به علت فساد گسترده و ناتوانی (!) در اخذ مالیات از بعضی اقشار و نهادهای جامعه، دولت دیواری کوتاه تر از آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و کارگران پیدا نمی کند و با قیافه ای حق به جانب تحصیل رایگان برای همه که یکی از دستاوردهای انقلاب مشروطه بود را هدف می گیرد و به این وسیله از طرفی فاصلۀ طبقاتی را در جامعه افزایش داده و از طرف دیگر مدارس دولتی را از نظر فرهنگی و علمی قلع و قمع کرده و در سطح پایین نگه می دارد.
به روشنی می توان گفت که امروز در بعضی از مناطق آموزش و پرورش، یک مدرسۀ خوب حتی با معیارهای پیش از دهۀ هفتاد خورشیدی ( نه با معیارهای جهانی ) وجود ندارد. از سوی دیگر با تأسیس دانشگاه های رنگانگ به جای اشتغال زایی اساسی در جامعه، سیلی از فارغ التحصیلان بیکار را روانۀ جامعه می کند. بیشتر این دانشگاه ها اعتبار علمی لازم را ندارند. مقایسه کنید سواد دیپلمه های قدیم را با لیسانسیه های امروز مخصوصاً فارغ التحصیلان چنین دانشگاههایی. البته وجود استثناهایی ناقض این قاعده نیست. به قول شادروان دکتر منوچهر مرتضوی : « داستان ما و دانشگاههای ما بی کم و کاست داستان شغال عبرت آموز مولوی است. »
یـک شغال افتاد اندر خم رنگ ساعتی او کرد اندر خم درنگ
پس برآمد مویـها رنگین شـده کاین منم طاوس علیین شـده
بانگ طاوسان تودانی؟گفت: لا پس نئی طاوس خواجه بوالعلا
در کجای جهان مطالب درسی یک بار در کلاس های عادی مدرسه، یک بار در کلاسهای فوق برنامۀ مدرسه، یک بار در آموزشگاه و یک بار در خانۀ دانش آموز تدریس می شود؟
بیشتر دانش آموزان از این چهار جا، در دو یا سه و حتی هر چهار جا، یک مطلب درسی را تحصیل می کنند. بهانۀ مافیای آموزشی برای این یاغیگری چهار چیز است. ( این بهانه ها صرفاً توجیهی بی خردانه و پوششی برای چاپیدن جیب خانواده ها است. )
- ممکن است دانش آموزی با یکی از معلم های خود ارتباط برقرار نکند. استیفای حقوق با ارتقاء سطح آگاهی ممکن خواهد شد نه کم کاری و لج بازی و سوار شدن بر گردۀ دانش آموزان.
- ممکن است دانش آموزی با چند بار گفتن بفهمد.
- کلاسهای خصوصی، تمرینی بیشتر برای دانش آموزان است.
- تعدادی از معلمان ضعیف هستند.
خطا چه در گفتار و چه در عمل ممکن است پیش آید ولی ما مجاز به یاوه گفتن نیستیم. طرحِ ضعفِ معلم، تف سر بالا برای آموزش و پرورش است. نیز تمرین دانش آموز به صورت کار فردی و کار گروهی با همکلاسی های خود باید انجام گیرد و اشکالات در کلاس درس مدرسه مطرح شود.
مگر چند درصد از دانش آموزان ایران کند ذهن یا دیر فهم یا در ارتباط ضعیف با معلم هستند؟ آیا بیش از یک درصد است؟ بسیاری از دانش آموزان شهرهای بزرگ و کوچک را به هزار و یک ترفند و تله در دام کلاسهای خصوصی می اندازند. چرا نسل گذشته با حجم درسهای بیشتر کلاس خصوصی نداشت؟ می گویند « دلیل گسترش کلاسهای خصوصی، چشم و هم چشمی در خانواده ها و ضعیف بودن بعضی از معلمان است.» با این استدلال گنگ، آموزش را به عنوان یک کالای مصرفی در بازار عرضه می کنند.
این همه فوق برنامه دال بر گنگی دانش آموزان نیست. بلکه معلولِ بی انگیزگی آنها و سوءاستفادۀ معلم نماها و بعضی مدیران از نقص و خلأ کتابهای درسی است. کتابهای درسی برای ارتقاء خلاقیت و رشد استعداد دانش آموزان تألیف نشده و حتی پیوند آنها با کتابهای دانشگاهی سست است. این کتابها لانه ای برای مافیای آموزشی می باشند. منظورم صرفاً کتابهای فیزیک و ریاضی دبیرستان است که تخصص اینجانب می باشد.
مولفان کتابهای درسی فیزیک و ریاضی می گویند : « کتاب درسی، نباید کمک آموزشی باشد. » این بازی با کلمات است. روشن است که کتاب درسی با کتاب کمک آموزشی باید فرق داشته باشد. ولی کتابهای فیزیک و ریاضی هم از نظر علمی و هم از نظر آموزشی در بعضی از مباحث هم غلط نوشته شده اند و هم ناقص و نیز فاقد عمق لازم برای پایه ریزی دانش هستند. سال به سال یا حذف می کنند و یا بد می نویسند به بهانۀ باز کردن جا برای درسهای زندگی! انگار با دستۀ کوران طرف هستند. حتی با حذف بعضی مطالب درسی از دبیرستان ها، کلاسهای خصوصی را به نفع مدرسان دانشگاه نیز هموار کرده اند. کنار زدن معلمان ( نه معلم نماها ) و توسعۀ بنگاه های معاملاتی رنگارنگِ آموزشی، نشأت گرفته از بی مسئولیتی و هم پیاله بودن با مافیا است.
در یک جمله عرض کنم که نظام آموزشی امروز، بچه های ایران را نه برای زندگی و نه برای اشتغال و صنعت و نه برای دانشگاه آماده می کند بلکه آنها را بی روحیه و بی انگیزه و شیفتۀ غرب می سازد. در این زمینه آمار بسیار دردناکی وجود دارد. متأسفانه آموزش و پرورش در کوتاه کردن دست مافیا آموزشی هیچ کار سازنده ای انجام نداده است. به قول سعدی «یا چشم نمی بیند یا راه نمی داند » و یا تعمداً دستهایی در کار است برای هویت زدایی.
ابتر بودن کتابهای درسی خواسته یا ناخواسته مافیای آموزشی را فربه می کند و جور ندانم کاری هیأت تألیف کتابهای درسی را معلمان در کلاس درس تقبل می کنند و البته در کلاس درس معلم نماها، دانش آموزان یا با ثبت نام در کلاسهای مافیای آموزشی و یا با سرخورده شدن تاوان ندانم کاری مقامات آموزش و پرورش را می دهند. در واقع به دلیل بی مسئولیتی هیأت تألیف و بهانۀ کمبود وقت، کتابهای درسی لانه ای برای مافیای آموزشی شده اند.
این کارهای غیر علمی و غیر حرفه ای باعث شده روند یادگیری دانش آموزان به نفع مافیای آموزشی ورق بخورد. در این میان، کلاس های فوق برنامۀ مدرسه و کلاسهای خصوصی و نیمه خصوصی و عمومی آموزشگاه های غیر دولتی و کلاسهای خصوصی خانگی به سبد کالای خانواده ها تحمیل می شود. سودجویی و مادیگرایی به حدی در ذهن آنها ریشه دوانده که وجود اندک کلاسهای خصوصیِ بعضی کشورها را مستندی بر کردار خود می آورند.
همه می دانیم دانش آموزانی وجود دارند که اگر انگیزۀ آنها به علت بی برنامگی ها و بد برنامگی های نظام آموزشی کاملاً از بین نرفته باشد، نیاز به یک یا بیش از یک بار تکرار درس دارند. اما پرسش بنیادی این است که چه شماری از دانش آموزان ایران به کلاس های خصوصی مدارس دولتی، آموزشگاه های غیر دولتی و خانگی نیاز دارند. بد برنامگی آموزش و پرورش بسیاری از دانش آموزان شهری و نیمه شهری را به دام مافیای آموزشی انداخته و رشد خلاقیت را در مدارس به حضیض رسانده است. دلیلی که معدودی از دانش آموزان را در دام این مافیا نمی اندازد یا بی انگیزه شدن آنها ست، یا فقر.
می گویند : « چرا موفقیت های صدها دانش آموز را که محصول همین نظام آموزشی هستند نمی بینید؟ » باید گفت : « شما چرا صدها هزار دانش آموز بی انگیزه، نا امید، در لبۀ اعتیاد و فراری از کشور ( چه فرار فیزیکی و چه غیر فیزیکی ) را نمی بینید؟ بيشتر اين بچه ها از برنامه ريزان آموزش و پرورش با استعدادترند. در ضمن مگر نبوغ دانش آموزانِ پیشرو و موفق محصول نظام آموزشی شما است؟ آنها مدیون موهبت الهی، پشتکار، معلم خوب و اولیای خوب هستند. البته توفیقات یک معلم خوب نیز در دِین آموزش و پرورشِ انگیزه کش نیست. اگر كتابهاي درسي به نفع مافياي آموزش نوشته نشده اند چرا امروز كساني از دانشگاه هاي معروف دولتي قبول مي شوند كه چند ده میليون هزينة کرده و یا سهمیه داشته باشند؟ سهمیه های کنکور به جز سهمیۀ مناطق، یا نوعی باج دهی و یا سوءاستفاده از موقعیت است. آخر کجای جهان تحصیل علم را بذل و بخشش می کنند؟ کنار زدن معلمان ( نه معلم نماها ) و توسعۀ بنگاه های معاملاتی رنگارنگِ آموزشی، نشأت گرفته از بی مسئولیتی و هم پیاله بودن با مافیا است.
بسط دو جمله ای خیام را سالها از کتابهای درسی حذف کردند. سال 89 این درس را در کتاب حسابان سال سوم دبیرستان در رشتۀ ریاضی آوردند بدون نام خیام و چند سال بعد در سال 95 دوباره آن را از کتابها حذف کردند. امسال (سال 98) در کتاب فارسی نهم نام عارف و ادیب بزرگ، زبان شناس برجسته و شاعری بلامنازع مولانا جلال الدین بلخی را حذف کرده و نوشته اند : شاعری گفته است :
تا توانی، می گریز از یار بد یار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد، تنها تو را بر جان زند یار بد، بر جان و بر ایمان زند
به عنوان یک معلم ( نه سی دی آموزشی ) به صراحت می گویم که امروز یار بد، آموزش و پرورشِ انگیزه کش است. هوش و استعداد بچه های ایران، کم نظیر و زبانزد است ولی بی برنامگی و بد برنامگی مقامات فرهنگ، آموزش و پرورش را به قهقرا برده است. امروز بیشتر شاگردان، معلم را براي نمره مي خواهند و معلم نماها ( که میدان داری آنها محصول بی برنامگی و بد برنامگی نظام آموزشی است ) شاگردان را کیسۀ پول می بینند. از دانش آموزان بخواهيد خاطرات خود را از مدرسه به ويژه متوسطه بنويسند.
آیا ارتقاء معیشت معلم فرصت ساز و انگیزه ساز برای حرفه ای شدن اوست یا حرفه ای بودنش مستلزم ارتقاء معیشت اش؟ مادی گرا شدن برای همه جامعه خطرناک است.
چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد کین شتر صالحست یا خر دجّال
استیفای حقوق با ارتقاء سطح آگاهی ممکن خواهد شد نه کم کاری و لج بازی و سوار شدن بر گردۀ دانش آموزان. با این حساب به قول امام محمد غزالی « علم مخدوم و مال خادم است و گمراهی را معنی دیگری جز عکس این نیست.»
در بالا اشاره به هویت زدایی تعمدی شد.
هر دم از این باغ بری می رسد نغزتر از نغزتری می رسد
امروز آگهی تبلیغاتی از شبکه های تلویزیونی صد من یه غاز، روی بیلبورد هایی در میادین شهرهای بزرگ آذربایجان با مضمون « تحصیل بهتر در ترکیه » خود نمایی می کند. اخیراً در میادین شهر کرج و در برگه های در پایتخت ایران نیز دیده می شود. در اذهان اولیایی که با تلگرام می خوابند و با جِم بیدار می شوند و سال می آید و می رود یک کتاب نمی خوانند، حقنه می کنند، به جای اینکه هر ساله پانزده تا بیست میلیون به مدارس انتفاعی برای دولت و غیر انتفاعی برای ملت بدهید این پول را هزینۀ سالانۀ بچۀ خود در ترکیه بکنید. مقصر اصلی در این ترکتازی نه ترکیه بلکه به اصطلاح مقامات فرهنگی کشورمان هستند.
من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
آقای وزیر آموزش و پرورش و آقای رئیس جمهور، دبیرستان های ترکیه از نوجوانان ما چی خواهند ساخت؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید