بر اساس اصل 175 قانون اساسی تکلیف و رسالت رسانه ملی صدا و سیما به روشنی معین است. در این اصل مهم چنین آمده است: « در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد...». اما این رسالت قانونی در خصوص معلمان عمدا یا سهوا به فراموشی سپرده شده و یا مغفول مانده است.این قشر فراموش شده علاوه بر اینکه زیرِ زیرِ خط فقر وفرق معیشتی و توجه مسئولان قرار دارند، از سوی دیگر نیز زیر خط فقر و فرق رسانه ای در حال فنا و جان دادن هستند.
بدون شک تاثیر و نفوذ پذیری رادیو و تلویزیون بیش از هر رسانه دیگری بر افکار، فرهنگ و الگوسازی مدنی و رفتاری، در تنزل و یا تزاید اقبال عمومی به فرد یا قشر خاصی و نیز مقابله با فرهنگ های مهاجم دشمن، بسیار نقش آفرین و حائز اهمیت است.
صدا و سیما قاب شیشه ای جذابیست که افراد جامعه را از هر طیف و سن و سالی به سوی خود می کشاند. براساس همین اصل اساسی مهم است که رسانه ملی باید در آزادی بیان و نشر افکار با رعایت آداب اسلامی و مصالح کشور قدم بردارد و سعی نماید تا در ایفای رسالت ملی و قانونی خود که برقراری عدالت رسانه ای و پرهیز از تبعیض و قشربندی درجامعه است خوب نقش آفرینی کند و برای انعکاس نقطه قوت ها و ضعف ها و دیدگاه های افراد و اقشار مختلف جامعه منصفانه عمل کند .
در این راستا افکار عمومی می تواند بهترین قاضی و داور باشد و درصدد تحمیل و القای نظر و فکر شخص یا گروه و حزب و قشر خاصی نباشد.همچنین باید بستر مناسبی برای بازار سالم نقادی و اظهارنظرهای منصفانه و مشفقانه آحاد مردم از هر صنف و طیفی فراهم نماید.
با این وجود لازم است که رسانه ملی فارغ از هر قوم و قبیله و حزب باشد، همان گونه که رهبری، رهبر و ولی همه و متعلق به آحاد جامعه، هم از غنی و فقیر و هم دارا و ندار است، صدا وسیما نیز جز برای همه نظام و ملت برای گروه خاصی نیست. لذا به همین خاطر است که از سه قوای مقننه و مجریه و قضائیه مجزا گشته و زیر نظر رهبری در آمده است. از جمله لوازم این استقلال و عدم وابستگی و دلبستگی تامین منابع انسانی خود از حیث بی طرفی و بی غرضی از یک سو و نیز شورایی که ناظر بر آن تعیین می شود ظرافت و دقت نمود تا افراد تنگ نظر، قوم گرا و حزبی نفوذ نکنند.
رسانه ملی که تحت امر رهبریست دانشگاه ملی است باید آن گونه باشد که در گاهش به روی تمام اقشار جامعه باز باشد. در برنامه سازی ها و خبرسازی ها این گونه نباشد که صرفا داراها و یقه سفیدها و یا قشر خاصی مثل فوتبالیست ها یا هنرمندان و یا پزشکان و برخی نهادهای کشوری و لشکری سهام دار خصوصی و اصلی رسانه باشند و خود را صاحب اختیار و زبان گویای ندارها و سایر افراد جامعه تلقی کنند.
رسانه ملی یک سفره ملی برای تمام ملت و مردم است که باید همه از آن به اندازه ی خود سهم ببرند.
رسالت رسانه ایجاد ارتباط دوسویه میان مردم و مسئولان حکومت است. اما هر آنچه در افکار عمومی به نظر می رسد بیشتر رسانه ی تک بعدی و خصوصی و برای قشری خاص مبدل شده و اینکه بیشتر در نقش روابط عمومی نهادهای کشوری و لشکری ظاهر شده است و در خصوص نقش ملی خود و ملت هر آنچه میل و خوش آیند مدیران و نهادها باشد ضبط و منتشر می شود.
بدون شک این اقدام موجب شکاف و بی اعتمادی مخاطبین به رسانه و مدیران خواهد شد و عموم مخاطبین که سرمایه اصلی نظام و رسانه است را از دست خواهد داد و ناخودآگاه جوان و نوجوان و قشر عظیمی را به سمت رسانه های منحرف و کذاب و معاند بیگانه هدایت می کند.
از مهمترین قشر های اثر گذار فرهنگ و نسل آینده معلمین هستند که علی رغم توصیه های مکرر رهبر معظم انقلاب در رسانه ملی در مقایسه با سایر اقشار برند و مارک دار جامعه همان گونه که از فقر و فرق مالی و معیشتی رنج می برند، زیر خط فقر و فرق رسانه ای نیز بوده و هیچ کرسی رسانه ای ندارند.
کافیست جمع دقایق و ساعات تهیه برنامه برای اقشار خاص مثل فوتبال و فوتبالیست های میلیاردی و حواشی غیر اخلاقی آن و موضوعات پزشکی و حواشی آن و موضوعاتی از جنس اقتصادی و سیاسی و پلیسی را با موضوع معلمان و بیان مشکلاتشان مقایسه و ارزیابی نمود.
نتیجه آن می شود که سهم معلمان در رسانه ملی هیچ به 100 است و معلمان صرفا در شعار دیده می شوند اما نه در اراده مسئولان عملی دیده شده و نه سهمی در رسانه دارند.
بدون شک مهمترین و اصلی ترین مخاطب صدا و سیما یک میلیون معلم به همراه 13میلیون کودک و دانش آموز جوان و نوجوان و خانواده میلیونی آنهاست.
با توجه به آخرین آمار اعلامی ، حدود 75 درصد خانواده های تهرانی از ماهواره استفاده می کنند چرا و به چه علت ؛ جواب را باید از مدیران رسانه ملی پرسید. بنابراین اعتماد سازی و عدالت رسانه ای مهمترین اصل یک رسانه و حیات آن تلقی می شود.
با توجه به رشد قابل تقدیر وتلاش دست اندرکاران صدا وسیما در توسعه شبکه های مختلف می بینیم که کودکان ، ورزشکاران، بازاریان و صنعتگران، پزشکان ، پلیس و قاطبه اقشار و نهادهای گوناگون کشوری و لشکری و عموم مردم شبکه و برنامه ویژه به خود دارند و چه بسا در شبکه های غیر تخصصی نیز برنامه سازان و مدیران شبکه ها توجه ویژه به موضوعات ورزشی و اقتصادی و پزشکی داشته و برنامه های متعددی تهیه و پخش می کنند در حالی که قشر بی رسانه معلمان در میلیون ها ثانیه برنامه سازی رسانه ملی هیچ سهمی به خود اختصاص نداده است.
آیا این کوتاهی و قصور متوجه سستی خود معلمان است یا به مسئولان آموزش و پرورش و نوع مدیریت آنها بستگی دارد ؟ و یا اینکه مدیران و تهیه کنندگان صدا و سیما انگیزه و اراده ای انقلابی براساس سفارش و رهنمودهای رهبرمعظم انقلاب و نیز بر اساس رسالت بی طرفی و ملی درخود نمی بینند.
با توجه به مجموعه های ده ها و صدها قسمتی مثل خندوانه، ماه عسل و سایر برنامه های پر مخاطب اجتماعی و علمی و سیاسی به وضوح دید می شود که معلم سهم و حق حضور در چنین برنامه هایی ندارد و شعله « معلم هراسی و انزوای معلمان » روز به روز بیشتر می شود.
بنابراین می توان به صراحت گفت که تیر تبعیض رسانه بر قلب معلمان نشسته وجوهره و اکسیر ارزش گذاری به مقام و منزلت این قشرکه همانا دیده شدن و داشتن کرسی دائم رسانه ایست مغفول مانده.
شایان ذکر است که اگر معلم هویت رسانه ای ندارد لااقل به تخریب و تضعیف او دامن زده نشود.
رسانه ملی عمل به سخنان رهبری را نصب العین کارها و رسالت خود قراردهد زیرا مرگ هویت رسانه ای معلم، مرگ توسعه وپویایی جامعه را رقم خواهد زد.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
https://telegram.me/sokhanmoallem
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید