خبرنگاران به لحاظ شغلی و اهمیت کاری که دارند چشم و گوش جامعه به حساب می آیند و مهم ترین ابزار نظارت و کنترل پاک و غیرمهندسی شده در یک جامعه به شمار می آیند .
مسائل و مشکلات جامعه خبرنگاری فراوان و متعدد است که در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود .
اولین مشکل خبرنگاران نداشتن « امنیت شغلی » است .هیچ خبرنگاری نه در رونامه و نه در خبرگزاری به آینده شغلی و ثبات آن مطمئن نیست .
به نظر می رسد در ایران ، سواد ، سابقه کار و... ملاک دوام کار یک خبرنگار در موقعیت شغلی اش نیست .بعضا در هیات های تحریریه افرادی دیده می شوند که سواد و احاطه چندانی ندارند اما به صرف " رابطه" صاحب مسئولیت می شوند .
مشکل دوم « سانسور » است که خیلی سلیقه ای در رسانه ها اعمال می شود .ممکن است مدیر مسئول و یا سردبیر و یا یکی از اعضای گروه و یا سرویس ها از کلمه ای خوشش نیاید – البته قانون مطبوعات خطوط قرمز را مشخص کرده است ، البته یک سری خطوط قرمز نانوشته هم وجود دارد – شروع به حذف آن می کند !
ممکن است آن مدیر مسئول و یا سردبیر و... تصور کند که انتشار آن گزارش و یا جمله و... حیثیت آن ها را در برابر کسانی که آنان را می شناسند مخدوش کند ؛ به همین خاطر با سانسور مواجه می شود .
مشکل بعد به « مسائل رفاهی و معیشتی » مانند بیمه برمی گردد .
مدیران مسئول روزنامه ها از زمانی که یارانه در اختیار آنان قرار گرفت شروع به بیمه خبرنگاران کردند و سابقه و زحمت آنان به نظر می رسد که اهمیتی نداشته باشد هر چند ممکن است در خبرگزاری ها این مساله روند شفاف تری داشته باشد .
متاسفانه اکثر خبرنگاران بیمه نیستند و نمی توانند از مزایای بازنشستگی استفاده کنند . خیلی از خبرنگاران سابقه بیمه شان شاید کم تر از سابقه کاری آن هاست .
مدیران مسئول هیچ گاه به تعهدات خودشان عمل نکرده اند و سردبیران هم پیگیر نبوده اند که این حقوق وصول شود .
مشکل بعد در بخش « حقوق و مزایا » است .حقوقی که به خبرنگاران داده می شود در هیچ جای دنیا دیده نمی شود !
بر اساس برآوردها ، میانگین حقوق خبرنگاران در حدود یک میلیون تومان است ، حتی خبرنگارانی هستند که حقوق شان در ماه چهارصد هزار تومان است .
در کنار همان فقدان امنیت شغلی که در ابتدا به آن اشاره شد حتی جرات اعتراض به این مساله را هم ندارند و نهاد و یا سندیکای قدرت مندی هم ندارند که از آنان دفاع کند .
به همین خاطر یا باید به کارشان با همین وضعیت ادامه دهند و یا شغل خود را ترک کنند که معمولا گزینه نخست را انتخاب می کنند .
آخرین مشکل در حوزه خبرنگاری و رسانه این است که رسانه ها خط مشی مشخصی ندارند و متناسب با شرایط و تحولات خود را همنوا می کنند . به عبارت دیگر ، رسانه ها در حوزه تولید محتوا و تحلیل و نیز فرهنگ سازی ضعیف هستند .
از این جهت است که تعداد قابل توجهی از رسانه ها اکثرا " زرد " تعریف می شوند .
متاسفانه تعداد رسانه های مستقل در ایران کم است و این برای خبرنگارانی که بخواهند واقع نگاری کرده و یا به اصول حرفه ای خویش پای بند باشند بسیار مشکل است .
شاید به جرات بتوان گفت که ماهیت کار رسانه ای در ایران به گونه ای تعریف شده است که کیفیت کار قربانی همین نبود استقلال می شود .
رسانه ها از عوامل مهم استقرار یک جامعه مدنی و رکن چهارم دموکراسی هستند و می توانند و باید جهت و آهنگ تحولات را تنظیم کنند .
مسئولان هیچ گاه نباید تصور کنند که محدود کردن خبرنگار و یا ممانعت در برابر تولید خبر بر اساس موزاین حرفه ای می تواند آرامش را در سیستم پایدار نگاه دارد .
تعدد و تنوع منابع خبر در عصری که " ارتباطات " شکل گرفته است و جهان را به دهکده ای مبدل ساخته است هیچ گاه اجازه این گونه محدودیت ها را به دولت ها نخواهند داد .
تنها کاری که باید این مسئولان در برابر گردش آزاد اطلاع رسانی انجام دهند تقویت حس نقادی ، خودارزیابی و تلاش برای ارتباط و تعامل با دنیای ببرون و اهتمام برای اصلاح معایب و نواقص کار است .
تمکین مسئولان و دولت مردان در برابر این وضعیت موجب استقرار حلقه اعتماد بین آنان و شهروندان خواهد گردید .
به واقع خبرنگاران حافظ این زنجیره اعتماد هستند و همه باید برای رسیدن به نقطه مطلوب تلاش کنند .