انس با کتاب بهتر است از دوران کودکی آغاز شود، چون بدین طریق ارزشی در وجود او درونی می شود که بعدها به هنگام بزرگسالی بهانه ها سد آن نمی شود. زمانی که یکی از اعضای خانواده خصوصا پدر یا مادر، در اوقاتی از شبانه روز با اشتیاق و تمرکزی وصف ناپذیری و در سکوت محض، مشغول مطالعه کتابی هستند، این تصویر بر ذهن کودکی که هنوز قادر به راه رفتن و صحبت کردن نیست نقش بسته و در ضمیر ناخودآگاه او ثبت می شود. کسی با ذوق نقاشی هوس می کند تا پرتره ای از این صحنه بکشد. اگر این وضعیت بعدها و تا رشد تدریجی او ادامه بیابد تبدیل به الگوی عملی کودک دیروز و نوجوان و جوان امروز می شود. همان کودکی که دیروز برای اولین بار کتاب را سر و ته می گرفت امروز تبدیل به کتاب خوانی قهار شده است.
فرآیندی که بسیاری از ما با ماندن در اسارت فشار روزمرگی، در انتقال آن به فرزندان خود بی تفاوت هستیم.
شاید شما نیز همانند بسیاری دیگر وقتی درس و مشق فردا را یاد نگرفته بودید و یا اصلا آن روز درس نخوانده بودید کتاب را زیر بالش و خواب ناز خود می گذاشتید تا عذاب وجدان نداشته باشید. اما تا صبح همین عذاب وجدان، خواب را بر شما پریشان می ساخت، چون همراه بودن کتاب به منزله یاد گرفتن درس فردا نبود. این داستانِ کتب درسی بود که علیرغم میل باطنی یا با امید برای آینده ای بهتر، آن ها را دیروز مجبور بودید بخوانید تا نمره قبولی برای ارتقای کلاس داشته باشید.
اما امروز ظاهرا برای تمام کتاب های موجود نخوانده نیازی به تحمل هیچ نوع عذابی نیست. چون دیدگاه یا بینش جدید در برابر انبوه کتب کتابخانه ها و حجم زیاد آن هایی که هنوز مطالعه نکرده اید، هر نوع عذاب وجدانی را می زُداید.
در بینش جدید، حجم زیاد کتب در کتابخانه های شخصی یا عمومی، خاصیت برانگیزنده تمایل فرد به مطالعه را دارد و فرد با مشاهده آن ها، به خواندن و دانستن بیشتر راغب و یا تحریک می گردد.
بینش « ضد کتابخانه » یعنی کتب جدید بخرید، حتی اگر کلی کتاب نخوانده دارید!
مطلب زیر در کانال تلگرامی « فراسوی سیاست » منتشر شده است:
« اومبرتو اکو Umberto Eco " نویسنده مشهور ایتالیایی در مورد کتابخانه بزرگ خود که 30000 جلد کتاب است و تمام دیوارهای خانه تا سقف را می پوشاند چنین میگوید: کسانی که کتابخانه پر کتاب را میبینند دو دسته میشوند:
یک دسته میگویند وای! چقدر کتاب دارید! چند تا از آنها را خواندهاید؟ و دسته دیگر که اقلیت بسیار کوچکی هستند به خوبی میدانند که این کتابها نشان دهنده چیزهایی که من میدانم نیست، بلکه بحثی است درباره آینده. انسان زمانی که کار مفیدی را انجام نمی دهد، برای آسوده کردن خود از رنج عذاب وجدان، به بهانه تراشی تمسک می جوید.
با این دستهبندی می توان به یکی از پرچالش ترین بحثها میان « آدمهای کتابی » و بقیه اشاره کرد: این که آیا فقط باید کتابهایی را بخریم که قصد خواندن آن ها را داریم؟
« نسیم نیکولاس طالب Nassim Nicholas Taleb » نویسنده، دانشور، آماردان و تحلیل گر ریسک لبنانی-آمریکایی در کتاب مشهور خود « قوی سیاه » مفهومی را معرفی میکند که برای فهم این موقعیت به ما کمک میکند:
مفهوم « ضدکتابخانه » .
« ضدکتابخانه؛ مجموعه کتابهایی است که خریدهاید اما نخواندهاید. اگر در مسیر یادگیری و دانشوری قدم بردارید، هر چقدر جلوتر میروید، ضدکتابخانه شما هم بزرگ تر خواهد شد. در این نگاه، کتابهایی که خواندهاید به مراتب بیارزشتر از کتابهایی هستند که هنوز نخواندهاید. ضدکتابخانه شما بهترین انگیزهبخش ادامه مسیر یادگیری است.
مفهوم « ضدکتابخانه» به موضوع گستردهتری در تحقیقات روانشناختی اشاره میکند که میگوید: تصور فرد از میزان نادانستههایش، نشانه دقیقی از روحیه و رویکرد علمی اوست. هر چقدر فرد دانش گسترده، انتقادی و موشکافانهتری داشته باشد، بهتر میداند که « چقدر نمیداند » .
در عصر مصرفگرایی، کتاب خریدن هم میتواند مثل خریدن بسیاری از چیزهای دیگر که واقعا نیازی به آنها نداریم، به رفتاری بیمعنا تبدیل شود. با این حال، مصرفگراییِ کتابی فواید خاص خودش را هم دارد.
فوایدی که از قضا از مدتها پیش از دوران تولید انبوه، شناخته شده بودند.»
«مفهوم ژاپنی " تسوندوکو " اشاره به وضعیتی دارد که در آن فرد در نزدیکی خودش، مقدار زیادی کتابِ نخوانده نگه میدارد، در حالی که میداند به این زودی فرصت و موقعیتی برای خواندن آنها نخواهد داشت. اما صِرف حضور آنها باعث فروتنی و اشتیاق فرد به دانستن میشود.
این حالتی است که خیلیها هنگام حضور در کتابخانههای بزرگ احساس میکنند. تحقیقی در این باره میگوید: صِرف حضور در کنار قفسههای تمام نشدنی کتاب، شوق خواندن را در دل بسیاری از افراد زنده میکند.
علاوه بر آن، بسیاری از کتابها، مثل دایرهالمعارفها یا لغتنامهها اصلا به این منظور طراحی نشدهاند که خواننده از ابتدا یا انتها آنها را بخواند. آنها راهنماهایی برای تحقیق هستند که به وقت نیاز به آنها مراجعه میکنید.
کتاب خریدن هم، چنین چیزی است. وقتی میخواهید کتابی بخرید، شاید بهتر باشد به جای این که از خودتان بپرسید: آیا وقت میکنم آن را بخوانم؟ از خودتان بپرسید: دلت میخواهد آن را بخوانی» ؟ (1)
این دیدگاه برای خود موافقان و مخالفانی دارد که علاقه مندان می توانند پیگیر باشند. چون قصد تحلیل این موضوع را نداشتم سعی کردم آن ها را نخوانم تا بر برداشت خودم تأثیر نگذارد و ترجیح دادم آن را نقد کنم.
مطالعه فرآیندی گریزان از باور و فرهنگ بسیاری از ما ایرانیان است. انسان زمانی که کار مفیدی را انجام نمی دهد، برای آسوده کردن خود از رنج عذاب وجدان، به بهانه تراشی تمسک می جوید. زمانی که کتاب همانند دیگر کالاها ارزان بود بهانه بیشتر ما نداشتن وقت بود. در حالی که هر فرد در شبانه روز حداقل پنج ساعت بیکار است و اکنون که گرانی بیداد می کند، بهانه عدم توانایی برای خرید کتاب به دلیل گرانی است.
اما بیشتر کتاب نخوان ها مشترکا یک چیز را بیشتر اوقات فراموش می کنند: یعنی کتابخانه های عمومی و مرکزی شهر خود و همچنین کتاب های الکترونیکی فضای مجازی را .
در تعریف کتاب الکترونیکی آمده است:
« رایاک (کوتاه شده، رایا کتاب یا کتابِ الکترونیک یا ایبوک E-book) کتابهایی هستند که به شکل پروندههای دیجیتال تولید و خوانده میشوند. « کتابهای الکترونیک » صرفا نسخههای الکترونیکی مطالب مکتوب نیستند، بلکه میتوانند علاوه بر متن و تصویر، فیلم، صوت و پویانمایی را نیز شامل شوند. ایبوکها توسط نمایشگر رایانه یا سایر وسایل الکترونیکی خوانده میشوند. اگر چه گاهی ایبوک را به عنوان نسخه الکترونیکی یک کتاب چاپی تعریف میکنند اما بسیاری از ایبوکها قبلا چاپ نشدهاند. تولید و فروش تجاری ایبوکها برای کتابخوان الکترونیک است. با این وجود از ابزارهای دیگری مثل رایانه رومیزی، لپتاپ، تبلت، تلفن هوشمند نیز برای خواندن ایبوکها استفاده میشود.» (2)
دنیای مجازی نظریه « ضدکتابخانه » را بی اثر یا خنثی می کند. نمی توان به مسیر و نحوه استفاده همه بشر از ابزار آلات الکترونیکی تردید کرد و همه آنان را متهم به گرایش در ابتذال pedestrianism و یا نیهیلیسم Nihilism نمود. یقین افراد با سیر در دنیای مجازی اطلاعات و دانستنی های جدید و زیادی یاد می گیرند که ارزش آن ها کمتر از مطالعه کتاب نیست. دانستنی هایی که با ترکیب ویدئو، انیمیشن، صدا، موسیقی و رنگ، هیجان برانگیز تر از سطور سرد و ممتد کتاب است.
حال اگر بهانه بیشتر ما از عدم مطالعه کتاب، ناتوانی اقتصادی است باید گفت هر یک از ما با همین ابزارهای الکترونیکی در اوقات قابل توجهی از یک شبانه روز، سخت و در حد اعتیاد مشغول هستیم. خصوصا تلفن هوشمند که از دسته کلید منزل و خودرو بیشتر در دستان ماست. تا حدی که آن را در مهمانی، محل کار، وسایل نقلیه شخصی و عمومی، ایستگاه های حمل و نقل عمومی و حتی در دستشویی نیز همراه خود داریم.
موبایل از معدود کلماتی است که به خوبی معادل فارسی خود را یافته است :
« تلفن همراه ».
اما بهتر است در عادات شخصی خود جست و جو کنیم که در این سیرِ پایان ناپذیر، به دنبال دسترسی به کدام نوع از اطلاعات هستیم؟ مهم محتوای تعقیب من و شماست. یک حریم خصوصی بسیار قوی که به دنیای نوجوانان و حتی کودکان نیز تسرّی یافته است. احتمال لرزش با سن افرادی که در این فضا سیر می کنند رابطه مستقیمی دارد. هر چقدر سن و تجربه زندگی کمتر باشد احتمال جست و جو برای یافتن پاسخ سوالاتی که شرم پرسش از دیگران را دارد، بیشتر است و هر چقدر سن فرد بیشتر باشد این احتمال کمتر و جست و جوی فرد بیشتر هدف دار می گردد. مگر آن که فرد دارای انحرافات اخلاقی یا شخصیتی باشد. پس نباید از اهمیت و میزان یادگیری خود در فضای مجازی غافل شویم.
باید از خود بپرسیم آنچه که با صرف زمان، انرژی و قربانی کردن سلامتی در فضای مجازی عاید ما می شود کدامین بار ارزشی را داراست؟
اگر نداشتن پول و گرانی کتاب بهانه ما برای عدم مطالعه است، پس پول خرید نامحدود بسته اینترنتی که به طور هفتگی، ماهانه و حتی سالانه می خریم چرا بر ما فشاری وارد نمی سازد؟!
« کتاب، قلم و کاغذ » سه قربانی فراموش شده ای هستند که جای خود را به ابزار الکترونیکی داده اند. دیگر کمتر کسی مداد می تراشد و یا غلط های خود را با پاک کن معطر پاک می کند. دیگر کمتر کسی برای نوشتن چند سطر خودکار بیک به دست می گیرد. این سر انگشت اشاره دو دست است که راست یا چپ دست ها با آن سطوح صاف و یا کلیدهای کیبورد را لمس می کنند و به دانسته های مورد انتظار خود دسترسی می یابند. حسرت گذشته برای آنانی است که دهه ها با آن حشر و نشر داشته اند. اما برای نسل z همین لمس ها و فشارها، کافی است تا او را به دنیای شگفت انگیز برساند.
در خصوص دسترسی آسان به منابع و اطلاعات جهت انجام یک کار پژوهشی و تحقیقاتی، آسایش دانشجویان امروزی به نسبت دیروزی ها بسیار زیاد است. دیروز چندین کتابخانه می گشتید تا چند پاراگراف علمی در حیطه موضوع مورد نظر پیدا کنید. بعد مجبور بودید ساعت ها فیش برداری کنید تا به عنوان منبع استناد دهید. اما امروز بدون هیچ نوع حرکتی با کپی پیست در کوتاه ترین زمان بدین کار قادرید.
معتقدم در دنیای پر از تظاهرات غیرواقعی، اگر فردی نیت و اراده ای برای مطالعه کردن نداشته باشد با قرار دادن میلیون ها جلد کتاب در پیرامون او، غیرممکن است او به این کار ترغیب شود. گویی اصلا چنین نیازی در وجود او تعبیه نشده است. یعنی کتاب برای او کالایی است که اولویت چند صدهزارم او هم نیست و وقتی بدون آن راحت می تواند عمر خود را سپری سازد چه نیازی بدان دارد.
لابد شما هم با کسانی آشنا هستید که کتابخانه بخشی از دکور منزل آنان محسوب می شود و وسواس عجیبی هنگام خرید کتاب از خود نشان می دهند و بیشتر به تعداد، حجم، کیفیت کاغذ و جلد و رنگ آن، حسّاس هستند. کتابخانه ای که تظاهرات روشنفکرانه نمای اهالی منزل را به رخ دیگران می کشد.
ضدکتابخانه به نظرم یعنی کسانی که ضدیت ذاتی با کتاب، کتابخانه و کتاب خوان دارند و معنای خرید کتب جدید حتی اگر کلی کتاب نخوانده دارید، هیچ صحیح نمی باشد. آنچه که به عنوان کتب مرجع یا رفرنس reference بدان اشاره شده است شامل دایره المعارف ها و لغت نامه هاست که ضرورتی برای خرید همگان نیست. سایر کتب برای علاقه مندان، لذت خواندن، یاد گرفتن و تسلط جستن به موضوع خاص را در پی دارد. کتاب خواندن میلی برخاسته از جبر نیست، گرایشی کاملا داوطلبانه و خوشایند است که فرد در لا به لای سطور آن، با دانستن توانمند می شود. کتاب خواندن نیز همانند بسیاری از کارهای دیگر به اراده و پشتکار نیاز دارد. زمان، بیشتر از هر متغیر دیگری کاملا در اختیار شماست و انتخاب مسیر مطالعه از قدرت آزادی فردی شما برمی خیزد.
برخلاف باور نسیم طالب، کتاب تنها کالایی است که فرد جهت مطالعه به صِرف دیدن آن و بدون داشتن هر نوع تمایل و اراده ای، وسوسه نمی شود. حداقل همه آنانی که دانشگاه رفته اند هنگام تحصیل یا مجبور بودند و یا با هیجان و اشتیاق خواندن و یا داشتن، کتب بسیاری خریده اند اما همه آن ها را نخوانده اند. فقط در هر جا به جایی مکان زندگی، آن ها را نیز همراه خود برده اند و در بهترین برداشت آن ها را به کتابخانه های عمومی یا مرکزی شهر خود هدیه کرده و یا در مناسبت هایی به نزدیکان و دوستان هدیه می دهند.
از دیگر سو شرایط اقتصادی امروز در بیشتر کشورها از جمله ایران، نسبت به گذشته تابع چنین برداشتی از کتاب نیست که کتب جدید بخرید، حتی اگر کلی کتاب نخوانده دارید. عقل سالم حکم می کند کالایی را بخر که قادر است نیاز شما را برطرف سازد. اگر عطش و عشق مطالعه با هر نیتی در شما شعله ور است تا حد نیاز و توان، خرید کتاب یک امر طبیعی است. چنین فردی از یک تکه کاغذ پاره بر زمین افتاده یا بر دیوار نصب شده نیز، جملاتی ارزشمند یاد می گیرد. او همیشه آماده دانستن و فهمیدن است حال با کتاب خواندن یا سیر در فضای مجازی.
1) پایگاه خبری - تحلیلی انصاف نیوز؛ ضدکتابخانه چیست؟ 14 مهر 1404
2) ویکی پدیا؛ کتاب الکترونیک.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید