بر اساس آن چه در خبرها آمده و خبرگزاری تسنیم نیز بدان اشارت داشته است، معلمان حق التدریس آموزش و پرورش تنها حقوق یک ماه را دریافت نموده اند ؛ این در حالیست که معلمان حق التدریس از ابتدای مهرماه در آموزش وپرورش خدمت نموده و در آستانه عید نوروز که هزینه زندگی افراد به دلایلی که بر هیچ کسی پوشیده نیست چندین برابر ماه های معمولی افزایش می یابد ؛ حال معاونت محترم پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش ،جناب آقای سید محمد بطحائی در یک فرار رو به جلو جهت مصون ماندن از اعتراض معلمان و سرپوش گذاردن بر بی برنامگی مسئولان وزارت خانه اعلام فرموده اند که:
عدم پرداخت مطالبات نیروهای حقالتدریس به این دلیل بوده است که این نیروها از مهر ماه وارد آموزش و پرورش شده بودند ؛ بنابراین در اعتبارات ما لحاظ نشدهاند.
با همکاری سازمان مدیریت و برنامهریزی تلاش میکنیم تا بخشی از مطالبات آنها را تأمین کنیم که نتیجه تلاش و پی گیری واریز بخشی از مطالبات این عزیزان بوده است .
با شنیدن این اظهارات جناب بطحائی ، ناخودآگاه چندین و چند سوال در ضمیر ناخود آگاه نگارنده شکل گرفت که یقینا سوال بسیاری ازبا نجابت ترین قشر جامعه است .
۱- آیا تحمیل به کار گیری این نیروها توسط مجلس شورای اسلامی دفعتا و از ابتدای مهرماه بوده است یا این که از اوائل سال ۹۳ این موضوع مطرح بوده و مسئولین و فرادستان محترم باید اعتبار مربوطه را پیش بینی می کردند؟
۲- بر فرض قبول و پذیرش منطقی بند (۱) بازنشستگان محترم آموزش وپرورش که ۱۸ ماه قبل بازنشسته شده اند به دلیل کدامین سهل انگاری و بی برنامگی موفق نشده اند تا پایان اسفند ماه تمام یا قسمت اعظم مطالبات خویش را دریافت نمایند و چرا همانندبازنشستگان سایر دستگاه ها با ایشان با کرامت برخورد نمی شود ؟
معاونت محترم پشتیبانی وزارت خانه جهت وصول مطالبات به حق و قانونی بازنشستگانی که سال ها خون دل خورده اند ؛ چرا باید اقرار نامه ای را با صندوق ذخیره فرهنگیان امضاء نمایند که در آن به دریافت تمام و کمال وصول مطالبات پاداش بازنشستگی اقرار شود ؛ حال آن که به واقع چنین نیست ؟
آیا معاونت پشتیبانی محترم از زمان بازنشستگی و تعداد بازنشستگان نیز بی اطلاع بوده اند که نسبت به تامین اعتبار اقدام نمایند، اگر این گونه بوده است که باید تاسف خورد بر سیستم تعلیم و تربیت این مملکت.
۳- اضافه کاری معلمان در دو ماهه اول سال ۹۴ (۱۵فروردین لغایت ۱۵خرداد) کامل پرداخت نمی شود و از ابتدای مهرماه ۹۴ نیز یک ساعت اضافه کاری و دیگر مطالبات فرهنگیان همانند هزینه های ازدواج و فوت و…که در سایر دستگاه ها به موقع پرداخت می گردد تا ۲۸اسفندماه پرداخت نشده ،آیا مسئولین ستادی و اداری، نیز همین گونه اند و آیا اساسا پسندیده است معلمی که تمامی زندگی او به حقوق ماهانه وابسته است در ۲۸ اسفندماه واریز گردد؟
توجیه فرادستان برای این مورد چیست؟
۴- وزیر و معاونت محترم پشتیبانی وزارت آموزش وپرورش ! کسری اعتبارات آموزش وپرورش که هر ساله در پایان سال گریبانگیر این وزارتخانه است و امسال نیز دو هزار میلیارد تومان پیش بینی شده است را چه کسی باید پاسخگو باشد ؛ معلمان یا مسئولان ؟
۵- در تکمیل بند ۴باید اشاره نمود که جناب بطحائی در زمانی دیگر اعلام فرموده اند ۱۳۵۰میلیارد تومان کسری ( ازدو هزار میلیارد کسری امسال)، ناشی از عدم تامین اعتبارات مربوط به رتبه بندی معلمان است که آن هم قرار بوده از محل صرفه جوئی سایر دستگاه ها ، سود بانک ها و…تامین گردد که متاسفانه این موضوع محقق نشده ؛ در اینجا این سوال ذهن نگارنده و دیگر فرهیختگان را به خود مشغول می دارد که چرا افزایش حقوق هیچ سازمانی به اما و اگر گره نمی خورد اما سلحشوران شیر دل آموزش وپرورش همیشه همه جوره ریسک پذیر بوده اند ؟
۶- به عنوان آخرین سوال از مسئولان آموزش وپرورش ، مایلم بدانم بالاخره در کدام برنامه قرار است آموزش وپرورش از یک نهاد درجه پنجم ششمی به نهادی درجه دوم وسوم به جهت تخصیص اعتبارات منطقی (همانند کاری که در وزارت بهداشت و درمان انجام گرفت هر چند آن هم ناکافی و در تراز نظام جمهوری اسلامی نیست ) برسد؟
آیا موارد فوق و مواردی دیگر که ذکر همه آنها در این مقال نمی گنجد، دلایلی متقن بر بی برنامگی و روزمرگی مسئولان وزارت خانه نیست و این که مسئولان بی برنامه در دولت تدبیر نباید جایگاهی داشته باشند؟
مطالب بسیار است و فرق و تبعیض غیر قابل وصف ؛ اما چون گوشی برای شنیدن و اراده ای برای پاسخ گوئی وجود ندارد و اگر هم پاسخی داده شود جز توجیه و تکرار مکررات نیست .
به همین مقدار بسنده و مخاطبان عزیز را به چند بیتی از مرحوم قیصر امین پورکه بی ربط به اوضاع معلمان و بازنشستگان امروزی نیست ارجاع می دهم :
سرا پا اگر زرد و پژمرده ایم / ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی لب پنجره / پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ما دیده ایم / اگر خون دل بود ما خورده ایم
اگر دل دلیل است آورده ایم / اگر داغ شرط است ما برده ایم
اگر دشنه ی دشمنان ،گردنیم / اگر خنجر دوستان ، گرده ایم
گواهی بخواهید: اینک گواه / همین زخم هایی که نشمرده ایم
دلی سربلند و سری سر به زیر / از این دست عمری به سر برده ایم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید