چاپ کردن این صفحه

« پیشگیری از جرم با پذیرش جامعه بدون حضور فیزیکی پلیس، به فعل فرهنگی مستمر و عظیمی در سطح کشور نیاز دارد که نقش مدرسه، معلم، کتب درسی و رسانه های جمعی خصوصا تلویزیون و فضای مجازی، بیش از سایرین است »

پلیس هوشمند یا نامحسوسی که دیگر نه هوشمند است و نه کسی او را جدی می گیرد ؟!

مینو امامی

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

پیش گفتار

دوركيم جامعه شناس فرانسوی در نظریه جرم شناسی خود معتقد است: « هر عملی كه در خور مجازات باشد، یا هر فعل يا ترك فعلی كه نظم، صلح و آرامش اجتماعی را مختل سازد و قانون نيز برای آن مجازاتی تعيين كرده باشد، جرم است. جرم عملی است كه حالت نيرومند و روشن وجدان جمعی را جريحه دار می كند و خصلت مشترك همه جرم ها اعمالی هستند كه همه اعضای يك جامعه آنها را به صورت عام محكوم می كنند » .

او جرم را تا حدی يك پديده طبيعی برای تمام جوامع می داند که برخاسته از فرهنگ و تمدن آنان است. دورکیم تأثیر عوامل روانی و جسمانی را در جرم رد کرده و به تأثیر عوامل اجتماعی پرداخته است؛ عواملی همچون:

« شرايط نامناسب زندگی در خانواده، كمبود محبت و بی توجهی والدین، ناسازگاری والدين، طلاق، بزهكاری والدين، بيكاری، مهاجرت، وسايل ارتباط جمعی، ضعف اعتقادات و باورهای دينی، وضع بد اقتصادی خانواده و عوامل سياسی، جنگ است كه نقش تعيين كننده ای در بزهكاری و اعمال مجرمانه افراد دارد » .

ارزش قائل نشدن به حقوق شهروندی و حتی نادیده گرفتن ارزش انسانی خود، دهن کجی به قانون و عقده گشایی به دلیل تضاد طبقاتی شدید، از علل مهم جرم و جنایت در جامعه فعلی ماست.

بررسی علل جرم زمانی ارزش دارد که گروهی متخصص از جامعه شناسان، روان شناسان، جرم شناسان و قضات در کنار هم به ریشه یابی و حذف یا تخفیف فاکتورهای مؤثر بر پیدایی جرم در کنار پلیس بپردازند. یقین همه این افراد علل مؤثر بر جرم و جنایت را بر اساس دانش و تجربه حرفه ای خود به خوبی می دانند. دانستن علل زمانی مهم و با ارزش است که از وقوع یا افزایش جرم پیشگیری کند. این گروه کارشناسی نباید از خطرات در کمین فضای زندان ها غافل شوند. چون تعامل با دیگر زندانی ها تبدیل به آموزش بعد دستگیری می شود.

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

پاکبانان هدف خشم مجرمان

حادثه زیر شاید کوچک به نظر رسد اما در مورد پاکبانان خصوصا فوت بر اثر تصادف با خودرو یا موتورسیکلت در شبانگاه و از سال 1403 به بعد در حال زیاد شدن است.

به گزارش رکنا؛ صبح روز 12 فروردین 1404، یک موتورسیکلت با سه سرنشین در خیابان شهیدان کشتکاران بهبهان بی دلیل از پشت به پاکبان شهرداری بهبهان حمله کردند و به دلیل ضربه ای که به این پاکبان وارد شد وی دچار شکستگی از ناحیه دست گردید. دادستانی بلافاصله پس از اطلاع از ماجرا، دستور ویژه‌ای به نیروهای انتظامی جهت شناسایی و دستگیری مرتکبان این اقدام ناشایست صادر کرد و با هدایت عملیاتی جانشین انتظامی شهرستان و پلیس اطلاعات با اقدامات پلیسی و رصد سایبری ضاربان، متهمان شناسایی و پس از هماهنگی با مرجع قضایی در کمتر از سه ساعت و در دو عملیات غافلگیرانه آنان را در مخفیگاه شان دستگیر و متهمان در تحقیقات فنی پلیس به ضرب ‌و شتم پاکبان زحمتکش شهرداری بهبهان اعتراف و با دستور دادستان به زندان معرفی شدند.

اما چرا چنین شیطنت احمقانه ای می بایست از سوی سه جوان بالغ صورت بگیرد؟ آنان تفریح مناسبی نداشتند یا تفریحات مناسب سن شان هزینه زیادی می طلبد لذا ارزان ترین و سهل الوصول ترین سرگرمی و تفریح را برگزیده اند؟

اخلاق مثله شده مدیون کارکرد ناقص یا نامناسب کدام نهاد یا سازمان اجتماعی است؟ خانواده، مدرسه، رسانه جمعی، فضای مجازی و یا روابط اجتماعی سست و گسسته مابین افراد و گروه های مختلف که بی قیدی و بی تعهدی نسبت به یکدیگر را دامن می زند؟

جفا بر زحمتکش ترین قشر جامعه که وظایف آنان تضمینی برای سلامتی انسان و حتی حیوانات شهری و محیط زیست بسیار حیاتی است، چرا جایز شمرده می شود؟

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

سه فرد ناسالم عقلی یا روحی و یا با اجتماعی شدن ناقص، عقیم و بیمار خود که روزهای خوش و مسیر سالم و ناصحان اثرگذاری برای تربیت خود نداشته اند حد را فراتر گذاشته و اقدام به آزار و اذیت یک پاکبان کرده اند. برای یک پاکبان سلامتی خیلی مهم است و گرنه صدها متر محل خدمت خود را که با انباشت زباله ها و ته مانده های خوردنی و آشامیدنی چون همین افراد بی قید در خوشگذرانی که با ویراژ خودرو شبانه بر زیر درختان، داخل جوی ها، پیاده روها و وسط خیابان ها ریخته شده اند را چگونه تمیز خواهد کرد که باز روز و شبی دیگر همین روند تکرار شود.

شاید شما هم ملاحظه کرده باشید ؛ دو سه سالی است که شهرداری ها صرفا به دلیل دریافت پول از کاسبان به آنان اجازه می دهد تا در داخل کوچه ها و در محل زندگی مردم، یک طبقه از ساختمان مسکونی را کافه یا کافه شاپ نمایند و جوانان با خودوهای جوروارجور گران قیمت خود برای تفریح و گذران وقت با همجنس و یا با جنس مخالف بگویند و بخندند و قهوه یا هر نوشیدنی دیگر را از روی سیری بر روی زمین یا زیر درختان بریزند.

چون وظیفه عده ای ناسپاس، ریختن زباله و به گند کشیدن محیط زیست و وظیفه پاکبانان تمیز کردن هر روزه کثافت کاری جوانان بی خیال در محلات شهرهاست.

برخی از کافه ها و کافی شاپ ها تبدیل به کانون دوست یابی خارج از حد متعارف شده اند که وقتی در کوچه و طبقه اول منزل مسکونی قرار دارد این صحنه ها در معرض دید کودکان و نوجوانان قرار می گیرد که قدرمسلم در بلندمدت، در مسیر انتخاب آنان اثرات سویی خواهد گذاشت.

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

پاکبان‌ها قربانیان نظافت سنتی معابر هستند

ظاهرا طرح استفاده از لباس شبرنگ نیز در برابر خاطیان رنگ باخته است و مانع فوت و جراحت پاکبانان نمی شود.

خبرگزاری کلان شهر/ از اردیبهشت ماه تا 20 اسفند سال 1403، 10 پاکبان قربانی تخلفات رانندگی و رانندگان بی احتیاط شده اند.

در دوران کودکی و نوجوانی ما، چند شغل محدود در زیر آفتاب سوزان و گرمای تابستان یا در شدت سرمای زمستان و در برف و باران و تگرگ و طوفان، کم و بیش جلوی چشم رهگذران محلات و معابر شهرها بودند. یعنی پلیس راهنمایی و رانندگی سر چهارراه ها و گاه گشت پلیس آگاهی و انتظامی، کارگران جویای کار روزانه در سر چهار راهها و پاکبانانی که رفتگر خوانده می شدند. کاش نام آنان همان رفتگر باقی می ماند اما به وجود آنان آسیب های جدّی تا حد مرگ وارد نمی آمد. کتک کاری یا افزایش تصادف مرگبار با موتور و خودرو در یکی دو سال اخیر باعث نگرانی های اجتماعی می شود. آنان یا با بی دقتی و به طور غیرعمد پاکبانان را زیر و روی پل ها زیر می گیرند؟ یا عمدی در کار است و نوعی ریزش خشم یا بی اعتنایی مجرمانه جدیدی نسبت به این زحمتکشان در حال وقوع است؟

لابد به خاطر داریم که این افراد در محله من و شما به کرّات پول و جواهر و طلای میلیونی و میلیاردی هموطنی را پیدا کرده اند و با شرافت شغلی آن را به صاحبان اصلی برگردانده اند آن هم بدون هر نوع چشم داشتی. این ها همان کسانی هستند که در نبود پلیس یا نگهبان محلات، ما به آنان اعتماد تام داریم و با سلام و احوال پرسی و عرض خسته نباشی، قدردانی خود را تقدیم می کنیم.

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

پلیس هوشمند یا نامحسوس چرا؟

امروز همگام با سیر تحولات دنیای اطلاعات و ارتباطات و پیچیدگی جرایم، دیگر نمی‌توان امنیت جامعه را با شیوه‌های سنتی تأمین کرد. لذا پلیس هوشمند از سال 1400 به بعد با تیزبینی از پیشامدهای هنجارشکن در مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه اطلاع یافته و با بینش و بصیرت لازم و با بهترین تصمیم گیری در سریع ترین زمان و در مواقع حسّاس و بحرانی سعی دارد خدمتگراری شایسته برای مردم باشد.

برای همین دیر وقتی است که دیگر نمی توان پلیسی در خیابان ها دید مگر روزهای جمعه و برای تأمین امنیت برپایی نماز جمعه، برپایی مراسم در روزهای مناسبتی خاص، هنگام راهپیمایی و در حمایت از اصل یا حرکتی که نظام تأیید می کند و یا در صحنه شدید تصادف. اما همه مردم در این صحنه ها نیستند، لذا همه مردم قادر به مشاهده حضور پلیس در جامعه هم نیستند.

پلیس نامحسوس هم برای مردم در حکم دیده نشدن است و بیشتر در حکم مچ گیری مجرمان است تا تلقین و القای احساس آرامش و امنیت جامعه و مردم.

رسیدن به نظم و امنیت نتیجه کار پلیس نامحسوس است اما هنگام عمل، کارکرد آنان را مردم نمی بینند.

هر چند امنیت بزرگترین سرمایه در هر کشوری است و باید هدف گذاری ها در راستای توسعه، تحقق و تقویت آن تنظیم شود و هوشمند سازی پلیس جهت عملی شدن این مهم شکل گرفته است. سامانه های مختلفی برای تسریع کار پلیس هوشمند راه اندازی شده است. اما جامعه بدون حضور فیزیکی پلیس، خیال خلافکاران را آسوده و اراده آنان را برای انجام خلاف بیشتر ترغیب می نماید.

بهتر است از افراط و تفریط بپرهیزیم. نه آن قدر زیاد باشند که حس امنیتی شدید به رهگذران بدهند و نه آنقدر کم که قانون مداران برای نبود پلیس در کوی و برزن شهرها دلتنگ شوند البته برای اعمال عامل بازدارندگی جرم.

لابد قانون گریزان، قانون شکنان و قانون ستیزان نیز از نبود آنان خرسند و راضی هستند.

باید به خاطر بسپاریم که همه افراد جامعه بسترهای سالمی برای جامعه پذیری و تکامل شخصیت فردی یا اجتماعی خود نداشته اند، یا همه افراد جامعه به طور یکسان از وجدانی بیدار فردی یا اجتماعی بهره مند نیستند که فقط با پلیس هوشمند یا نامحسوس، به کنترل و نظارت روابط اجتماعی بپردازیم.

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

ایراد مهم پلیس هوشمند این است که بعد از وقوع جرم در صحنه حضور می یابد

تابستان سال پیش در یکی از سه راهه های نزدیک محل زندگی خود، خودروی پژو اس دی با بسته ای نامرتب از رختخواب و لباس و بدون پلاک توقف کرده بود. بعد گذشت یک هفته و با فاصله چند روز، سه بار به پلیس 110 زنگ زدم و بیان کردم که بیش از یک ماه بدون پلاک و هر نوع جا به جایی همان جا پارک شده است. چون مسیر فوق را پیاده روی می کردم پیگیر بودم تا شاید حرکتی از سوی پلیس انجام بگیرد.

بعدها پشت ماشین را به طور عمدی یا هنگام برخورد خودرویی دیگر، شکسته و لاستیک آن را پنجر کرده بودند. دیگر اصرار بیش از حد برای پیگیری را جایز ندانستم. تا این که بعد چندین ماه آن خودرو دیگر آنجا نبود. اما در این مدت پلیس کجا بود؟

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم شاید اگر گشت منظمی داشتند بدون پلاک بودن آن، نظر آنان را نیز جلب می کرد. البته کسی متوجه کل داستان شد یا نه نمی دانم، اما چون از تعامل اجتماعی خبری نیست پس اطلاعاتی هم در کار نیست.

در گذشته و در دوران کودکی به ما یاد می دادند که اگر گم شدی یا اتفاق ناگواری برایت افتاد برو پیش آقا پلیس.

برای خانواده و کودک، پلیس قابل اعتماد، اطمینان و مایه قوت قلب بود.

نسل ما به دلیل قدرت و ابهت پلیس می ترسید درست مثل ترس از معلم، مدیر و معاون مدرسه در آن روزگار نوعی احترام آمیخته به ترس حاکم بود. اما امروز نسل Z در تمامی زمینه ها و حتی در حیطه جرم، جنایت و بزه نیز بی باک است و حتی گاهی این پلیس است که مورد ضرب و شتم آنان قرار می گیرد.

امروز که در سایه هوشمند شدن پلیس، از حضور فیزیکی آنان در خیابان ها خبری نیست، کودکان در خطر به چه کسی مراجعه کنند؟

هنگامی که سارقی با بی رحمی گوشواره کودک را با یک حرکت آنی و وحشیانه و به بهای خونین کردن گوش هایش گریان رها می کند. یا با نیت شوم پدو فیلیایی خود یا برای اهداف قاچاق انسانی و فروش کلیه و قرنیه اقدام به ربودن کودکان می کند. پیرمرد و پیرزنی که مورد سرقت یا ضرب و شتم قرار می گیرد به کدام پلیس مراجعه کند؟ یا آنانی که با زورگیری و با ضربه شمشیر و قمه زخمی می شوند و یا می میرند؟

آنانی که از بالای پل عابر پیاده بر روی خودرویشان سنگ های بزرگی پرت می شود؟ یا موبایل قاپ ها ... بی حضور پلیس چگونه امنیت این افراد تضمین می شود؟ برای همین حضور فیزیکی پلیس برای برقراری نظم و امنیت در جامعه لازم و حیاتی است تا وقتی کیف یا موبایل و لپ تاپ مان قاپیده می شود فقط دعا نکنیم که در محل حادثه دوربینی برای مشاهده و پیگیری پلیس هوشمند باشد. به حمایت و پشتیبانی قانون هم اتکایی درخور داشته باشیم.

یا بر اساس قانون احتمالات دلخوش نباشیم که شاید مجرم با سابقه بوده و از روی اثرانگشت یا DNA او، سریع و قبل از انجام جرائم بیشتر دستگیر خواهد شد.

پلیس با قدرت بازدارندگی ، مهارت حرفه ای و آمادگی جسمانی خود می تواند سریع تر عمل کند اما مردم عادی خیر. برای نیروهای پلیس مواجه بیشتر با وقایع مجرمانه، به تجربه تبدیل شده است آنان مجبورند خونسردی خود را حفظ کنند تا در عملیات دستگیری مجرمان و بزهکاران موفق شوند. اما مردم عادی که درگیر ذهنی و روحی دغدغه های روزمره زندگی هستند، غافلگیر شده قدرت اقدام سریع را ندارند پس در حملات مجرمان آسیب می بینند.

لازم است اشاره کنم که از عواقب ناخوشایند هوشمند شدن پلیس، نشستن طولانی مدت و چاق شدن بیشتر آنان است که با مخاطرات آن آشنائیم.

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

سن مسئولیت کیفری برای قتل در ایران به 9 سالگی رسیده است! مدرسه باید جذابیت لازم در خنثی سازی مشکلات خانوادگی را داشته باشد تا یک کودک و نوجوان در خانه دوم خود احساس امنیت کند.

باید گفت که در ایران کمترین سن مسئولیت کیفری برای قتل، 9 سالگی است. بررسی حداقل سن مسئوليت كيفری در 191 كشور جهان حكايت از آن دارد كه نزديك به 40 كشور، حداقل سن مسئوليت كيفری را 14 سال قرار داده اند.

به گزارش روزنامه اعتماد، کمترین سن نوجوانان مجرم 9 و بیشترین 18سالگی است که به جرم سرقت، چاقوکشی، درگیری و قتل بازداشت شده‌اند. آنهایی که دزدی کرده‌اند انگیزه‌شان مسائل مالی بوده و آنهایی که مرتکب قتل شده‌اند انگیزه‌شان مسائل حیثیتی، جنسی و بهتان‌ها بوده است، اما سرنوشت همه آنها به یک‌جا ختم می‌شود کانون اصلاح و تربیت و میانگین سنی زندانیان کشور بین 24 تا 32 سال است.

از چهره جدید بزهکاری در ایران می توان به نوجوانان خلافکار اشاره کرد.

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

یک کودک 9 ساله یا بیشتر برای ارتکاب قتل توسط دیگری باید تحریک و شست و شوی مغزی داده شود تا ظرفیت انجام قتل را در خود بیابد. باید تمامی کسانی که در تربیت و جامعه پذیری او کوتاهی کرده اند را مؤاخذه کرد.

بهتر است هر کس سهم خود را بپذیرد. اخراج دانش آموز از مدرسه خصوصا پسران را مستعد بزهکاری می کند.

به قول دکتر شریعتی؛ پدر، مادر ما متهمیم. امروز نیز باید گفت: معلم، مدیر، معاون یا ناظم، وزیر، وکیل مجلس ما متهمیم.

شاید برخی معتقد باشند که چون فقر و بیکاری در جامعه بیشتر شده است پس افزایش جرم و جنایت نیز امری طبیعی است. اما باید گفت که تنها علت بزهکاری، فقر نیست.**

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

حافظه مجرمان ضعیف است

خلافکاران آن قدر از عمل هیجانی خود لذت می برند که گاه واقعیت برملا شدن جرم خود را فراموش می کنند لذا به ضبط و پخش کلیپ یا ویدئویی از لحظات عمل نا به هنجار یا خلاف قانون خود می پردازند و گاه همین فاکتور، عامل دستگیری آنان می شود.

خودشیدایی، بی باکی، تک والد بودن، فقر و بیسوادی، مهاجرت به شهرهای کلان از جمله علل هنجارشکنی این افراد است که با نمایش عمل ناشایست خود احساس قدرت می کنند و حقارت ناشی از تضاد اجتماعی و اقتصادی را برای خود خفیف می سازند.

یقین با تجربه ای که در این مسیر دارند نیک می دانند که پلیس فتا یا سایبری رد آنان را خواهد زد. اما پروسه انجام خلاف، دستگیری، محاکمه و زندانی شدن، آزادی و دوباره خلاف کردن، برای بیشتر این افراد به چرخه معیوبی تبدیل شده است که آدرنالین خون آنان را تنظیم می کند. هیجانی که کمتر راه برگشت یا اصلاح پذیری دارد. حتی بیشتر آنان با شرکت در دوره های کارآموزی در خدمت زندانیان باسابقه، ترفندهای متنوع و جدید انجام جرم را یاد می گیرند و بر معلومات منفی خود می افزایند و از هوش سیاه خود برای افزایش جرم خشن استفاده می کنند.

نکته جالب این که همگام با پلیس هوشمند، مجرمان نیز خود در هماهنگی با توسعه تکنولوژی، راهکارهای نوینی را یاد می گیرند. تعدادی از خلاف کاران آن قدر درگیر هیجان بزه و هنجارشکنی می شوند که هنگام ارتکاب جرم و حتی قبل از آن و هنگام طراحی برنامه خلاف و جرم، دوربین شخصی و دولتی نصب شده در جای جای شهرها را مدنظر قرار نمی دهند و در کوتاه مدت دستگیر می شوند.

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

سخن آخر

هنجارشکنی یعنی:

بایدی که چون انجام نشده؛ باعث برهم خوردن تعادل و نظم و امنیت جامعه گردیده است و نبایدی که چون انجام شده موجب پایمال شدن حقوق فردی و اجتماعی و تعرض به قانون شده است.

متأسفانه نظارت اجتماعی و حساسیت مردم در جامعه کنونی ما کمتر شده است و برای حفظ امنیت خود و خانواده، کمتر درگیر مسایل پیرامون زندگی می شویم. در گذشته هر حرکتی در کوچه ها و محلات زیر نظر ساکنین آن بود تا در حفظ خوش نامی محل زندگی خود بکوشند. اما امروز دیوار خانه ها در بی تعهدی بالاست، چشم ها نمی بیند، گوش ها نمی شنود وجدان نیز خاموش است.

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

بی تفاوت و بی اعتنا.

بی اعتنایی دو گونه است :
یا نمی دانیم و بی اعتنائیم.
یا می دانیم و بی اعتنائیم.

اولی از جهالت و دومی از بی وجدانی برمی خیزد.

هر یک از افراد جامعه در هر نقش اجتماعی که برعهده دارند باید بکوشند تا روابط اجتماعی شفاف و سالمی با دیگران برقرار کنند. به کودکان خود یاد دهیم که به مفهوم مالکیت فردی یا خصوصی احترام بگذارند، مهارت کنترل خشم و جست و جوی علل خشم، هنر دوست داشتن خود و دیگران، مهارت گفت و گو و مهربانی و دوست داشتن حیوانات، محیط زیست و فضای سبز را به کودکان خود آموزش دهیم.

همه این مفاهیم باید از متون غنی ادبیات فارسی به صفحات کتب درسی فرو ریزد تا اثرگذاری مناسب و مثبت را از همین سنین آغاز نمائیم.

مدرسه باید جذابیت لازم در خنثی سازی مشکلات خانوادگی را داشته باشد تا یک کودک و نوجوان در خانه دوم خود احساس امنیت کند.

پیشگیری از جرم با پذیرش جامعه بدون حضور فیزیکی پلیس، به فعل فرهنگی مستمر و عظیمی در سطح کشور نیاز دارد که نقش مدرسه، معلم، کتب درسی و رسانه های جمعی خصوصا تلویزیون و فضای مجازی، بیش از سایرین است.

وظیفه اصلی معلمان واقعی را به آنان برگردانید تا جامعه زیباتر گردد. آخر هر بحث به توسعه پایدار آموزش و فرهنگ، متصل می شود چون در شرایط کنونی، از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند.


** عوامل مؤثر بر جرم و جنایت را در منبع زیر مطالعه کنید:

عوامل جرم زا از منظر جرم شناسی. انجمن پژوهش های آموزشی ایران. فصل نامه حقوق بین المللی کیفری و حقوق اسلامی.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آسیب شناسی و نقد عملکرد پلیس هوشمند یا نامحسوس در صدای معلم

پنج شنبه, 28 فروردين 1404 18:00 خوانده شده: 334 دفعه

در همین زمینه بخوانید: