چاپ کردن این صفحه

مهدي حجازي/ كارشناس آموزشي و عضو شوراي سردبيري فانوس

جنبش مشروطیت و آموزش و پرورش

شاه کلید فرمان مشروطیت، تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه  و محدود کردن قدرت شاه و دولت ، قانون مداری ، ایجاد پارلمان و … بود/ به خاطر کم توجهی دولت قاجار و نبود بودجه کافی و مخالفت برخی از دانشمندان و بی اطلاعی افراد ، تغییر اساسی و فراگیری تا دوران مشروطه در آموزش و پرورش به وجود نیامد و هیچ گونه قانون زیر بنایی در این زمینه تا این زمان تصویب نشد/ زین العابدین مراغه ای ، نظام کهن و ناکارآمد تعلیم و تربیت را سخت مورد انتقاد قرار داد/ می توان مشروطه ی ایرانی را زمینه ساز اصلی آموزش عمومی ، دولتی و فراگیر دانست/ از همان سال های اولیه تاکید شد که تنبیه بدنی ممنوع است /آموزش و پرورش در مشروطه دست کم این فکر را به وجود آورد که آموزش باید خوشایند کودک باشد /مشروطیت از جنبه نظری امکان تحصیل برای زن و مرد را فراهم کرد و آن را حق اساسی هر فرد ایرانی دانست

تاثیرات جنبش مشروطیت در آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت  *به مناسبت 110 سالگی صدور فرمان مشروطیت

نخستین قانون اساسی ایران ، پس از فرمان مشروطیت در 14 مرداد 1285 ه.ش ، به وسیله مظفرالدین شاه امضاء و در دوره ی محمد علی شاه تصویب شد. شاه کلید فرمان مشروطیت، تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه  و محدود کردن قدرت شاه و دولت ، قانون مداری ، ایجاد پارلمان و … بود. برخی مورخان نیز به علت تاکید این انقلاب بر ارزش های لیبرال به آن لقب انقلاب بورژوازی داده اند.

علیرغم پیدایش مدرسه های جدید و دگرگونی در امر آموزش و پرورش به خاطر کم توجهی دولت قاجار و نبود بودجه کافی و مخالفت برخی از دانشمندان و بی اطلاعی افراد ، تغییر اساسی و فراگیری تا دوران مشروطه در آموزش و پرورش به وجود نیامد و هیچ گونه قانون زیر بنایی در این زمینه تا این زمان تصویب نشد.

در آستانه ی مشروطیت تلاش برای ایجاد آگاهی و بیداری ملی فزونی گرفت. روزنامه ها از تحولات فرهنگی و پیشرفت های علمی و فنی اروپاییان و جهان غرب گزارش های حیرت انگیزی ارایه می دادند.

میرزا آقاخان کرمانی و فرصت شیرازی از اینکه حکومت ها و دستگاه اداره کننده مملکت طی دوران حکومت خود نتوانسته اند به گسترش موسسات تربیتی در سراسر کشور اقدامی فراگیر به عمل آورند و تدابیری اتخاذ نمایند که شیوه ها و محتوای جدید تعلیم و تربیت را با مقتضیات زمان هماهنگ کنند ، به نشر حقایقی پرداختند.

زین العابدین مراغه ای ، نظام کهن و ناکارآمد تعلیم و تربیت را سخت مورد انتقاد قرار داد و انتشار سیاحت نامه ابراهیم بیک در سال 1312 هجری و مطابق با 1274 شمسی در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به وضع بسیار ناگوار اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی که موجبات رکود بازار علم و دانش و مانع ترقیات و اصلاحات امور را فراهم کرده بود به تفصیل به مردم اشاراتی بیدار کننده و آگاهی دهنده ارایه داد.(1)

انتقاد به شیوه ی مدارس قدیم یا ” ملتی ” از دوره ی امیرکبیر به طور جدی آغاز شده بود. احساس نیاز به مدارس جدید یا ” دولتی ” ، امیر کبیر قانون خواه ایران را به تاسیس دارالفنون برانگیخت.(2)

در ده سال آخر حکومت ناصرالدین شاه ، فکر ایجاد مدارس جدید و اندیشه ی تحول در شیوه ی آموزش الفبا که از پیش آغاز شده بود ، مجال تازه تری یافت. روزنامه های حبل المتین ، ثریا و اختر که در خارج از ایران منتشر می شدند ، هر کدام به سهم خود در لزوم ایجاد مدارس به شیوه ی جدید و آموزش و پرورش مدرن ، و در انتقاد از وضع مدارس ایران مطالبی می نوشتند. ایران به مدارس جدید نیاز داشت. (2)

میرزا حسن رشدیه (با وجود مشقت و رنج فراوان و مخالفت برخی از قشریون و متعصبین) و میرزا یحیی دولت آبادی و دیگران ، مدرسه به سبک نوین و با اقتباس از الگوهای مراکز آموزشی غربی تاسیس کردند و در آنها به تدریس علوم جدید پرداختند.

با آغاز حکومت مشروطه ، تاسیس مدارس دولتی و تحصیل اجباری در حوزه ی وظایف دولت قرار گرفت. می توان مشروطه ی ایرانی را زمینه ساز اصلی آموزش عمومی ، دولتی و فراگیر دانست. با اعلام مشروطیت و تصویب قانون اساسی و متمم آن که شامل 107 اصل بود ، موادی در ارتباط با آموزش و پرورش در آن گنجانده شد.

در قانون اساسی مشروطه آمده است : تحصیل و آموزش علوم و معارف و صنایع آزاد است مگر آنچه شرع ممنوع کرده باشد. در اصل 19 متمم آن بیان شده است : تاسیس مدارس با خرج دولت و ملت و تحصیل اجباری باید مطابق قانون وزارت علوم و معارف باشد و مقرر شد که تمام مدارس و مکاتب باید تحت ریاست عالیه و مراقبت وزارت علوم و معارف قرار گیرند.

درسال 1329 ق قانون اساسی معارف تصویب شد. در همین سال نیز به موجب قانون اعزام محصل به اروپا ، مقرر شد که سالی 30 نفر محصل به اروپا اعزام شوند که نیمی از آنها در رشته آموزش و پرورش و نیمی دیگر در رشته های نظام و کشاورزی تحصیل کنند.

بر اساس قانون اساسی معارف ، مردم مکلف شدند اطفال خود را از سن هفت سالگی برای تحصیل معلومات ابتدایی به مدرسه بفرستند.

در این قانون نیز مدارس و مکاتب به چهار نوع به شرح زیر تقسیم شدند:

الف) مکاتب ابتدایی دهکده

ب) مکاتب ابتدایی بلدی

ج) مدارس متوسطه

د) مدارس عالیه (3)

در این قانون تاکید شده بود که مکتب و مدرسه جایگاه پرورش اخلاقی ، علمی و بدنی است.

در مراحل بعد ، برای هر مقطع امتحان نهایی در نظر گرفته شد و اندکی بعد ، شرایطی برای احراز مسولیت مدیری مدارس به تصویب رسید.از همان سال های اولیه تاکید شد که تنبیه بدنی ممنوع است.

مشروطه آموزش و پرورش را از دو بعد دگرگون کرد:

1- از لحاظ سازمانی. مدارس با ضابطه و کنترل دولت اداره شدند و هماهنگی در امر آموزش و پرورش بیشتر شد.

2- از لحاظ خط مشی و اهداف. برای نمونه ممنوعیت تنبیه بدنی ، نوعی نگرش جدید در زمینه شناخت کودکان و نیازها و توانایی های آنها در بر داشت.(3)

بازنگری کتاب ها و دگرگونی مطالب و روش های تدریس نیز نسبت به گذشته خیلی بهتر و کامل تر شد و این فکر که هر مطلبی را هر شخصی در هر سنی می تواند فرا بگیرد نادرست شمرده شد.

آموزش و پرورش در مشروطه دست کم این فکر را به وجود آورد که آموزش باید خوشایند کودک باشد.

مشروطیت از جنبه نظری امکان تحصیل برای زن و مرد را فراهم کرد و آن را حق اساسی هر فرد ایرانی دانست.(3)

منابع:

1- آقازاده ، احمد ، تاریخ آموزش و پرورش ایران ، نشر ارسباران ، چاپ اول ، زمستان 1382

2- آجودانی ، ماشاالله ، مشروطه ی ایرانی ، نشر اختران ، چاپ پنجم ، آذر 1383

3- وکیلیان ، منوچهر ، تاریخ آموزش و پرورش در اسلام و ایران ، انتشارات دانشگاه پیام نور ، چاپ نهم ،آذر 1392

فانوس

پنج شنبه, 13 مرداد 1395 12:24 خوانده شده: 4966 دفعه

در همین زمینه بخوانید: