مدیران مدارس ، الگو دهی و مرجعیت امروز درجامعه سخن از تحول بنیادین در آموزش و پرورش می باشد که از زوایای مختلف می توان به آن نگریست و از ابعاد گوناگون به آن پرداخت . آنچه در نوشته ی پیش رو باید به آن تاکید نمود و اساس تحول برشمرد ، این است که هرگاه تصمیم سازان و سیاست مداران عرصه ی اجتماع و سیاست آموزش و پرورش را با دید و باوری سرمایه ای و نه هزینه ببینند و اذعان نموده و باور داشته باشند و در عمل و کنش نیز آن را اجرایی و عملیاتی نمایند ؛ به واقع ، تحول بنیادین و اساسی درآموزش و پرورش شکل گرفته و به منصه ی ظهور درخواهد آمد.
این معنا اساس و فوندانسیون کنش فعال است و چنان چه صبغه و ماهیت شدن به خود گیرد تحول حقیقی در سیستم آموزش و پرورش به وجود آمده و نظام تعلیم و تربیت کشور به سمت سعادت مندی و شدن های مثبت جدید حرکت خواهد نمود.
دراین راستا به مطالب و نوشتارهای الوان و متفاوتی می توان ورود نموده و پرداخت و ازمناظر گوناگون آن را نگریست و به تحلیل و تبیین پرداخت .
درمطلب پیش رو به یکی از موارد اثربخش و راهبردی در تحول و تغییر مثبت در شخصیت ، کنش و رویکرد آینده سازان کشور یعنی دانش آموزان می پردازم که همانا نقش سازنده و الگودهی و مرجعیت مدیران محترم مدارس می باشد که به نوعی تبیین و تحلیل سخن زیبا و پرمغز و نغز " الناس علی دین ملوکهم " می باشد.
به تحقیق واکاوی و تبیین آن راه گشاست . درمطالب پیش رو قصد ندیدن زحمات خیل عظیم مدیران متعهد واحد های آموزشی را نداشته و ضمن احترام به ایشان و قدردانی از تلاش های بی شائبه ی آنان ناگزیر به وجود تهدیداتی که در این زمینه وجود داشته و درپاره ای از مدارس ساری و جاری است می پردازم که غفلت از آنان و عدم توجه و نپرداختن به آن موارد لطمات و صدمات جبران ناپذیری را به بعد مرجعیت و الگودهی مدیران به نوجوانان و جوانان که همانا دانش آموزان مدارس می باشند را وارد خواهد نمود .
مبرهن است که مدیر در واحد آموزشی هم مدیر است و هم رهبر پرورشی و آموزشی و تصمیم سازی ها ،برنامه ها و گفتار و رفتاروی درابعاد گوناگون به خصوص در زمینه ها و عرصه های مالی و تربیتی بسیار درحلقه ی پیرامونی خود اثرگذار بوده و عملکرد او تاثیرات شگرفی را بر همکاران شریف ،دانش آموزان عزیز و اولیاء گرامی آنان به دنبال خواهد داشت و اثرات ماندگار آن درشخصیت ،منش و باورها و کنش متربیان در آینده خود را نشان داده و تجلی پیدا خواهد نمود.
به تحقیق همه ی ما در دوران دانش آموزی خود مدیرانی را شناخته و تجربه نموده ایم که هم از بعد مثبت و هم از جهت منفی رفتار و کردارشان تاثیرات ژرفی را برباورها و کنش ما داشته اند. مدیران محترم واحدها و مراکزآموزشی باید به معنی واقعی در رفتار و عملکرد خود مراقبت و دقت های لازم و کافی را داشته باشند تا روش و منش آنان در اداره ی مدرسه بدآموزی و بد اخلاقی را به دنبال نداشته و الگوی احسن و نکویی را برای دانش آموزان به منصه ی ظهور درآورند تا آنان در آینده جامعه نقش مثبت و سازنده ای را ایفا نمایند.
درمطالب پیش رو به نگارش مطالب و تحریرمصادیقی می پردازم که هم فرصت است و هم تهدید که هم می تواند احیا گر شخصیت و فرزانگی دانش آموزان گردد و هم می تواند دربردارنده ی تباهی و ویرانی منش دانش آموزان شود ، نوع مواجهه و روش و سیاست مدیر مدرسه در رابطه با مصادیق پیش رو بسیار اثرگذار و راهبردی است.
1 - یکی از موارد اخذ مبالغی تحت عنوان کمک مردمی به مدارس است . چنانچه مبالغ درخواستی از جانب مدیر محترم مدرسه بر اساس و مبنای اقناع و توجیه ذهنی و عملکردی و ادله و دلائل متقن آموزشی و پرورشی بوده و هزینه کرد آن نیز شفاف باشد و اطلاع رسانی درست صورت پذیرد نه تنها مانع طرح بسیاری ازحرف و حدیث ها خواهد شد و بدآموزی ها و بداخلاقی ها را به دنبال نخواهد داشت بلکه آموزش های مستقیم و غیر مستقیمی را در نهادینه نمودن فضائل و مکارم اخلاقی چون صداقت ،امانت داری و... را در پی خواهد داشت .
2- اردوها، چنانچه برای برگزاری اردو الف ریال نیاز باشد اما ازدانش آموزان الف +ا گرفته شود که غیرشفاف و توجیه ناپذیرباشد سبب تولید نامطلوبی و ذهنیت کژخواهد گردید که این نگرش منفی تولید شده مولدتربیتی منفی در ذهن دانش آموز و اولیاء وی می گردد.
3- دراداره ی بوفه ی مدارس باید دقت وافر نمود تا خروجی عملکردی آن سلامت ،پاک دستی و عدم کم فروشی باشد تا آموزش های منفی و ویرانگری چون غش درمعامله ،ناپاکی وسوء استفاده مالی را به دنبال نداشته باشد .
4- برپایی کلاس های فوق برنامه و کنکور که نوع پرداختن و اشاعه ی آن از جهت ضرورت ،برنامه ریزی محتوی و تالیفی بودن تست ها و نتایج آن و خاصه در پاره ای از مدارس غیر دولتی که درسه ماهه ی سوم سال تحصیلی و در فصل بهار چند جلسه ای در یک ماده ی درسی برگزارشده و به آن اکتفا می گردد درحالی که هزینه ی آن به طور کامل از دانش آموز دریافت شده است و یا جلسات آموزشی که هزینه ی آن دریافت شده ولی چند جلسه از آن تشکیل نشده است که تعهدی و تقیدی برای بازگرداندن هزینه ی کلاس تشکیل نشده وجود ندارد، که این موارد و مواردی از این دست بد آموزی و کژآموزی های ویرانگر عدیده ای را در ذهن و عمل دانش آموزان درآینده به دنبال خواهد داشت و ریشه ی بسیاری از بد اخلاقی ها را باید در این گونه تعاملات و رخ دادها جست و جو نمود.
5- نوع و چگونگی کلاس های تابستانی و تجدیدی که بسیار جای مداقه و بررسی دارد و مراقبت ویژه ای را می طلبد ، مثلا عده ای کثیر از دانش آموزان را در کلاس مثلا ریاضی حاضر و مستقر نماییم بدون اینکه به امکان و زمینه ی یادگیری آنان و فراهم بودن زمینه ی مناسب برای پرسش و پاسخ و استاندارهای حداقلی توجه نماییم که این حالت ضایع نمودن حق مسلم دانش آموز و هدردادن وقت و سرمایه ی اوست و بدآموزی و بداخلاقی های متعددی را به دنبال داردکه در ساخت فکری و شخصیت دانش آموز درحال و آینده اثر و رویکرد ناپسند خود را نشان خواهد داد.
دانش آموزان آنچه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده را فرا نمی گیرند بلکه از رفتار و عملکرد متولیان امر آموزش و پرورش خود تاثیر گرفته و درجامعه از خود صادر نموده و بروز می دهند .
پس الناس علی دین ملوکهم