قبل از پرداختن به موضوع لازم است نکاتی را متذکر شوم :
نکته ی اول – بنده نیز مانند همه ی فرهنگیان عزیز فقط از راه معلمی ارتزاق کرده و هیچ منبع درآمدی دیگری نداشته و ندارم .
نکته ی دوم – من نیز مانند ابنا بشر از پول و حقوق بسیار زیاد بدم نمی آید و آرزو می کنم که حقوق همه ، نه چهار پنج ملیون بلکه به چهل یا پنجاه میلیون برسد.
نکته ی سوم – حقیر نیز مانند همه ی مردم دوست دارم ،ایرانیان از کارگر و دانشجو گرفته تا محصل و پزشک و بیکار، رفاه نسبی داشته بتوانند امور زندگی را به صورت آبرومندی اداره کنند و هیچ گاه راضی نخواهم شد رفاه بنده موجب فقر دیگران شود .
نکته ی چهارم – شخصا تا کنون آقای دکتر حاج بابایی را زیارت ننموده و از جانب ایشان ظلمی در حق من نشده است، اما لازم دانستم بنا به وظیفه ای که بر عهده دارم مطالبی را نوشته و داوری را به عهده ی دیگران بگذارم.
نکته ی پنجم – برای هر موضوعی که دراین جستار به آن اشاره می کنم مراجعی را جهت استعلام صحت و سقم مطالبم ذکر کرده، و این رسانه و یا هر رسانه ی دیگری که منتقدین عزیز به آن اعتماد دارند را به عنوان داور قبول داشته ، تا رسانه بتواند از مراجع مورد نظر کذب یا صدق مطالبم را استعلام نموده و به صورت کتبی اعلام نمایند .
بخش اول – صحت وسقم این بخش را می توانید از : ( معاونت سیاسی امنیتی وزارت کشور ، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی ،وزارت بهداشت ، وزارت رفاه کار وتامین اجتماعی ) استعلام کنید :
ممکن است کسانی بپرسند چرا اعتبارات حوزه ی سلامت بسیار بالا رفت و امنیت ملی به خطر نیفتاد، ولی وقتی به آموزش و پرورش رسید این اقدامات موجب ایجاد مشکل در حوزه ی امنیت ملی شد :
اول - با توجه به حوادث سال 88 و همچنین ظهور گروه های تکفیری در منطقه ی خاور میانه و سیاست های نادرست دولت گذشته چند مشکل اصلی در کشور ایجاد شد :
الف ) ظهور گروه های تکفیری در منطقه ی خاورمیانه و ایجاد مشکلات حاد و خطرناک امنیتی در کشورهای منطقه
ب ) دشمن تراشی دولت سابق و ایجاد مشکل در مناسبات بین ایران و سایر کشورها
پ ) ایجاد دودستگی بین مردم و گسست شدید اجتماعی در اثر انتخابات سال 1388
ت) سیاست های نادرست اقتصادی در دو دولت گذشته و ایجاد مشکلات زیاد در رابطه با فقر ، بیکاری ، تورم شدید، تهدید سلامت مردم ،و...
با توجه به مطالب بالا کشور دارای مشکلاتی در حوزه ی امنیت ، سلامت ، معیشت ، و مشکلات دیگر شد ؛ بنابر این یک زمامدار عاقل باید اول مشکلات حاد را برطرف می کرد و بعد به سراغ سایر کارها مانند : افزایش سطح رفاه عمومی و غیره می رفت .
دو دولت گذشته با سیاست های نادرست اقتصادی موجب گران شدن هزینه های درمان مردم به شکل بسیار خطرناکی شده بودند ، به طوری که اگر مردم اقدام به درمان می کردند تعداد زیادی از آنها دچار مشکلات شدید اقتصادی شده و به زیر خط فقر سقوط می کردند و اگر جامعه ای که فقیر و بیکار شده بود، سلامتش نیز مورد تهدید قرار می گرفت چنان آشوبی جامعه را فرا می گرفت که کنترل آن بسیار سخت و ناممکن می شد، به این دلایل دولتی که امکانات مالی بسیار محدودی داشت مجبور به اولویت بندی مشکلات شد .
پس اول در حوزه ی امنیت و سلامت وارد شد تا بتواند اوضاع را کنترل کرده و سپس به امورات دیگر بپردازد.
دوم – اختلاف سازمان بودجه ای وزارت آموزش وپرورش و وزارت بهداشت :
از رقم حدود 36 هزار میلیارد تومانی بودجه ی سال 94 وزارت بهداشت در همه ی بخش ها (بودجه ی عمومی ،سازمان بیمه سلامت ،سازمان غذا و دارو ،و.....) مبلغ حدود 20هزار میلیارد تومان درآمد اختصاصی وزارت بهداشت است که شامل :
1- با وجود 22 میلیون خانوار و همپوشانی بیمه های تکمیلی ،حدود 25میلیون خانوار در ایران سالانه مبلغی را در صنعت بیمه سر مایه گذاری می کنند، اگر هر خانوار به صورت میانگین 400 هزار تومان سالانه در بخش بیمه های پایه (درمان ) سرمایه گذاری کنند از این طریق مبلغ 10 تا 12هزار میلیارد تومان در طول سال در صنعت بیمه سرمایه گذاری کرده ، که این مبلغ مستقیما در بخش سلامت و وزارت بهداشت هزینه می شود.
2- وزارت بهداشت از محل فرانشیز و سایر درآمدها مبلغ 7تا 9 هزار میلیارد تومان درآمد دارد که مجموع دوبند ذکر شده حدود 20هزار میلیارد تومان است که مستقیما توسط مردم در بخش سلامت هزینه می شود ؛ حال می پرسم آیا آموزش وپرورش درآمد اختصاصی دارد؟
و یا واضح تر بپرسم آیا مردم سالانه 20 هزار میلیارد تومان در آموزش وپرورش سرمایه گذاری می کنند؟
اگر این مبلغ توسط مردم در آموزش و پرورش سرمایه گذاری شود یک وزیر بسیار ناتوان قادر خواهد بود که میانگین حقوق ماهانه ی پرسنل وزارت آموزش و پرورش را به حدود چهار میلیون تومان برساند .
حال ممکن است بپرسید آموزش وپرورش در اولویت است ، ما ادعای شما را قبول داریم به شرطی که همین مقدار پولی که مردم در بخش سلامت سرمایه گذاری می کنند در آموزش وپرورش هم سرمایه گذاری کنند ، بهتر است چشم ها را بر واقعیات نبندیم و درست به موضوع نگاه کنیم .
بخش دوم – این قسمت را می توانید از : ( سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ، وزارت علوم تحقیقات و فناوری و وزارت آموزش و پرورش ) استعلام کنید :
اول – آقای حاج بابایی وزیر سابق آموزش وپرورش از سال 1358 که به استخدام وزارت آموزش وپرورش درآمده است تا سال 1372 که به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب گردید، حدود 14 سال مناصب گوناگونی در آموزش و پرورش داشته و از سال 1372 تا سال 1388 مدت 16 سال نماینده ی مجلس و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بوده است، پس ایشان در سال 1388 زمانی که به وزارت آموزش وپرورش منصوب می شود از تمامی مشکلات وزارت خانه آگاه بوده، حال باید از ایشان پرسید چرا در سال های اولیه ی وزارت شان در زمانی که درآمدهای دولت سر سام آور بود طرح رتبه بندی را اجرا نکرد؟
و نکته شک برانگیز موضوع این است که چرا اجرای طرح را به سال آخر وزارت شان موکول کرد ؟
امیدوارم که ایشان قصد خیر داشته و این اقدام را برای رضای خدا و اصلاح امور انجام داده و شک وگمان بنده نادرست باشد، در ضمن اولین نفری که به طور واضح و آشکار در رسانه ها مدعی تفاوت بین کار و ویژگی های هیئت علمی دانشگاه (اساتید) و معلمان شد یکی از معاونین آقای حاج بابایی بودند،حال نمی دانم بعداز چند وقت چرا نظرشان تغییر یافت.
دوم – از مطالب فوق بگذریم و ببینیم در این چند سال اخیر ، آیا کشور از لحاظ اقتصادی توان انجام این کار را داشته است:
طرحی که به رتبه بندی موسوم است قرار بود که از سال 1392 یعنی سال ابتدای شروع طرح به مدت سه سال متوالی تا سال 1395 بتواند حقوق فرهنگیان را به سطح حدود 80 درصد هیئت علمی دانشگاه برساند .
به نظر می رسد که در سال 95 میانگین دستمزد اعضای هیئت علمی دانشگا ه ها از مربی تا استادی تمام در پایه های متفاوت به میانگین عدد ماهیانه ی هفتاد میلیون ریال یعنی هفت ملیون تومان تمام برسد که محاسبه ی 80 درصدی این مبلغ برای فرهنگیان با درجات گوناگون عدد پنج ملیون چهارصد هزار تومان ماهانه است ،که اگر در تعداد ماه های سال ضرب شود تقریبا دریافتی سالانه ی معلمان در سال 95 میانگین تقریبا شصت و پنج میلیون تومان می شود ،حال اگر این عدد را در تعداد معلمان یعنی حدود یک میلیون معلم ضرب کنیم بودجه ی وزارت آموزش و پرورش در سال 1395 با سایر هزینه ها به عدد 70 هزار میلیارد تومان یعنی سه برابر بودجه وزارت آموزش و پرورش در سال 1394 می رسید، آیا این افزایش 300درصدی برای بودجه ایران با این مبلغ امکان دارد ؟
آیا وزیر سابق آموزش وپرورش منابعی را می شناسد که این مقداربودجه را پوشش دهد ؟
آیا در زیر زمین وزارت آموزش وپرورش چاپخانه ی اسکناس وجود دارد ؟
اگر وزیر سابق محل این منابع را می شناسد و دولت مستقر را امین نمی داند ،این منابع را به اطلاع معاون سابقش که اکنون مشاور کمیسیون آموزش مجلس و کار اصلی اش جمع آوری امضا است برساند تا از این طریق نمایندگان محترم مجلس این منابع را آشکار کنند و معلمان مادام العمر دعا گویشان باشند .
البته بنده ی حقیر توانستم پس از جست وجوی فراوان گنج بادآوری که قرار بود منبع مالی طرح رتبه بندی را پوشش دهد کشف کنم و این گنج چیزی نیست مگر دو بندی که در صفحه ی 21 طرح رتبه بندی حاج بابایی به صورت زیر آمده است :
( بند 5- رعايت تراكم مناسب دانش آموز در كلاس با توجه به جنسيت و محيط شهري يا روستايي مدارس به منظور استفاده حداكثر از منابع و امكانات و عوامل آموزشي. در اين رابطه در برخي مناطق تراكم كلاس بايد به تدريج بالا رفته و تعداد كلاس ها كاهش يابد.
بند 6- با رعايت موارد فوق و كاهش در تعداد كلاس ها، تعداد مدارس، تعداد معلمان و نيز عوامل اجرايي مورد نياز به عمل مي آيد. اين كاهش ظرف 5 سال بايد به تدريج و با رعايت تمامي جوانب اجرا شود تا منابع مالي حاصل از اين كاهش بتواند مبناي اجراي نظام رتبه بندي قرار گيرد).
همان گونه که شما نیز متوجه شدید وزیر سابق می خواست با افزایش تراکم دانش آموزان و کاهش تعداد معلمان و مدارس و به طور کلی تعدیل نیرو این طرح را به سرانجام برساند .
معنی اصلی مطلب این است که باید یا اعتبارات را سه برابر کند که امری محال بود یا کارکنان را به تعداد30 درصد سابق برساند و برای این کار باید مدارس و کلاس های درس رابه 30درصد مدارس فعلی می رساند و این به معنای کاهش 70 درصدی نیروی انسانی است .
شاید عزیزان بگویند وزیر فعلی هم این کار را می خواهد انجام دهد اما نباید از نظر دور داشت که در مصاحبه های گاه و بی گاه وزیر سابق و معاونینش نسبت به تعدیل نیرو در وزارت آموزش وپرورش اعتراض داشته و این اقدام را از نقاط ضعف وزیر به حساب می آورند اما بالاخره ما باید قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را ...
سوم – بنده قصد ندارم ارزش شغل معلمی را پایین بیاورم ولی واقعیت را می گویم :
کدام استاد ، استادیار ،دانشیار، یا مربی دانشگاه حاضراست در مدارس کپری تدریس کند یا برای امر تدریس به یک کانکس مراجعه کند . هیئت های علمی دانشگاه دارای دفاتر جداگانه و حتی دارای سلف سرویس جداگانه هستند ، معلمان بعضی از مدارس ایران حتی سرویس بهداشتی مجزا هم ندارند چه برسد به مزایای دیگر ؛ بهتر بود به جای شعار های پر زرق وبرق تان این مسایل را حل می کردید !
بخش سوم – مطالب این بخش را می توانید از (سازمان بازنشستگی کشوری ، سازمان مدیریت و برنامه ریزی، وزارت رفاه و تامین اجتماعی و وزارت آموزش و پرورش) استعلام کنید :
الف ) به نظر نگارنده هر نوع افزایش حقوق برای همه ی کارکنان دولت بدون لحاظ کردن حقوق باز نشستگان برخلاف عدالت،خلاف عقل و خلاف انسانیت و آموزه های دینی است، یعنی باید قبل از هر افزایشی در سطح رفاه کارکنان ابتدا حقوق بازنشستگان را در نظر بگیریم .
ب) فرض محال رابر این می گذاریم که دولت می توانست منابع مالی مورد نیاز طرح رتبه بندی را تامین کند ،همان گونه که مستحضرید حقوق باز نشستگی میانگین پرداختی های دو سال آخر مستخدم می باشد ، حال با اجرای طرح رتبه بندی در دستگاهی مثل وزارت آموزش و پرورش کسانی که در پایان سال 95 باز نشسته می شدند میانگین حقوق آنها ماهانه به مبلغ حدود شش میلیون تومان می رسید و کسانی که در سال های قبل بازنشسته می شدند حدود 20درصد (یک پنجم ) این حقوق را دریافت می کردند ؛ آیا این خلاف عدالت نبود که دونفر که در یک دستگاه خدمت کرده اند و هر دو شرایط یکسان داشته اند فقط به علت اینکه چند سال زودتر بازنشست شده اند این ظلم سنگین در حق شان روا داشته شود ؟
فراموش نکنیم که آمار بازنشستگان یک سال آموزش وپرورش تقریبا دو برابر تعداد پزشکان متخصص ایران و تقریبا به اندازه ی نصف اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور می باشند .
پ ) صندوق بازنشستگی کشوری ماهانه حدود 9 درصد حقوق مستخدم را کسر کرده و حدود 13درصد بقیه را از دستگاه دولتی اخذ نموده و مجموع این 22 درصد را به مدت 30 سال سرمایه گذاری کرده تا بتواند بعد از 30 سال حقوق و مزایای بازنشستگی کارکنان دولت را پوشش دهد ، اگر سن امید به زندگی در ایران 75 سال باشد به دلیل اینکه اغلب کارکنان وزارت آموزش و پرورش فارغ التحصیل دانشسرا های قدیم و مراکز تربیت معلم و دبیری می باشند در سنین کمتر از 50سالگی بازنشسته می شوند . با توجه به سن امید به زندگی، کارکنان آموزش و پرورش تقریبا به اندازه ی سال های پرداخت کسورات بازنشستگی حقوق و مزایا دریافت می کنند .
چون میزان دریافتی سازمان بازنشستگی از مجموع کسورات پرداخت شده توسط دولت و خود مستخدم تقریبا 20 درصد حقوق پرداختی می باشد و با توجه به سنوات بالای سرمایه گذاری، سازمان بازنشستگی توان پرداخت پنج برابری میزان دریافتی را دارد ، ولی اگر قانون رتبه بندی به صورتی که قبلا ادعا می شد اجرا می گردید ، کسی که در سال 95 بازنشسته می شد فقط دو سال آخر مبلغ مورد نیاز سازمان بازنشستگی را پرداخت کرده ولی 28 سال قبل از آن طبق روال گذشته پرداخت شده بود ، اما سازمان بازنشستگی باید طبق قانون میانگین دو سال آخر را به عنوان مستمری به بازنشسته پرداخت می کرد ؛ حال این اختلاف دریافتی را چه کسی باید جبران می کرد ؟
آیا با این حساب و کتاب صندوق های بازنشستگی متلاشی نمی شدند ؟
البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که وزیر سابق آموزش و پرورش در دوران وزارتش، نتوانست افزایش حاصل از مسیر ارتقای شغلی سابق را در پرداختی بازنشستگان منظور کند ؛ حال باید پرسید چگونه می توانست مبلغ افزایش رتبه بندی را که رقم بسیار بالایی است در حقوق باز نشستگان منظور کند؟
ت) همان گونه که همگی اطلاع دارند کارکنان آموزش وپرورش دریافتی کمتری نسبت به برخی از دستگاه ها داشته و دریافتی بیشتری نسبت به بعضی از دستگاه های دیگرمانند: وزارت جهادکشاورزی، وزارت رفاه تعاون و غیره دارند .
درشرایط کنونی کشور و با این وضعیت اقتصادی مملکت ، کارکنانی که مبالغ کمی دریافت می کنند با نگاه به وضعیت حقوق و مزایای معلمان و مقایسه با آنها نقطه ی امید و اتکایی دارند ، که اگر قانون رتبه بندی در شرایط کنونی اجرا می شد سایر کارکنانی که حقوق شان پایین بود با مقایسه ی دریافتی خود با حقوق فرهنگیان ،و با توجه به تعداد زیاد فرهنگیان ،خشمگین شده و کنترل این گروه از کارکنان بسیار مشکل می شد و چه بسا امنیت کشور به خطر می افتاد ؛ البته با خواندن این بخش در ذهن خوانندگان مطلب زیر متبادر نشود که دولت باید برای کنترل اوضاع همیشه حقوق و مزایای فرهنگیان را پایین نگه دارد، موضوع ذکر شده فقط مربوط به شرایط اضطرار کنونی است .
بخش چهارم – این قسمت را می توانید از آقای نوید ادهم دبیرکل فعلی شورای عالی آموزش و پرورش که در تدوین قانون رتبه بندی حاج بابایی مشارکت داشته و آقای سحرخیز ، مشاور کمیسیون آموزش مجلس استعلام کنید :
حال فرض محال را بر این می گذاریم که دولت می توانست تمام منابع مورد نیاز طرح را تامین نماید ، اما نکته ی تامل برانگیز ماجرا این موضوع است که کسی از وزیر سابق نمی پرسد:
شما که می خواستید طرح رتبه بندی را اجرا کنید ملاک تان برای ارزیابی کارکنان چیست ؟
آیا فاکتورهای امتیاز آور شما قابلیت سنجش استاندارد را دارند ؟
آیا سلیقه ی فرا دستان در کسب امتیازات مربوطه دخیل نیست ؟
آیا در دستگاهی دیگر این امتیازات مورد ارزیابی قرار گرفته اند؟
و سوالات دیگر ...
حال جهت تنویر افکار عمومی فرهنگیان به بررسی این موضوع می پردازم و داوری رابه عهده ی فرهنگیان عزیز می گذارم:
در نظام رتبه بندی دکتر حاج بابایی صفحه ی 15 ملاک ارزیابی معلمان در فعالیت های چهارگانه:
1- (فرهنگی ،تربیتی )
2- (آموزسی، تخصصی ،مهارتی )
3 - (پژوهشی )
4 - (احرایی ) مورد توجه قرار گرفته است ؛ اما نکته ای که باید در این مورد به آن اشاره کنم آیتم هایی است که در این ارزیابی معیار سنجش قرار می گیرند .
به برخی از این آیتم ها که در صفحات 30تا 33 نظام رتبه بندی حاج بابایی آمده اند بدین شرح اشاره می کنم :
الف - برخی فعالیت های فرهنگی تربیتی: (تهیه و تدوین پیوست فرهنگی ،برای فعالیت های آموزشی وپرورشی ،حسب سند تحول بنیادین 0-5 امتیاز )، ( مشارکت فعال در مناسبت ها و اعیاد اسلامی و ملی 2-3 امتیاز )، ( تقید والتزام به ارزش های دینی و انقلابی ،ملی 3-5 امتیاز، اخذ حداقل امتیاز الزامی است )، (بروز لیاقت ها و شناخته شدن به عنوان الگو و تجلی الگوی رفتار متناسب با نظام جمهوری اسلامی 2-4 امتیاز )، ( مشارکت در برنامه ها ی تربیتی و فوق برنامه ،اردوهای فرهنگی ، تربیتی واجتماعی 2-4 امتیاز ) .
همان گونه که در این آیتم ها مشاهده می کنید ، بنده به عنوان معلم باید برای کسب امتیازات مربوطه همیشه یک عکاس و دوربین عکاسی همراه داشته باشم و یا باید وزارت آموزش وپرورش برای این کار همیشه به جمع آوری استشهاد محلی بپردازد .
ب) برخی فعالیت های پژوهشی : ( بازنگری در برنامه درسی و محتوای آموزشی 0-2 امتیاز )، ( تدوین استانداردهای آموزشی 2-5 امتیاز ) ، (تدوین گزارش پایان سال تحصیلی از وضعیت پیشرفت علمی ،تربیتی دانش آموزان به مدرسه وخانواده 1-3 امتیاز ) و..
همان گونه که مشاهده می کنید در این نظام تدوین برنامه درسی و استانداردها به عهده ی معلمان گذاشته شده که با توجه به وضعیت آموزش و پرورش ایران ادعایی مضحک و بی معنی است . در ضمن در کجای قانون صدور کارنامه در پایان سال به عهده ی معلمان می باشد که این نظام رتبه بندی قصد استفاده از آن را دارد .
پ ) برخی فعالیت های اجرایی : ( راه اندازی مدارس قرآنی 0-3 امتیاز ) ، ( طراحی و راه اندازی LRC ( مرکز منابع یادگیری) 0-1 امتیاز ) ، (طراحی و راه اندازی کارگاه یا آزمایشگاه یا کارگاه عمومی ،کتابخانه ،نمازخانه فضای ورزشی 1-2 امتیاز ) ، ( راه اندازی شبکه های تخصصی رایانه ای 0-2 امتیاز ) ، ( راه اندازی واحد های کار آفرینی و فناوری در مدارس 1-2 امتیاز ) ، (فعالیت در زیباسازی فضا 1-2 امتیاز) و غیره...
همان گونه که از آیتم های مورد نظر طرح در این بخش مشاهده می کنید دقیقا یک کپی پیست از وظایف اعضا ی هیئت علمی دانشگاه است با این تفاوت که دانشگاه ها هرکدام در بودجه ی عمومی کشور ردیف خاص خود را دارند و اعضا هیئت علمی می توانند با استفاده از اعتبارات داخلی دانشگاه این اقدامات را انجام دهند .
با توجه به وضعیت بودجه ای آموزش و پرورش ؛ آیا مدارس ما این اعتبارات را دارا می باشند ؟
آیا معلمان برای اخذ این امتیازات از جیب خودشان باید استفاده کنند ؟
و سوال های دیگر ....
بله دوستان !
جناب حاج بابایی می خواست این گونه رتبه بندی را اجرا نماید ؛ آیا در این رتبه بندی اعمال سلیقه ی مدیران موج نمی زند ؟
آیا وظایفی خارج از توان و امکانات معلمان بر آنان تحمیل نمی شود ؟
آیا معلمان عزیز قادرند این امتیازات را کسب کرده و از مزایای طرح استفاده کنند ؟
البته فرهنگیان عزیز حتما این مطلب را تصدیق خواهند کرد که :
خاطره ی خوشی از معیارهای سلیقه ای ندارند و قبلا مشاهده کرده اند که این معیارها در انتخاب معلم نمونه چه عواقبی دارد با این تفاوت که طرح معلمان نمونه درصد بسیار کمی را شامل می شود، ولی این طرح (رتبه بندی ) قرار بود معیشت و منزلت همه ی فرهنگیان ایران را پوشش دهد .
بخش پنجم – دوستان و فرهنگیان عزیز !
دولت قبل با رصد شرایط جامعه به این نکته رسید که در دولت بعد جایگاهی در قدرت ندارد ؛ بنابراین با تمسک به ضرب المثل معروف : ( الغريق يتشبث بکل حشيش. غريق، به هر شاخه ي خشکيده اي چنگ مي زند ( تا خود را نجات دهد) و فلسفه ی معروف خودم نباشم جهان نباشد، می خواست با اجرای طر ح هایی شرایط را برهم زده و دولت بعد از خود را از حیز انتفاع ساقط کرده یا حداقل آن را ناتوان جلوه دهد و مقداری از اجرای این پروژه برعهده ی آقای حاج بابایی قرار گرفت ؛ در زیر به بعضی از طرح های دولت قبل جهت اجرای پروژه ی مورد نظر( ایجاد مشکل برای دولت بعدی ) اشاره می کنم :
الف – اجرای بروژه ی استخدام دولتی بیش از پانصد هزار نفری ( طرح مهر آفرین ) در انتهای دولت قبل .
ب - ایجاد اختلاف بین دولت بعد از خود و نهاد های دیگر مانند ( صدا وسیما و آستان قدس رضوی) با واگذاری ناگهانی مکان نمایشگاه بین المللی به صدا و سیما و....
پ – ایجاد تنش در روابط بین جمهوری اسلامی و دولت های دیگر .
ت – قصد اجرای پروژه ی نظام رتبه بندی در اواخر دولت قبل .
دولت قبل با درک وضعیت اقتصادی مملکت با اجرای پروؤه هایی مانند: پروژه ی استخدام دولتی (مهر آفرین ) ، نظام رتبه بندی معلمان نیت شومی را به اجرا می گذاشت .
دولت قبل از وضعیت اقتصادی مملکت آگاه بود و می دانست اگر دولت بخواهد این پروژه ها را اجرا کند شرایط اقتصادی مملکت به گونه ای است که دولت توان ادامه ی آن را نداشت و با اجرای آن دولت کاملا ورشکسته می شد و اگر دولت آن پروژه ها را اجرا نمی کرد با ایجاد انتظارات غیر منطقی برای افراد ذی نفع آنها را در مقابل دولت قرار می داد و در صورت بروز هریک از این دو سناریو ،خود را موفق می دید .
آری دوستان !
طرح رتبه بندی حاج بابایی بخشی از پروژه ی تضعیف دولت بود نه طرحی برای ارتقا معیشت ومنزلت معلمان ، البته دکتر حاج بابایی فردی است مانند دیگر افراد جامعه و به تنهایی خطری برای جامعه محسوب نمی شود .
ترس بنده برای زمانی است که امثال دکتر حاج بابایی در مدار اعمال قدرت قرار بگیرند و بخواهند افکارشان را در دایره ی تصمیم گیری های کلان محور امور قرار دهند .
هر وقت به امثال دکتر حاج بابایی نگاه می کنم یاد عمال کلیسا در قرون وسطی و عصر روشنگری و یاد آن نامه ی معروف و منسوب به ویکتور هوگو نویسنده ی بزرگ فرانسوی که در جایگاه نماینده ی مجلس فرانسه در اواخر قرن 18 قرار داشت می افتم ....
دربخشی از نامه ی ویکتور هوگو آمده است :
{ ...می خواهم به شما عمال کلیسا بگویم این قانون شماست و من به شما اطمینان ندارم؛ تعلیم دادن مانند ساختمان ساختن است، و من از آنچه شما می سازید که همه باید برده و بنده ی شما باشند بیم داشته و بیزارم… این قانون نقاب بر چهره دارد، چیزی می گویید، اما کاری دیگر می کنید، آزادی می گویید، اما بندگی می دهید….این رسم دیرین شماست که زنجیر به گردن می گذارید و می گویید آزادی است، عذاب می کنید و می گویید عفو عمومی ا ست …. }
و در پایان آقای دکتر حاج بابایی به قول شاعر :
حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد
زمانه را ورق و دفتر و دیوانی است
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید