رسانه « صدای معلم » با هدف تاسیس و تثبیت " تفکر انتقادی " و " گفت و گو " به عنوان حلقه های مفقوده در چرخه نظام تعلیم و تربیت به وجود آمد و اکنون به عنوان رسانه ای موثر و مستقل جای خود را در بین آموزگاران و مسوولان آموزش و پرورش و اهالی رسانه باز نموده است. رسانه ای که قصد دارد ابتدا اهمیت و اصالت فرهنگ را تبیین نموده و سپس مشکلات ساختاری و کارکردی آموزش و پرورش را بیان نماید . نویسندگان رسانه ، آموزگاران و معلمانی هستند که هم آموزش و پرورش را می شناسند و هم به رسانه آشنا می باشند.
اما آنچه که در این مقال مورد بحث می باشد ، بازتاب ها و کامنت هایی است که هر روز از سوی خوانندگان و معلمان عزیز بابت اخبار و گزارش و یادداشت هایی که در این رسانه منتشر می گردد.
البته نگارنده کار میدانی و پژوهشی وسیع در این زمینه انجام نداده اما از منظر نگارنده کامنت ها ،حاشیه هایی ست که مهمتر از متن می باشد. در واقع ، یکی از برتری های رسانه در فضای مجازی ایجاد رابطه دوسویه است. در نشریات مکتوب این ارتباط کمتر دیده می شود. بسیاری از رسانه های مکتوب حتی ستونی با خوانندگان ندارند.
در رسانه صدای معلم روزانه صدها کامنت برای مطالب ارسال می شود که سعی می شود در حد توان برخی از آنها منتشر گردد. اما تجزیه و تحلیل کامنت ها در برگیرنده واقعیت های مهمی است.
نگارنده در این یادداشت به تحلیل دو خبر و کامنت های آن می پردازد.
1 ) در تاریخ 5 مرداد 94 خبری در صدای معلم منتشر گردید:
تشکر و قدردانی گروه صدای معلم از پاسخ گویی رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی (اینجا) "
نوبخت: معوقات فرهنگیان طی ماه جاری پرداخت میشود. این خبر بازتاب هایی داشته است و در نهایت کامنت های زیر ذیل خبر منتشر گردید :
کامنت ها چه می گویند:
ده ها کامنت برای خبر فوق ارسال شد .از وام 18 درصدی تا 35 درصدی ؛از همسان سازی حقوق بازنشستگان فرهنگی با سایر بازنشستگان ،از فریبکاری و وعده و وعید دولتمردان ،از ضعف مدیریت در آموزش و پرورش . اما کامنت های بسیاری بود که با ادبیات دیگری بیان گردید از جمله:
بازنشسته مهر 93 تبریز نوشت:
خدا لعنتت کنه نامرد . جواب همکاران مرحوم و بیمارم اینه؟ حیفه به تو انسان...
ناشناسی نوشت:
مرد ناحسابی، از ابتدا و در زمان تنظیم بودجه، بودجه آموزش و پرورش را کم تعیین می کنید. همین کم را هم با تاخیر چندین ماهه و چندساله پرداخت می کنید.حالا با چرب زبانی می گی 100بودجه را اختصاص می دهیم؟؟؟؟؟!!!!! ما بخدا بچه نیستیم.
یک بازنشسته 94 گفت:
امان از دست این نجومی بگیر روشنفکر نمای دروغگو..
خدا را شکر رسوایی فیش های نجومی باعث شد به خاطر آرام کردن مردم به وعده ای که بارها بدروغ اعلام کردید که پرداخت شده ، عمل کنید
البته هنوز هم تا زمان دریافت نباید دلخوش بود چرا که این وعده بارها اجرایی شده و دروغ از آب درآمده است.
اما آقای نوبخت گرامی
مبلغی که باید چهارسال پیش پرداخت میشد و ممکن بود با آن بتوان آپارتمان کوچکی خرید، امروزه ارزش درب ورودی یک آپارتمان رادارد.
با این ظلمی که در حق خلق انجام داده اید چگونه جواب خالق این مردم را میدهید؟
بانکها و دولت باهمین پولها وامها با بهره بالاداده اند و استثمارکرده اند همین بازنشستگان را.
امیدوارم بعنوان مسلمان بتوانیدحق الناسی که در گردن دارید را رد نمایید و نزد خدای این ملت رو سفید باشید.
ناشناس دیگری نوشت:
اگه دروغ نمیگی چرا مرحله دوم رتبه بندی را اجرا نمی کنید؟
2 ) مطلب دوم
به قلم همکار عزیز و گرامی جناب آقای شیرزاد عبداللهی با عنوان پاک سازی معلمان مدارس و اساتید دانشگاه در ترکیه آغاز شد، می باشد. ایشان به تحلیلی زیبا از وقایع ترکیه و اخراج آموزگاران پس از کودتای نافرجام پرداخته اند: (اینجا)
و برای این یادداشت زیبا نیز این کامنت های مربوط و نامربوط ارسال شد(اینجا):
در تحیلیل کامنت های این یادداشت نیز ، اقلیتی بر عدم نقش فرهنگیان در کودتا؛ دیکتاتور بودن اردوغان ... اشاره کردند ، اما اکثریت بر تحلیل مسایل داخلی ؛ صندوق ذخیره فرهنگیان، وقوع تغییرات در آموزش و پرورش ،فیش حقوقی و نجومی ، مسایل بیمه و... گفته اند. اما چند کامنت عینا منتشر می شود از جمله :
همکاری گفت:
بی خیال درد ترکیه!
همکار دیگری نوشت:
سلام و درودآقای عبدالهی کامنتبالا را خواندین . شما راحع به کودتای ترکیه و بازداشت فرهنگیان آن کشوراشاره کرده اید و مخاطبان شما به کسورات حقوقشان پرداخته اند. فکر نمی کنید به مسایل خودمان بپردازید بهتر از این مقاله هاست. اصلا به ماچه ربطی دارد کودتای ترکیه مرد .حسابی زمین و زمان می دانند اینها همه فیلمه ، اردوغان بازی میکنه. اما چه اشکالی دارد از ادوغان بخواهیم فانی ما را هم به علت دروغگویی بازداشت کند اون که چندروزه فقط کارش بگیر و ببندشده واسه این چندنفر دروغگوی آپ ما هم حتما جا پیدا میکنه. آقای عبدالهی معلمان حال و حوصله مسایل حاشیه ای را ندارند فکرشان فقط به درآمد برای یک زندگی خوب توام با آرامشه . از جنابعالعی در یکی از مباحث خواندم همکاری خواسته مقالاتی پیرامون وضع معیشتی ما بنویسید.چرا نمی نویسید. می ترسید محاکمه تان کنند؟ نترس فانی گناهکاره نمی تواند دادخواست کند چون چندین بار دروغ گفته و صحبتهایش در رسانه ملی ضبط شده ، همکارمان یادم است گفته بود شما صاحب قلم اید .می دانیدیعنی چه ؟ او فکرکرده شما با فانی و نوبخت نشست و برخاست دارید. یکبار هم شده دل همکارانت را نشکن. چندخطی راجع به این دریافت های نجومی و رنجهای فراوان معلمان بنویس.
در کامنت دیگر آمده بود: همکار بازنشسته 94
احتمالا استاد شیرزاد مشکل فرهنگیان داخل کشور را با یادداشت ها و مقالاتش حل کرده حالا برنامه برای حل اخراجی های ترکیه دارند! براستی چرا اینگونه ایم؟ "
واقعیت این است که فعالیت رسانه ای چه از منظر تولید محتوا و چه از منظر مصرف محتوا نیازمند سواد و آگاهی است. در منظر اول عصبانیت و پرخاشگری مخاطبان است . مخاطبان در هر کامنتی و در هر ارتباطی با مسوولان ،رسانه ها و خبرنگاران خود را عصبانی نشان می دهند !
از سوی دیگر ، نمایش این عصبانیت میزان الحراره ای از وضیعت اجتماعی و اقتصادی جامعه است.
« جامعه عصبانی » که به مسوولان اعتماد ندارد. از سوی دیگر مسوولانی که این عصبانیت ها را نمی بینند و یا نمی خواهند ببینند!
واقعیت این است که در جوامع دموکراتیک رصد افکار و تجزیه و تحلیل روحیات اجتماعی معنادار است و فعالان صنفی و سیاسی سعی در برآورده نمودن مطالبات مردمی دارند !
واقعیت دیگری که در این کامنت ها احساس می شود این است که مخاطبان حل مشکلات معیشتی و صنفی را از رسانه ها به خصوص صدای معلم می خواهند ؛ در حالی که صدای معلم یک رسانه است و تنها تبیین مشکلات و آگاهی بخشی نظام فرهنگی از منظر رسانه ای ،رسالتی است که صدای معلم دارد.
واقعیت دیگری که از تجزیه و تحلیل کامنت ها به دست می آید ؛ این است که معلمان فقط مساله معیشت را از صدای معلم مطالبه می نمایند که گرجه معیشت مهم است اما مگر می توان در همه اخبار و تحلیل و یادداشت ها صرفا به آن پرداخت ؟
همان گونه در مطلب زیبای جناب آقای عبداللهی درباره ترکیه آمده است ؛ اکثر کامنت ها نامربوط به یادداشت و با لحن پرخاشگرانه مربوط به معیشت معلمان بوده است.
و نکته آخر این است که مخاطبان در بسیاری از مواقع به نقد فرد و شخص نویسنده می پردازند نه به نقد نوشته.
در واقع باید ببینیم که چه می گوید .
امید است در فضای مجازی و رسانه ای اندکی اخلاق رسانه ای را نیز رعایت نماییم.