ز خود سفر بکنم ، با خدایِ خود همراه
چو ماه و مهر به گردش به حُکم او هر گاه
اگر چه روز کنم شب ، شبی کنم روزی
کنم نظر به هم اویی برون ز جهل آگاه
ز کوچه باغ ، عبوری کنم ، روم جایی
چو لاله دشت ز باغی رها به دور از آه
اگر چه شکوه کنم ، ناله ای ، نه فریادی
به دستِ خویش درویی کنم چه بار گناه
بگیر عبرت دوران به دور از دنیا
رها ز جیفه تعلق جهان گدا یا شاه
ز بخت ناله کنم گر چه عمر در گذران
رمق نمانده مرا ، گر چه عمرها کوتاه
چو شعله ، آتشِ خاکستری ،مرا بینی
عمل به بار یدک هر کجا ولی تو مخواه
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید