چاپ کردن این صفحه

" تدریس هنر توسط معلمانی که برای آن مهارت ندارند و به عنوان مبصر در کلاس هنر حاضر می شوند ، بی ارزش ساختن هنر و اهانت به آن است که خودِ معلمان پذیرنده این نقش بدون داشتن قابلیت های لازم ، مقصرند. آنان نیز به هنر و هنرمند دهن کجی می کنند و مستحق سرزنش اند. اگر قرار باشد ما هم خطای مکرّر کسانی را تکرار کنیم که سزاوار قرار گرفتن در جایگاه فعلی نیستند ، جرم منِ معلم بسیار بیشتر خواهد بود چون من سمبل دانایی جامعه هستم و یا باید باشم "

ترس از هنر و فوبیای ترویج آن در مدارس

مینو امامی

آسیب شناسی درس هنر در آموزش و پرورش ایران

هر چند تمامی واقعیت های زندگی و دنیا زشت و غیرقابل تحمل نیستند ، اما قابلیت و بی حد و مرزی مانور هوش و مغز انسانها برای رسیدن به اهداف فردی ، سلامت خواسته های اجتماعی را به مخاطره می اندازد و دهشت خانمان براندازی بر روابط و تعاملات اجتماعی ، سایه می افکند. سلایق و اهداف و دیدگاه های گوناگون بشری اجتناب ناپذیر و سرکش است و رقص شلّاق منیّت مقتدران ، واقعیت زندگی را تلخ و غیر قابل تحمل می سازد.
در این هنگامه احساس نیاز به تلطیف کننده ای جذاب ، ظریف ، حسّاس و ملایم ، بشر را به سوی هنر رهنمون می سازد. لفّافه ای که چون حریر نرم و لطیف است و در استتار واقعیت های تلخ دنیا ، دیدگان را آزار نمی دهد.

آری آن خلاقِ آفرینندۀ زیبایی ها ، همان هنرمند و هنر اوست. برای همین هنرمند ، محبوب دردمندان روزگار است. چون آنان محرومیت ها و بی عدالتی های جامعه بر علیه خود را در آثار نقاشان و مجسمه سازان و پیکرتراشان و موسیقیدانان و کاریکاتوریست ها ، عکاسان ، نویسندگان و شاعران ، بازیگران تئاتر و سینما و .... درمی یابند و با تماشا و یا شنیدن ترنّم زندگی در لابلای آنها ، به آرامشی کوتاه مدت اما اثرگذار دست می یابند.

ظاهرا برنارد شاو که جمله عنوان این متن از اوست ، ماهیتِ زشتیِ دیگری را لمس نکرده است و آن این که هنر نیز توسط همان عاملان و خالقان پلشتی واقعیت های دنیا ، خریداری شده و به کلکسیون هایی گرانبها تبدیل می گردند که گاه بهای به دست آوردن آنها بوی خون می دهد. همین افراد هستند که به استماع سمفونی های یوزف هایدن ، ولفگانگ آمادئوس موتسارت ، و لودویگ فان بتهوون ، می روند و با صدای بلند آن ، گناهان خود را به فراموشی می سپارند.

اگر از نظام آموزشی خود هر دائم انتظار و تمنّای همراهی درس هنر در مدارس را داریم ، برای تحقق همین نقش اصیل استتار زشتی واقعیت های پیرامون مان توسط هنر است تا شاید روح لطیف و بِکر کودکان و نوجوانان نیز در این میان با ترکیب لطافت هنر ، به آرامش و شادمانی نسبی دست یازند.

آسیب شناسی درس هنر در آموزش و پرورش ایران

هنر و هنرمندِ متعهد ، از اصالت و نجابت وصف ناپذیری در بین مردم جوامع مختلف برخوردار است که با سطحی اندیشی های جاری در برخی از مدارس نیز به بدنامی ، محکوم نمی شود.

جایگاه رقص در مدارس نیست که عده ای آن را بهانه شادمانی معنی کرده و سعی دارند واقعیت هنر را لکه دار سازند. رقص اگر خود هنر نامیده می شود ، محل اجرای آن سر صف مدارس آن هم بیشتر در دوره ابتدایی نیست . مدیران بزرگوار با دقت در این مهم ، از تکرار این پدیده نابه جا در مدارس خود جلوگیری نمایند و بجای آن به رشد و اعتلای هنر واقعی از جمله خوشنویسی و نقاشی و موسیقی و.... با ایجاد هماهنگی و کسب مجوز کتبی لازم از اداره مربوطه ، اقدام نمایند. که اگر اجرای این مهم رسالت وزارتخانه بود ، تحمل این دردسر هم لازم نبود.  هنر تسهیل کننده آموزش است و این دو مکمل یکدیگرند.
ترس از هنر و فوبیای ترویج آن ظاهرا در بین مسئولان آموزش و پرورش ، بازدارندۀ زمینه سازی آن در بین مواد درسی است ، اما تصور دنیای بدون هنر و هنرمند و تلخی مشاهده و لمس و تحمل کردن زشتی واقعیت های زندگی ، نتایجی چون پوچی و افسردگی و بیماری های روحی - روانی بیشتری در بر خواهد داشت. زمان و مکان جامعه پذیری و آموزش ، در ایام کودکی و مدارس ماست.

امروز منِ معلم بازنشسته ، کمتر کششی برای نگاه هنرمندانه و انجام فعل هنری دارم. چون زشتی واقعیت های زندگی من ، از آستانه تحمل ام فراتر رفته است . اما این ظلم را در حق کودکان کشورمان روا ندانیم .

آسیب شناسی درس هنر در آموزش و پرورش ایران

ایران سربلند در طول اعصار گوناگون ، مهد هنر و هنرمندانی سرشناس بوده است که ذکر نام اندی از آنان ، معرفی ناقص و ابتری خواهد بود که نشان از ناتوانی من خواهد بود. آنان بزرگند ، بسیارند و ما وظیفه داریم که زندگی نامه آنان را بخوانیم ، بشناسیم ، آثارشان را دریابیم و آگاهی خود را در این حیطه به دیگران نیز منتقل سازیم .

هنر فرآیندی سرایت شونده است اما برای رسیدن به این مهم ، می بایست برنامه ای جهت آموزش آن در مدارس ، داشته باشیم . هنر یعنی ابداع و نوآوری و وقتی دانش آموزان بدان می پردازند با فراغت خاطر ، به خلاقیت بیشتری قادر خواهند بود و همچنین دروس خود را در آرامش خیال ، یاد خواهند گرفت .

هنر تسهیل کننده آموزش است و این دو مکمل یکدیگرند. جوانان ما به جهت دهی معلمان و مسئولان خود نیازمندند و هنر ، شاخص ترین عنصر برای پیشگیری از پرخاشگری و عصیان و جرم و بِزه نوجوانان است .

با اضافه ساختن دروس هنر و تربیت معلمانی کارشناس برای این منظور ، در آموزش و پرورش کشور ، روح نشاط و امید دمیده خواهد شد. هنر با هر عنصری قدرت ترکیب دارد با دین و مذهب ، جنگ و صلح ، فقر و غنا و..... باید نگاه هنرمندانه و هنردوستی داشته باشیم تا قدر و منزلت آن را با انتقاداتی ویرانگر و یا شبه هنرمندانی سطحی نگر ، به حاشیه نبریم .

تدریس هنر توسط معلمانی که برای آن مهارت ندارند و به عنوان مبصر در کلاس هنر حاضر می شوند ، بی ارزش ساختن هنر و اهانت به آن است که خودِ معلمان پذیرنده این نقش بدون داشتن قابلیت های لازم ، مقصرند. آنان نیز به هنر و هنرمند دهن کجی می کنند و مستحق سرزنش اند. اگر قرار باشد ما هم خطای مکرّر کسانی را تکرار کنیم که سزاوار قرار گرفتن در جایگاه فعلی نیستند ، جرم منِ معلم بسیار بیشتر خواهد بود چون من سمبل دانایی جامعه هستم و یا باید باشم.

بیان یک جمله نیز به پردازش ادبی و هنری محتاج است. معلمان زبان و ادبیات فارسی ، به هنگام تدریس خود می بایست روح هنری را با صوت خود تلفیق سازند تا صدای آنان و محتوای درس ملال آور نباشد. دیگر معلمان نیز باید در هر رفتار خود ، هنرمندانه برخورد نمایند تا مبادا لطافت روح دانش آموزی آسیبی ماندگار ببیند و خاطره تلخ آن برای همیشه در ضمیر ناخودآگاه او حفظ شود. چون معلمی ترکیب فن و هنر است تا با سوز و عشق درهم آمیزد و مهربانی متولد شود.

هنرمند و هنر او جاودانه است ، نام شان بر جریده عالم ثبت است . با شناساندن آنان به کودکانِ خود راهشان را پر رهرو سازیم و سلامت آیندگان را هموار و از شدّت و حدّت رفتارهای ناشایست و مخرب در جامعه بکاهیم .

بهترین و سالم ترین الگو برای کودکان و نوجوانان ، معرفی و شناساندن هنرمندان ایرانی و سراسر جهان است ، چون آنان فرا ملی هستند . ارزش ذاتی هنر و هنرمند را نه زیاد و نه کم ، اما در حد توانایی ها و اثرگذاری های واقعی آنان ، پاس بداریم . هنر زبان شجاعت فراموش شده است . هنر بیان چهره کریه ظلم و ستم است. هنر ترسیم عکسی از یک واقعیت تلخ و شیرین است . هنر تثبیت همسان خاطره کشف و اختراع یک دانشمند است .

هنر همچون راز لبخند ژکوند در تابلوی داوینچی چیست . هنر عظمت آفرینش در نگاه هنرمند است. وینسنت ونگوگ نقاش هلندی می گوید : وقتی شدیدا احتیاج به دین و مذهب دارم ، بیرون می روم و ستارگان را نقاشی می کنم . هنر و هنرمندان را دریابیم قبل از آن که با فراموشی آنان خود را بیشتر ببازیم و سرگشته دنیای عصیانگر شویم . بیایید دنیای غیرقابل تحمل را با هنر ، تلطیف سازیم.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

آسیب شناسی درس هنر در آموزش و پرورش ایران

پنج شنبه, 09 بهمن 1398 13:29 خوانده شده: 1959 دفعه

در همین زمینه بخوانید: