بروز وقایع و اعتراضاتی که در شهرهای ترک زبان و پس از اجرای برنامه تلویزیونی " فیتیله " به وقوع پیوست می تواند حامل نکات و یا پیام هایی باشد که به برخی از آن ها اشاره می گردد .
( لازم به ذکر است که نگارنده خود به لحاظ اصلیت ترک می باشد )
متاسفانه از سال ها قبل بیان و ارسال " جوک های قومیتی " در فرهنگ جامعه مردم ایران نهادینه شده است .
بارها شاهد بوده ایم که در برخی مجالس و نیز جلسات برخی افراد با آب و تاب این گونه جوک ها را تعریف کرده و بقیه نیز شروع به خنده کرده اند بدون آن که اعتراضی را در جمع حاضر شاهد باشیم .
جالب این جاست که برخی از قومیت های حاضر در جلسات که در مورد آن ها جوک گفته شده است سکوت کرده و حتی با چاشنی " لبخند " جمع را همراهی کرده اند !
چگونه می توان پذیرفت افرادی که در این گونه موقعیت ها « فرهنگ سکوت » را پیشه می کنند به یک باره و به صورت تقریبا غیرقابل پیش بینی اعتراضات خود را به این شکل و در مقیاس وسیع بیان می کنند ؟
واقعیت اول آن است که جامعه مطالباتی دارد . این مطالبات باید در چارچوب قانون و از مجاری قانونی بیان و با حس پاسخ گویی و مسئولیت پذیری مدیران و برنامه ریزان به سرانجام مشخصی برسد .
متاسفانه در این مورد اصل 15 قانون اساسی که حتی یکی از برنامه های مورد تاکید آقای روحانی بوده است آن گونه که بایسته و شایسته است جامه عمل به خود نپوشیده است .
به نظر می رسد دولت تدبیر و امید باید به برنامه های وعده داده شده پای بند بوده و در فرصت باقی مانده به اجرای آن ها مبادرت ورزد .
شاید « برنامه فیتیله » بهانه ای بوده است که جامعه ترک زبانان به این صورت به ظرفیت های اجرا نشده قانون اساسی اعتراض کنند .
هر چند تاکنون عملکرد مسئولان ذی ربط در مورد اعتراضات ، منطقی بوده و عذرخواهی مسئولان فتح بابی باشد تا این فرهنگ در جامعه ایران نهادینه شود .
نکته بعدی که باید به آن اشاره کرد ( در مطلع سخن نیز به آن اشاره گردید ) این است که به نظر می رسد بین کنش صورت گرفته ( برنامه فیتیله ) و نوع و حجم اعتراضات تناسبی وجود ندارد .
مشاهده وقایع و صحنه ها نشان می دهد که نوک اصلی پیکان متوجه « سطح تحمل و انتقادپذیری لایه های مختلف اجتماع » است .
همگان شاهد بودیم که در سریال تلویزیونی که توسط مهران مدیری و در مورد پزشکان ساخته شد به علت انتقادات شدید پزشکان و حتی وزیر بهداشت به حاشیه رفت .
با وجود آن که بن مایه این سریال تلویزیونی برگرفته از اصول " طنز " بود و با آن چه در برنامه " فیتیله " رخ داد تفاوت ماهوی و بنیادین داشت اما این گونه مسائل نشان داد که حتی جامعه تحصیل کرده و به اصطلاح فرهیخته جامعه تحمل انتقاد و حتی اصلاح را ندارد و با بهانه های نخ نمایی چون " توهین و... " نقد پذیری را بر نمی تابد و از آن فرار می کند .
آیا ما با یک جامعه خشن و نقدناپذیر روبه رو هستیم ؟
جمع بندی این نکات ما را به این فرضیه نهایی می رساند که واقعا مسئولان ما برای این گونه وقایع که ریشه های زیرپوستی دارند چه کرده اند ؟
مطبوعات و رسانه ها و به ویژه رسانه ملی در زمینه آموزش مهارت های شهروندی و مفاهیمی چون گفت و گو ، مدارا ، تساهل و احترام به نظر مخالف چه کرده اند ؟
آیا قرار است به هر قیمتی جامعه را خنداند ؟
متولیان فرهنگ مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی ، شورای فرهنگ عمومی ، وزارت آموزش و پرورش و همه نهادهایی که از بودجه فرهنگ بهره مند هستند و از آن ارتزاق می کنند برای آموزش " با هم زیستن " و " با هم بودن " چه کرده اند و این مفاهیم باید در کجا و توسط چه کسانی به دانش آموزان و دانشجویان منتقل شود ؟
بروز این وقایع تلخ باید تلنگری باشد بر همه ما که فارغ از هیجانات ، پوپولیسم ، احساسات کاذب ناسیونالیستی و... به تجزیه و تحلیل مسائل پرداخته و به دنبال حل مساله با کم ترین هزینه و بیشترین بهره وری باشیم .
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .