هر ساله با اتمام سال تحصیلی و ارائه کارنامه ، فصل دیگری در فرآیند تحصیلی دانش آموزان اتفاق می افتد :
" ثبت نام در یک مدرسه خوب یا برند " !
وضعیت در شهرهای بزرگ و کلان شهرها به گونه ای شده است که اولیاء دانش آموزان کارنامه به دست به دنبال آن چه " مدارس خوب " خوانده می شود می گردند .
مطابق قانون ؛ رعایت محدوده جغرافیایی تعیین شده از طرف ستاد ثبت نام برای مدارس دولتی - عادی و هیات امنایی – الزامی می باشد .( ثبت نام خارج از محدوده جغرافیایی و منطقه – به استثنای مدارس خاص و هنرستان ها و غیردولتی – اکیدا ممنوع می باشد ).
اما بسیار دیده شده است که این قاعده تقریبا توسط بسیاری از افراد و حتی افراد مسئول در وزارت آموزش و پرورش نقض می شود !
برای نظارت بر امر ثبت نام و این که قانون " هر دانش آموزی در محل سکونت خود ثبت نام شود " درست اجرا شود یک ستاد ثبت نام با محوریت یک مدرسه مشخص می شود که زیر نظر ستادهایی با همین نام در اداراه آموزش و پرورش فعالیت می کنند .
اما واقعیت این است که این قانون در بسیاری از مواقع درست اجرا نمی شود .
وقتی به قول معروف یک مدرسه " برند " می شود اولیاء دانش آموزان برای آن که از قافله عقب نیفتند به هر طریقی درصدد اعمال فشار برای ثبت نام فرزندانشان در آن مدرسه می شوند .
آن ها به هر وسیله و یا هر کانالی متوسل می شوند تا بتوانند به هدف مورد نظر خود برسند : ارائه پیشنهادهای مختلف و بعضا مالی به مدیریت آن واحد آموزشی ، مراجعات متعدد به ستادهای ثبت نام و ادارات آموزش و پرورش ، به دنبال آشنا گشتن ( پارتی تراشی ) و حتی مراجعه به ادارات کل ، وزارت آموزش و پرورش و حتی نمایندگان مجلس و...
نکته جالب توجه آن است که در این مراجعات برخی و شاید بسیاری از آن ها موفق می شوند و نامه هایی تحت عناوین " نامه سر به مهر و... " از ادارات و مراجع دریافت و به مدرسه مورد نظر خود ارائه می دهند .
متاسفانه به اذعان بسیاری از مدیران مدارس آن ها موظف به پذیرش و تمکین در برابر این نامه های غیرقانونی هستند !
در حقیقت ، قانون توسط خود مجریان و کسانی که آن را وضع کرده اند دور زده شده و زیر پا گذاشته می شود .
اما پس از این وضعیت چه اتفاقی می افتد ؟
به خاطر هجوم تعداد قابل توجهی از دانش آموزان به یک مدرسه تعداد دانش آموزان آن مدرسه از حد نرمال فراتر رفته و بعضا جمعیت کلاس ها به 40 نفر و یا بیشتر می رسد !
از سوی دیگر به علت به هم خوردن منحنی نرمال ثبت نام و توازن در ترکیب دانش آموزان ، برخی از مدارس که اصطلاحا " معمولی " خوانده می شوند از حضور دانش آموزان خوب و فعال خالی و یا کم شده و چرخه رقابت در این مدارس اساسا به هم خورده و تعطیل می شود .
در واقع ، در مدارس به اصطلاح " برند " به علت شلوغ بودن آموزش و حتی تربیت تعطیل می شود و در مدارس معمولی و به قول همکاران " تبعیدگاه " نیز انگیزه ای برای کار باقی نمی ماند !
این در حالی است که اگر دراین گونه مدارس که انگیزه ای برای اولیاء دانش آموزان برای ثبت نام فرزندانشان وجود ندارد و یا بسیار کم است برنامه ریزی صحیح صورت گرفته و اولیاء دانش آموزان احساس مسئولیت کرده و یک انجمن اولیاء و مربیان قوی شکل بگیرد و بتواند از فرصت ها و پتانسیل ها به درستی استفاده کرده و آن ها را مدیریت کند شاید دیگر چنین « قطب بندی کاذبی » را در مدارس شاهد نباشیم و بسیاری از بحران ها و مشکلات در مدارس مانند بحران سرویس های آمد و شد دانش آموزان و حتی افت تحصیلی و... کم رنگ خواهد شد و البته بسیاری از کاسبی ها ، فرصت طلبی ها و سوء استفاده ها هم تعطیل خواهد شد !
وقتی که جمعیت دانش آموزی در یک مدرسه در سایه ارائه یک تعریف درست از " جریان تعلیم و تربیت " از یک ترکیب نرمال پیروی کند ؛ " کیفیت آموزشی " در آن مدرسه نیز جایگاه پیدا کرده و فرصت مناسب برای نمود خلاقیت های آموزشی فراهم خواهم شد و دیگر شاهد قطب بندی و یا درجه بندی کاذب میان مدارس نخواهیم بود و برای معلمان نیز انگیزه " تدریس برتر " فراهم خواهد شد .
نکته مهم آن است که متاسفانه در این زمینه فرهنگ سازی صحیح صورت نگرفته و مسئولان و برنامه ریزان به درستی به وظایف خود عمل نمی کنند .
حل بنیادین این گونه بحران ها که هر ساله به یک مساله " اجتناب ناپذیر " تبدیل شده است نیازمند یک عزم محکم و اراده ای مستمر است .
این در حالی است که ما در وزارت آموزش و پرورش اساسا چیزی به نام« مدیریت بحران » نداریم و مسئولان بیش از آن که به دنبال " تعریف و تبیین و نهایتا حل مساله " باشند بیشتر به دنبال " سرهم کردن مشکل ( بحران ) " و پاس دادن آن هابه آینده هستند !
آن ها برای این که تا حد امکان جمعیت معترض به اجرای قانون را را کم کنند و مسائل رسانه ای نشود و احتمالا آن ها از دید رسانه ها متهم به ضعف و یا سوء مدیریت نشوند به راحتی قانون را زیر پا می گذارند !
وقتی که قانون توسط واضعان و مجریان قانون دور زده می شود دیگر تکلیف سایرین مشخص است و دیگر وعظ و خطابه و... ره به جایی نخواهد برد .