چاپ کردن این صفحه

علی پورسلیمان/ مدیر گروه صدای معلم

اجلاس روسای آموزش و پرورش به پایان رسید ! مساله همچنان باقی است ...

برخلاف برخی تبلیغات در مورد سهمیه مدیریتی زنان ، سهم زنان در بدنه مدیریتی آموزش و پرورش کم تر از 3 درصد است/ آیا فرصت های دیگری برای تشکر و یا تقدیر از مدیران وجود ندارد/ اگر سیستم ارزیابی عملکرد مدیران در وزارت آموزش و پرورش بر یک مبنای علمی ، مستمر و سیستماتیک تعریف و تبیین شده باشد و ارزش گذاری درست و منطقی انجام شود ؛ آیا نیازی خواهد بود که بخواهند از در یک نشست سه روزه چنین کارکردی تعریف شود/ معلمان غالبا به مدیران اعتماد ندارند و البته مدیران هم غالب معلمان را فاقد تحلیل و یا درک در فهم مشکلات با نگاه سیستمی و یا جامع می دانند/ آیا مدیران صف و ستاد درک درست ، واحد و واقع بینانه ای از اهداف آموزش و پرورش و نیز اسناد بالادستی دارند/ آیا مسئولان وزارت آموزش و پرورش قصد دارند در مدت 3 روز این فاصله را از بین ببرند / وزارتخانه ای که بین مدیران صف و ستادش فاصله و به قولی " عدم درک مشترک " وجود داشته باشد چگونه می تواند بین " صف " و " ستاد " در کل مجموعه هماهنگی ایجاد کند/ معنای نهایی چنین گزاره ای آن است که در وزارت آموزش و پرورش ارتباطات مدیریتی فقط و یا اکثرا به صورت " عمودی " تعریف شده است و " ارتباطات افقی " که برآیند سازمان های اثربخش و کارا می باشد در وزارت آموزش و پرورش بسیار کم و یا در حد ناچیزی است/ این مساله نشان می دهد که نهادهایی مانند روابط عمومی و حتی حراست ها به وظایف خود درست عمل نمی کنند/ حتی برخی از این مدیران هنگام سخنرانی در اجلاس از زوایای مختلف عکس گرفته و در منطقه و یا ناحیه خویش پس از استقرار به تبلیغ خودشان پرداخته اند/ برگزاری این نشست بیشتر حالت " نمایش " داشته و کم تر به موضوع اصلی که همان " آموزش و پرورش " است پرداخته شده است/ در حالی که وزارت آموزش و پرورش در پرداخت بسیاری از مطالبات ساده و معمولی حتی پرداخت حقوق معلمان قراردادی درمانده است ؛ برگزاری چنین مراسم و میتینگ های پر خرج و زرق و برق دار منطقی و اقناع کننده نیست/ تحقق و حل این مساله نیاز به تفکر تحول گرا ، برنامه ریز و آینده نگر دارد که در حال حاضر چنین مناسباتی در در بدنه و مدیریت مشاهده نمی شود

نقدی بر عملکرد اجلاس روسای آموزش و پرورش

اجلاس روسای مدیران آموزش و پرورش کشور از 18 مرداد  در سالن اجلاس سران آغاز و به مدت سه روز ادامه داشت .

در این نشست سراسری ‌758 رئیس منطقه و ناحیه و 13 مدیر عشایری حضور داشتند  .

مطابق اعلام حجت الاسلام ناصری ، رئيس ستاد سي وسومين اجلاس روساي آموزش وپرورش مناطق كشور ،تعداد خانم‌ها در پست‌های مدیریتی در مناطق 18 نفر می‌رسد که سابقه خدمتي 50 نفر از آنها بين 10 تا 20 سال و 556 نفر آنها بين 20 تا30 سال است.

این آمار بیان گر آن است که کم تر از 10 درصد یعنی حدود 5 / 6 درصد مدیران آموزش و پرورش کشور میانگین خدمت آن ها بین 10 تا 20 سال بوده و بقیه در آستانه بازنشتستگی قرار دارند .

همچنین برخلاف برخی تبلیغات در مورد سهمیه مدیریتی زنان ، سهم زنان در بدنه مدیریتی آموزش و پرورش کم تر از 3 درصد است .

معاون حقوقی وزارت آموزش و پرورش گفت که قريب به 80 درصد از روساي مناطق كمتر از 10 بار در اجلاس روسا شركت داشته اند .

همچنین درخصوص مدرك تحصيلي روساي شركت كننده دراجلاس سي و سوم، عنوان شد که  16  نفر داراي مدرك دكتري، 442 نفر كارشناسي ارشد و 300 نفر مدرك كارشناسي دارند.

ناصری در مورد هزینه های این اجلاس چنین گفت :

بودجه در نظر گرفته شده برای اجلاس امسال، 15 درصد بيش ازسال گذشته و قريب به 18 میلیارد ريال است که این رقم برای اجلاسی با حدود یک هزار شرکت کننده و 3 روز زمان برگزاری، مبلغ زیادی نیست.تلاش کرده‌‌ایم تا از ریخت و پاش خودداری کرده و در هزینه‌های اجلاس صرفه جویی کنیم به گونه‌ای که از امکانات موجود آموزش و پرورش بهره ببریم یعنی مهمانان را در مراکز رفاهی وابسته به آموزش و پرورش مستقر کنیم تا هزینه زیادی صرف نشود .

اما باید دید که هدف از برگزاری سالانه این اجلاس با توصیفات یاد شده چیست ؟

ناصری هدف از برگزاری این اجلاس را چنین عنوان می کند :

" تقدیر از آنها و کم کردن فاصله بین مدیران صف و ستاد "

حال پرسش این است که آیا فرصت های دیگری برای تشکر و یا تقدیر از مدیران وجود ندارد ؟

اگر سیستم ارزیابی عملکرد مدیران در وزارت آموزش و پرورش بر یک مبنای علمی ، مستمر و سیستماتیک تعریف و تبیین شده باشد و ارزش گذاری درست و منطقی انجام شود ؛ آیا نیازی خواهد بود که بخواهند از در یک نشست سه روزه چنین کارکردی تعریف شود ؟

تا جایی که نگارنده اطلاع دارد از دیرباز بین " صف " و "ستاد " و یا " اداره " و " مدرسه " شکاف و به عبارتی دیوار بی اعتمادی وجود داشته است .

این " فاصله در برخی ادوار و به تناسب شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه کاهش و در برخی موارد زیادتر هم شده است اما هیچ گاه از بین نرفته است .

معلمان غالبا به مدیران اعتماد ندارند و البته مدیران هم غالب معلمان را فاقد تحلیل و یا درک در فهم مشکلات با نگاه سیستمی و یا جامع می دانند .

اما طرح این مساله از سوی یک مدیر فوقانی وزارت آموزش و پرورش که بین مدیران صف و ستاد فاصله وجود دارد ؛ مساله ای است که شاید تازگی داشته و نیاز به تحلیل بیشتر داشته باشد .

این شکاف میان مدیران صف و ستاد چگونه به وجود آمده است ؟

آیا مدیران صف و ستاد درک درست ، واحد و واقع بینانه ای از اهداف آموزش و پرورش و نیز اسناد بالادستی دارند ؟

آیا بین اهداف سازمان ، مدیران و مشتریان ( کارمندان و ارباب رجوع ) درک مشترکی وجود دارد ؟

بدون تردید ، این شکاف و یا فاصله یک شبه به وجود نیامده است و حاصل یک پروسه طولانی مدت بوده است .

آیا مسئولان وزارت آموزش و پرورش قصد دارند در مدت 3 روز این فاصله را از بین ببرند ؟!

وزارتخانه ای که بین مدیران صف و ستادش فاصله و به قولی " عدم درک مشترک " وجود داشته باشد چگونه می تواند بین " صف " و " ستاد " در کل مجموعه هماهنگی ایجاد کند ؟!

ناصری در این نشست از برگزاری تریبون آزاد و با حضور وزیر آموزش و پرورش در این نشست خبر داد .

معنای نهایی چنین گزاره ای آن است که در وزارت آموزش و پرورش ارتباطات مدیریتی فقط و یا اکثرا به صورت " عمودی " تعریف شده است و " ارتباطات افقی " که برآیند سازمان های اثربخش و کارا می باشد در وزارت آموزش و پرورش بسیار کم و یا در حد ناچیزی است .

این مساله نشان می دهد که نهادهایی مانند روابط عمومی و حتی حراست ها به وظایف خود درست عمل نمی کنند .

قبلا در یادداشتی متذکر شدم که فانی ارتباط خود را به چند مدیر خاص و یا مشاور محدود و منحصر کرده است و به جای ارتباط ارگانیک و دوسویه بر ارتباطات سنتی و یک طرفه اصرار می ورزد .

اگر سیسستم ارتباطات در وزارت آموزش و پرورش دوسویه بوده و گردش آزاد اطلاع رسانی وجود داشته باشد دیگر نه شاهد شکل گیری " سازمان غیررسمی " در کنار " سازمان  رسمی " خواهیم بود و نه دیگری نیازی به تربیون های به اصطلاح " آزاد  " خواهد بود .

تا جایی که اطلاع دارم اکثر محتوای ارائه شده در این نشست سه روزه به بیان عملکردهای مدیران مناطق ونواحی و نیز تعریف و تمجید از مدیران بالادستی اختصاص داشته و نقدهای جدی از سوی مدیران به دلایل مختلف در این نشست مطرح نشده است .

حتی برخی از این مدیران هنگام سخنرانی در اجلاس از زوایای مختلف عکس گرفته و در منطقه و یا ناحیه خویش پس از استقرار به تبلیغ خودشان پرداخته اند !

در واقع  می توان چنین نتیجه گیری کرد که برگزاری این نشست بیشتر حالت " نمایش " داشته و کم تر به موضوع اصلی که همان " آموزش و پرورش " است پرداخته شده است .

میرحمایت میرزاده ، سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که در این نشست حضور پیدا کرده است چنین می گوید :

" ۳۳سال از برگزاری اجلاس می گذرد اما همچنان مشکلات تکراری مطرح و پابرجا است .

حق گرفتنی است. شما نشسته اید تا مجلس شما را دعوت کند اما خود نزد نمایندگان مجلس نمی آیید در صورتی که مسئولان وزارت کار و بهداشت بارها به مجلس آمدند و حق خود را گرفتند ... "

این جملات از زبان کسی که خودش در وزارت آموزش و پرورش مناصب و جایگاه های مختلف و در سطوح مختلف داشته است قابل تامل است .

از دیگر ، موضوعات قابل ذکر در این نشست حضور و سخنرانی مقامات و مسئولان نظام است .

این موضوع در جای خود قابل تقدیر است اما مهم آن است که هر ساله چنین کارهایی با یک ریتم مشخص و تکراری انجام می شود اما تحول چندانی در وضعیت ، جایگاه و مناسبات آموزش و پرورش ایجاد نمی شود و مطالب طرح شده معمولا از حد "شعار " بالاتر نمی رود .

مدعای این موضوع ، کسری بودجه دائمی آموزش و پرورش است که هیچ گاه صفر نشده و از سالی به سال دیگر احاله داده شده است ...

به نظر می رسد در حالی که وزارت آموزش و پرورش در پرداخت بسیاری از مطالبات ساده و معمولی حتی پرداخت حقوق معلمان قراردادی درمانده است ؛ برگزاری چنین مراسم و میتینگ های پر خرج و زرق و برق دار منطقی و اقناع کننده نیست .

اگر قرار است از مدیران تقدیر شود می توان در همان محل از آن مدیر تقدیر کرده و در گردش اطلاع رسانی آن را به اطلاع عموم رساند .

اگر هدف کم کردن فاصله میان مدیران صف و ستاد است می توان 758 منطقه و یا ناحیه کشور را فرضا در 5 نقطه جغرافیایی سامان دهی کرده و ارتباط گیری را علمی تر و منطقی تر کرد .

تحقق و حل این مساله نیاز به تفکر تحول گرا ، برنامه ریز و آینده نگر دارد که در حال حاضر چنین مناسباتی در در بدنه و مدیریت مشاهده نمی شود .

یکشنبه, 23 مرداد 1395 21:19 خوانده شده: 1924 دفعه

در همین زمینه بخوانید: