چاپ کردن این صفحه

فرهنگ‌سازي و مطالعات ساندويچي !

فرهنگ سازی و جایگاه فرهنگ مطالعه

اصطلاح پرتكرار و كليشه‌اي « فرهنگ‌سازي » را نمي‌دانم ديگر درباره‌ي چه چيزي نشنيده‌ايد؟

: ترافيك، آداب و قواعد رفتار اجتماعي، همسايه‌داري، آپارتمان‌نشيني، حجاب و... شما بشماريد، شايد خيلي چيزهاي ديگر رديف كنيد. يادم آمد! كتاب و كتاب‌خواني! بله، دوباره بگوييم: كتاب‌خواني و مطالعه بايد به يك فرهنگ تبديل شود. اي به چشم! لطفاً‌جاي خالي را با كلمه‌ي مناسب پر كنيد:.....بايد به يك فرهنگ تبديل شود. مطمئناً براساس شنيده‌ها و خوانده‌ها و تبليغات و نصايح و غيره گوش و چشم شما با عبارت فوق كاملاً‌ آشناست، البته هربار با يك گزينه‌ي مناسب! خلاصه آن كه همه چيز بايد فرهنگ شود و در مورد همه چيز بايد فرهنگ‌سازي صورت گيرد!

هفته‌اي كه گذشت نيز درگير يك فرهنگ‌سازي بود، البته مثل ديگر موارد در كلام و سخن، و آن، فرهنگ مطالعه و كتاب‌خواني بود. مستحضر هستيد كه لااقل سالي يك هفته، اين فرهنگ‌سازي (!) اوج مي‌گيرد.

آمارها از فقر مطالعه، دستمزد پايين كتاب‌داران، تيراژ پايين كتب منتشره، ناله و آه ناشران، رانت و نارانت( !) كاغذ و مركب و قس عليهذا. و اين همه‌ي آن فرهنگ‌سازي است و دست آخر همان آش و همان كاسه: كشور ما جزو پايين‌ترين‌ها در سرانه‌ي مطالعه است. فاتحه مع‌الصّلوات بلند!

اين بحث شيرين را همين جا داشته باشيد تا به ضرب‌المثل شيرين ديگري اشاره كنم و آن، همان قصّه‌اي است كه مي‌گويد: هر كسي كار خودش را مي‌كند و شأن نزول، آن كه سه كارگر يكي مي‌كَنَد و ديگري... الخ. حقير قصد تصرّفي نه چندان عدواني در اين حكايت ضرب‌المثل‌گونه دارد و گويد: عجالتاً درباب كتاب و تبليغ كتاب‌خواني و تحريك به خريد و انباشت و روزنگاشت، فقط يكي از اين سه كارگر به‌كار است. آن دو ديگر در مرخصي‌اند سالانه! و بدون حقوق و مواجب. امّا آن دو ديگر كه هستند؟

در زعم حقير يكي از آن دو، مجموعه‌ي امكانات سخت‌افزاري و نرم‌افزاري كتاب كودك و نوجوان است و ديگري مجموعه‌ي تبليغي و تشويقي براي خواندن و مطالعه‌ي كتب مناسب حال كودك و نوجوان. مي‌پرسيد: چرا يك‌راست رفتيم بر سر مقوله‌ي كودك و نوجوان؟ زيرا اگر سخن از فرهنگ‌سازي است، لابد بايد به ريشه انديشيد و از پايه شروع كرد، وگرنه فرهنگ كتاب‌خواني در ميان سالي بعيد است در كنار ديگر فرهنگ‌هاي نهادينه‌شده ناگهان ريشه گيرد و جوانه بدواند و ساقه به‌بار آرد و برگ و ثمر دهد و كسي كه بي‌انس كتاب و نامأنوس با مطالعه پا به بزرگسالي نهاده است، جز تورق روزنامه، آن هم از سر بي‌كاري، به ذوق مطالعه در نمي‌آيد.

القصّه، سخن از دو غايب ميدان به ميان آورديم و يك همه‌كاره‌ي ميدان. اكنون آن يكّه‌تاز همه‌كاره كه در كار فرهنگ‌سازي(!) خريد كتاب و خواندن و رونويسي و دوباره خريدن و بازخواندن و سپس حفظ كردن و نهايتاً تست زدن است كيست و چيست؟ احسنت! تصور مي‌كنم با همان يك كلمه‌ي راهنمايي، يعني حفظ كردن و تست زدن، مطلب را گرفتيد و در اين معادله‌ي پيچيده، جواب را يافتيد. آري درست حدس زديد. اولاً: به نظر حقير آن كساني كه از سرانه‌ي خريد كتاب و مطالعه و نيز تيراژ شكوه مي‌كنند، گناه آن دو غايب صحنه را كه به مرخصي سالانه رفته‌اند به گردن آن كارگر ساعي و كوشايي مي‌اندازند كه سخت در اين ميدان مشغول كار خويش است به‌درستي و دركمال وجدان(!) كار خود مي‌كند؛ گيرم كه چاله مي‌كند. اگر آن دو ديگر مريض‌اند و خانه‌نشين و هم لوله‌گذاري انجام نمي‌شود و هم چاله پر نمي‌گردد، گناه آن چاله‌كن، بهتر بگويم چاه‌كن چيست؟

فرهنگ مطالعه در ایران

همچنان در جامعه سخن از فرهنگ‌سازي در كتاب‌خواني است. سؤالي دارم: امروز فرهنگ‌سازي براي خريد كتاب و تمركز بر يك نوع كتاب ـ و آن هم كتب كمك‌درسي و حل‌المسائل و تست ـ آيا همه‌ي ميدان فرهنگ كتاب و كتاب‌خواني را در انحصار تبليغاتي، بلكه تنش‌زايي و استرس‌آفريني خود نگرفته است؟

ثانيا: اگر فرهنگ‌سازي لزوماً از سنين كودكي بايد آغاز شود و به تكرار و تمرين و نيز ارزش مسلّط و حمايت شده پيوند بخورد،‌ الزاماً بايد جزو برنامه‌هاي قطعي و روزمرّه‌ي آموزشي و پرورشي مدارس قرار گيرد.

لطفاً سري به مدارس بزنيد و بنگريد كه دسترنج و دست‌پخت آن يك كارگر از سه كارگر، چگونه غذاي يوميّه و انحصاري بچه مدرسه‌اي‌ها شده است و اصولاًً ذائقه آنچنان معيوب گشته، كه ديگر كتاب داستان و رمان و شعر و ادب و نمايشنامه و تاريخ و هنر و... در زمره‌ي غذاهاي تاريخ‌گذشته محسوب مي‌گردد.

وانگهي! اصلاً بچه‌ها آرامش و وقت و مجال مطالعه‌ي كتاب در سوژه‌هايي كه بازشمردم را دارند؟ در روزگاري كه نه از باب ضرورت واقعي آموزشي و يادگيري، بلكه به ضرورت‌ها و وجوب‌هاي ديگر(!)، انبوه عظيمي از كتب، از اول دبستان تا پايان دبيرستان، فقط پرسش و پاسخ‌هاي درسي و طبقه‌بندي تستي و مطالعات ساندويچي است، شما را به خدا، چگونه مي‌توان سخن از فرهنگ كتاب‌خواني به ميان آورد و مرتباً مردم ژاپن و سوئد و چين و ماچين را ـ كه ايستاده در مترو مطالعه مي‌كنند ـ بر سر مردم كوبيد!؟

روزنامه اطلاعات


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem

پنج شنبه, 27 آبان 1394 11:58 خوانده شده: 1488 دفعه

در همین زمینه بخوانید: