناگون داشته باشد که هیچ ارتباطی به وضعیت  او در آموزش و پرورش نداشته باشد و بعید است که آنها امتیازی محسوب شوند .

همچنین ممکن است یکی از بستگان یک  معلم ، امتیازاتی مربوط به دوران دفاع مقدس داشته باشد . بدیهی است که تلاش آن عزیزان در حوزه دفاع مقدس  برای همه قابل تقدیرست اما  سؤال این است  که آن امتیاز  چه ربطی به شرایط شغلی  همسر او دارد و  چگونه موجب کسب امتیاز در آموزش و پرورش می شود ؟!

 واقعیت این است که بزرگواری و ایثار یک مبارز – با تمام افتخارآفرینی  که دارد – ارتباطی به حوزه شغل  فعلی همسر او ندارد و اینها دو مقوله کاملا جداگانه هستند . این ها نمونه هایی از ملاک های ارشیابی بود که در حال حاضر  اجرا می شود .

شواهد موجود نشان می دهد شیوه ارزشیابی دبیران به منظور سازمان دهی ،  کاستی هایی دارد  که  نیاز به تجدید نظر دارد . همان طور که  سال های قبل  استخدام هایی که در بعضی  وزارتخانه ها  انجام می گرفت ، افرادی با امتیازهایی خاص  که خودشان در گرفتن آنها هیچ نقشی نداشته اند ، در آزمون های استخدامی پذیرفته می شدند  در  حالی که افرادی با شایستگی های علمی در همان آزمون استخدامی پذیرفته نمی شدند . این سال های اخیر  به دنبال  تغییر نظام آموزشی و حذف پایه هایی در مقطع متوسطه ،  مشکل  ارزشیابی  و سازمان دهی در کنار مشکلات متعدد  آموزش و پرورش  ، شرایط  را بر دبیران دشوارتر  کرده است .

در هر صورت اواخر مرداد و روز سازمان دهی فرا می رسد . به دلیل تعداد زیاد دبیران ادبیات ، سازمان دهی بانوان در دو روز جداگانه اجرا  می شود . آنان که امتیازات بالاتری دارند با آزادی  عمل مدارس مورد علاقه خود را انتخاب می کنند و روز بعد گروه دوم در  حالی در  جلسه شرکت می کنند که ظرفیت بیشتر  آموزشگاه ها تکمیل  شده است .

به جز چند آموزشگاه حاشیه ی شهر جایی نمانده است ،تازه آن ساعاتی هم که مانده است به همه دبیران نمی رسد . مدارس خاص  هم که  از انتخاب مستثنی هستند .

 مسئولین آموزش در این جلسه  تاکید می کنند که  این وضعیت به دلیل تغییر نظام آموزشی در تمام کشور ایجاد شده است و باید پذیرفت . به گونه ای با قاطعیت می گویند که جای هیچ اعتراضی برای ما باقی نمی ماند .

پیشنهاد  دادیم حال که ساعت های تدریس کم شده است بهتر است به همه  اعضای گروه  تعداد مساوی ساعت تدریس بدهید ( مثلا 16 یا 18 ساعت ) تا عدالت رعایت گردد و  بعد برای کمبودهای همه اعضا تصمیمی بگیرید . همان طور که در بعضی شهرستان به دلیل کمبود ساعت تدریس ، به  دبیران بعضی رشته ها  20 یا 18 ساعت تدریس می دهد . البته مسؤلین آموزش در عدم پذیرش پیشنهادهای ما  دلایلی آوردند و در عوض پیشنهادهای دیگری چون انتقال به مقطع متوسطه اول یا ابتدایی را  مطرح کردند . جلسه در حالی به پایان  رسید که به تعدادی از دبیران  هیچ ساعت تدریس  نرسید و به تعدادی نصف ساعت موظفی رسید و...

چند سالی است وضعیت سازمان دهی این گونه برگزار می شود . سال قبل هم عده ای به مقاطع دیگر رفتند عده ای دروس غیر مرتبط گرفتند و البته عده ای هم به دور از هر دغدغه ای ساعت های موظفی خود را گرفتند .

اگر در سال جاری  دوره ضمن خدمت هم برگزار شود ، فقط آنانی می توانند شرکت کنند که در پایه دهم تدریس دارند و آنان که ساعت تدریس ندارند ، از این کلاس ها  هم  بی بهره خواهند بود  و در نتیجه امتیازی هم نخواهند گرفت . بدین ترتیب « هر که بامش بیش ، برفش بیشتر »

در این که ساعات تدریس در متوسطه دوم ، به دلیل حذف پایه های اول در سال قبل و حذف پایه دوم  در سال جاری کم شده ، حرفی نیست  اما  این وضعیت از سال های قبل قابل پیش بینی بود و با ایجاد تهمیدات و برنامه ریزی  دقیق از قبل  می توانستیم این وضعیت را بهتر مدیریت کنیم  . علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد .

بزرگترین مشکل در آموزش و پرورش عدم برنامه ریزی به موقع است . معمولا تصمیمات ناگهانی و شتاب زده بیشترین لطمه را به آموزش  این کشور وارد می کنند .دریافت بسیاری از بخشنامه ها  در دقیقه 90  ،  نشان از  عدم برنامه ریزی است .  در نهایت دود  بی برنامگی ها به چشم معلمان می رود . دبیرانی که  ساعت تدریس برایشان نیست ، مجبور می شوند برای  تعیین وضعیت خود هر روز  به اداره بروند و در این رفت و آمدها گاه با برخوردهای دور از انتظار  مواجه می شوند و گاه به قطع حقوق هم تهدید می شوند ! گویی  خودشان این وضعیت را ایجاد کرده اند . پیشنهادهای مفیدی چون تقسیم کلاس های پرجمعیت به دو کلاس که می تواند مشکل بسیاری از دبیران را در کمبود ساعت حل کند ، از طرف مسؤلین اداری پذیزفته نمی شود .

شگفتا !

راهکار ساده ای که می تواند تعداد کلاس ها را افزایش دهد و کلاس های پر جمعیت را به تعادل برساند تا هم آموزش  در شرایط بهتری صورت گیرد و هم ساعت تدریس دبیران تامین شود  ، از طرف مسؤلین پذیرفته نمی شود .

 تغییر نظام آموزشی که این پیامدها  را به بار آورده است ، برنامه ریزی صحیحی را طلب می کرد  که  از سال های قبل باید پیش بینی می شد . همان طور که ایجاد پایه ششم ابتدایی به طور ناگهانی از نظر کیفیت آموزشی و  حتی از نظر کمبود فضای آموزشی ، مشکلات متعددی برای مقطع ابتدایی ایجاد کرده است ، ادامه  آن وضعیت در این سال ها به متوسطه دوم رسیده است .

اکنون مرداد ماه به پایان رسیده  و جلسات سازمان دهی  برگزار شده است . تعدادی از  دبیران رشته های مختلف  همچنان ساعت تدریس ندارند و باید به انتظار بنشینند تا پست هایی  چون  معاون ، مربی بهداشت ، مربی پرورشی یا .... برایشان  تعیین  شود و  البته این نمونه ها  بهتر از آن  است که در رشته ای غیر مرتیط که تخصصی ندارند ، تدریس کنند  . این وضعیت اغلب دبیران در سال های اخیر است .

 پایان مرداد  برای ما  ، فصل دغدغه ها و نگرانی هاست . فصل نه شنیدن هاست  و فصل پیشنهادهایی است که می دهیم  و برای  آنها  گوش شنوایی نیست .

 گذشته از مشکلاتی که نظام اداری برای ما ایجاد کرده است ، کسب امتیازاتی که هیچ ارتباطی به کیفیت علمی و رفتاری یک دبیر ندارد  و  از آن مهمتر بی تفاوتی عده ای که در نهایت آرامش ساعات تدریس را  به انتخاب خود  گرفته اند و  حتی نگران  وضعیت سایر همکاران خود  نیستند ، بسیار دردناک تر از مشکلاتی است که نظام اداری بر ما تحمیل کرده است .

   شهرِ  یاران بود  و  خاک مهربانان این دیار              مهربانی کی سرآمد ، شهریان را چه شد ؟

چهارشنبه, 02 شهریور 1395 09:42 خوانده شده: 2360 دفعه

در همین زمینه بخوانید: