چاپ کردن این صفحه

جواد بابازاده ( رها ) / عضو شورای نویسندگان سخن معلم

واعظیم اما نه بهر خویشتن !

واعظیم اما نه بهر خویشتن
از برای دیگران بر منبریم
آگه از عیب عیان خود نه‌ایم
پرده‌های عیب مردم می دریم !


نظرات برخی همکاران را در این چند روز در گروه های تگرامی معلمان ، در سایت سخن معلم و دیگر سایت ها در رابطه با تنبیه معلم الیگودرزی و مشکلات مالی و ... که می خوانم بسیار آزار دهنده هستند .
ابتدا یاد آوری می کنم من هم معلمم چون شما، من هم خرج بسیار دارم و دخل اندک، من هم با سیلی صورت سرخ می کنم چون شما .

من هم سال هاست به سان شما در کلاس های متراکم تدریس می کنم . من هم مانند شما از ناهنجاری های دانش آموزان و خانواده ها رنج می برم . من هم چون شما از این سیستم آموزشی بیمار و انگیزه کش کلافه ام . من هم روزانه ۱۵۰ کیلومتر راه را بین مدرسه و خانه طی می کنم ؛ پس دردهای شما را تجربه کرده ام و از جایگاهی برابر با شما سخن می گویم اما من خطاهای خود و همکاران را توجیه و تایید نمی کنم .

معلمی در الیگودرز شاگردش را به زشت ترین شکل کتک می زند و این اتفاق از صدا و سیما و رسانه ها پخش می شود حال عده ای شأن خود را از دست رفته می بینند و چنان از او دفاع می کنند که آدمی انگشت به دهان می ماند !!

فرد متخلف معلمی در الیگودرز است ، جدا از شخصیت این معلم عمل تنبیه او نه تنها به هیچ وجه من المکان قابل دفاع نیست بلکه باید از سوی معلمان واقعی محکوم شود حال آن که معلمانی از استان های بسیار دور که شناختی از او ندارند صرفا به خاطر معلم بودن چنان از او دفاع می کنند و ادعاهایی می کنند که نه تنها فرد خاطی را نمی رهاند بلکه فرد ناقل را زیر سوال می برد !

برادر و خواهر گرامی !

شما چگونه با دیدن فیلم چند دقیقه ای کتک زدن آن معلم فوری تشخیص دادید او معلمی دلسوز و فداکار است که سی سال خدمت عاشقانه داشته و تنها خطایش این است که یک بار عصبانی شده است و کتک زده است ؛ آن هم دلیلش دانش آموز است !


تنبیه به هر شکل که باشد باید از سوی همه محکوم شود ؛ ما باید بدانیم که بد دفاع کردن خیلی اسفناک تر از حمله کردن است !

برخی معلمان خطاهای معلمان را به دکل نفتی گم شده ، اختلاس و وضیعت ناهنجاری ها جامعه و وجود مشکلات در این جا و آن جا ارتباط می دهند !

گنه کرد در بلخ آهنگری

به شوشتر زدند گردن مسگری !

فرض کنیم اختلاس و سانسور و مشکلات مالی و مشکلات مدیریتی و آموزشی و سیاست های غلط و صدای و سیمای جهت دار و ... وجود دارند .

آیا مجوز می شود ما تنبیه کنیم و تنبیه کنندگان را خطازدایی کنیم ؟

یک قانون وجود دارد که می گوید وقتی رابطه ای خراب است دو طرف مقصر هستند با درصد خطای کم و زیاد.

اگر جامعه و رسانه ها با معلمان مشکل دارند خطاهای آنها را بیان کنیم ولی نیک در عملکرد خود نیز بنگریم ؛ ببینیم چه شده است که جامعه و رسانه ها و ... با ما فاصله پیدا کردند ؟!

برخی از معلمان می گویند اصحاب رسانه خطاهای معلمان را بزرگ می کنند . من به شخصه فکر می کنم این طور نیست و بر فرض این نکته طبیعی است .

هر که بامش بیش برفش بیش تر .

به واسطه ی جایگاه و شغلی که داریم خطاهای ما غیر قابل قبول تر هستند . مثالی می زنم .

سال گذشته معلمی در ورامین چهار دانش آموز کلاس سوم را تنبیه هولناکی کرد . خبر در رسانه های عمومی منتشر شد و جامعه معلمان سکوت پیشه کرد . در واکنش به این عمل معلمی در تبریز به همراه دانش آموزانش پلاکاردی برای ابراز همبستگی با آن دانش آموزان برداشتند . این عکس و خبر به صورت گسترده تر در رسانه های به مراتب معتبرتر کشوری و بین الملی منتشر و مورد استقبال گرفت .

مثال بازتاب سر تراشیدن معلم برای همبستگی با دانش آموزش اظهر من الشمس است
باز هم اگر فرض کنیم جامعه خطاهای معلمان را بزرگ می کند ، چرا بهانه ها را با عملکرد والایمان کم نکنیم ؟
چیزی که از جانب همین همکاران درک نمی کنم ؛ وقتی خطایی از معلم سر می زند فوری به سختی کار و خوبی های معلمان و ... اشاره می کنند و با استفاده از این مسایل می خواهند پرده ای بر خطاها بکشند.

بله ؛ معلمان هر روز مسیرهای طولانی و طاقت فرسایی را جهت رفتن به مدرسه طی می کنند و هر ساله کلی جان خود را به همین خاطر از دست می دهند .

بله ؛ معلمان مشکلات بیشتری را متحمل می شوند ولی مساله این است که آن مشکلات و شرایط سخت کاری است و معلم یا فردی در آن نقش خاصی ندارد ولی تنبیه و تحقیر و خطاهای دیگر معلمان که به دلایل بسیاری مطرح نمی شوند کارهای انتخابی هستند و معلم به انتخاب و به صورت ارادی انجام می دهد و نباید انجام دهد.
ما نباید مسایل را با هم خلط کنیم ؛ اینکه صدا و سیما و رسانه ها اعتراضات و مشکلات معلمان را بازتاب نمی دهند دلایلی دارد که می تواند و باید مورد اعتراض ما باشد ، اما اینکه به انتشار خطاها اعتراض کنیم و آن را توجیه کنیم راه خطاست .

ما باید یاد بگیریم از ورطه احساس به وادی منطق و تعقل کوچ کنیم .

باید چشم ها را بشوئیم  .باید جور دیگری بنگریم . ما می توانیم از عملکرد فانی نقد کنیم  . ما می توانیم فانی را وزیر مطلوب و مطبوع خود ندانیم و علیه او مطلب بنویسم ولی اینکه هر سنگی از آسمان بیاید ، حقوق چند روز دیر بماند ، خیانت ننگین او را افشا کنیم گویی او پول شخصی اش را از جیب به معلمان می دهد نشان از ضعف و بی پایه بودن استدلال هایمان است.
من واقعا از داشتن این چنین همکارانی که خطاهای خود و دیگران را توجیه می کنند ، غمگین می شوم .

تنبیه ما ارتباطی به ضرب و شتم اولیا در مدرسه ندارد . ما هم زمان که باید به شکل صحیح به دنبال احقاق حق خود باشیم از انجام رفتارها و انتشار حرف های دور از شأن معلمی بپرهیزیم .

بخش مهمی از شأن و منزلت معلمان دست خود معلمان است.


در پایان لازم به ذکر می دانم که قطعا من نیز عاری از خطا نیستم و مطمئن هستم بعد از نوشتن این مطلب نقدهای بسیاری از سوی همکاران خواهم دید و شنید ولی با این شعر سعدی سخنم را پایان می دهم:


هیچ کس بی دامن تر نیست لیکن پیش خلق
باز می پوشند و ما برآفتاب افکنده ایم
سعدیا پرهیزکاران خودستایی می کنند
ما دهل در گردن و خر در خلاب افکنده ایم
رستمی باید که پیشانی کند با دیو نفس
گر بر او غالب شویم افراسیاب افکنده ایم

رفتارشناسی معلمان در برابر تنبیه بدنی دانش آموزان


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

چهارشنبه, 01 دی 1394 16:49 خوانده شده: 2149 دفعه

در همین زمینه بخوانید: