خوش خیالی است که برای رفتن سید محمد بطحایی ، شادمانی کنیم ، هر چند در مدت وزارت ایشان سریال نادیده شدن فرهنگیان ، تراژدی ناتمام وزارت آموزش و پرورش به قسمت های پر تعداد خود ادامه داد ، اما امروز هر کس خصوصا اگر از بدنۀ فعلی وزارتخانه به جانشینی ایشان منصوب شود ، امیدی به ایجاد تغییرات مفید و مؤثر در ساختار نظام آموزشی و بهبود اوضاع معیشتی فرهنگیان نخواهد بود.
آموزش و پرورش به چهره و تفکر جدید و توانمندی نیازمند است ، فردی که جسارت تصمیم گیری و استقلال رأی داشته باشد و از هر نوع جناح بندی مرسوم به دور باشد. تمامی دغدغۀ او فقط باید آموزش و پرورش و احیای آن باشد. امیدوارم فردی که برای این منظور انتخاب خواهد شد ذوق زده و شتابان ، بلی نگوید و برای وزارت خود شرط و شروط بگذارد. او باید قدرت اجرایی و آزادی عمل بخواهد . او باید از تسلط چهل سالۀ سیاسیون بر آموزش و پرورش ، عاری باشد و منافع زیرمجموعه را بر مطامع شخصی مسلط سازد. خلاصه اگر او همانند وزرای سابق هست و می اندیشد اصلا و ابدا به درد ما نمی خورد.
جناب رئیس جمهور
حداقل اگر معاش ما برای بقای مان بسنده نیست ، با انتخاب و انتصاب مدیرانی شایسته ، کاربلد ، با وجدان ، متقی ، صالح و خدا ترس ، امیدواری را برای ما در انجام خدمتی صادقانه ، ممکن گردانید که ظلم آنان بسی بسیار و قدرت آنان در حال فزونی است ، قدرتی که دایرۀ فساد اخلاقی و اقتصادی و سیاسی آنان را وسعت بخشیده و عرصه را بر خدمتگزاران صادق تنگ تر نموده است. فرهنگیان از نزولات ارزشی شغل خویش ملول و دل نگرانند. خسته و نومیدند و از ظلم برخی مدیران کل آموزش و پرورش استانها جراحت های عمیقی بر روح و جسم و اندیشۀ خود دارند که به نوازش بلند مرتبه ای نیازمندند فی الواقع ما در حال ذوب شدن هستیم و فساد مدیران در حال فربه شدن . این همه ناله و فغان ، خدا را خوش نمی آید. تا کی پیران بازنشسته باید پا در رکاب امیدواری بنهند و برای مظلومیت نشینی جلوی درب مراکزی چون مجلس و سازمان برنامه و بودجه و وزارت آموزش و پرورش و استانداری و دفاتر نمایندگی شهر و استان خود و..... جهت تجمعات صنفی بشتابند که متأسفانه گاه با بی مهری دستگیر و یا مجروح هم بشوند؟ ما فرهنگیان ، برای ایجاد هماهنگی و همدلی و ترویج عقلانیت و قانونمداری و استقلال رأی به پارلمان فرهنگیان نیازمندیم
فامیل بازی ، رانت خواری ، جایگزینی رابطه به جای ضابطه در انتخاب مدیران و معاونان ، سوء استفاده از موقعیت شغلی و قدرت ، اِعمال زور ، خودرأیی و ایجاد خوف و از بین بردن امنیت شغلی و سوءاستفاده از منصب وتمامی ابزارهای آن برای تبلیغات زودهنگام انتخابات و..... دردهای ناتمام ما فرهنگیان سراسر کشور است . در این عرصه ، افراد ساعی ، دلسوز و مؤثر نادیده گرفته می شوند و افراد متظاهر جاه طلب فرصت رشد می یابند ، اوضاع به گونه ای می شود که نیکوکاران را به نیکوکاری رغبتی نمی ماند ولی رغبت بدکاران به بدکاری افزوده می شود.
امید که ریاست محترم جمهوری ، چهره ای شایسته برای وزارت آموزش و پرورش معرفی نمایند که قادر باشد به تمامی ضعف ها و کاستی ها ، خاتمه بخشد. مشکل عمده در وزارت آموزش و پرورش ، منوط بودن چرخش امور وزارتخانه با سلیقه و تفکر فردی وزیر است . اصول و ساختار تثبیت شده ای که قانونمند و سیستماتیک و بر پایه عقلانیت باشد برای تبعیت وجود ندارد. با این شرایط هر فردی که وزیر می شود بر پیکر آموزش و پرورش صدمات و لطمات جبران ناپذیری وارد می نماید.
14 میلیون دانش آموز با تقریب تعداد اولیای آنها 25 میلیون نفر می شود و حدود 2 میلیون فرهنگی بازنشسته و شاغل با تقریب تعداد اعضای خانواده آنان یعنی 5 میلیون نفر ، جمعا 46 میلیون نفر ، مستقیم و غیرمستقیم با آموزش و پرورش و برکات و نقصان های آن در ارتباطند ، با محاسبۀ خویشاوندان نَسبی هر کدام ، کل ملت با آموزش و پرورش درگیرند ، پس برای اعتلای وطن و آرمان های اجتماعی و فرهنگی آن ، امروز آموزش و پرورش بعد رهایی از ضعف های مدیریتی سیدمحمد بطحایی که نارضایتی در آن به اوج خود رسید ، حقیقتا به ظهور یک چهره نیازمند است.
جناب رئیس جمهور ،
این بار به جای شخصیت سیاسی ، فردی از دانشگاه و حیطۀ تعلیم و تربیت که خط و ربط سیاسی نداشته باشد ، برگزینید تا ما فرهنگیان با دانش و خرد ایشان ، به زحمت بیفتیم و جهش ارتقایی به خود بدهیم . بیشتر مجبور به مطالعه بوده و احساس نیاز به دانش افزایی بنماییم و بیشتر در کلاس درس بکوشیم تا از ایستایی تفکر و اندیشه و تعقل و خلاقیت رهایی یابیم. به عبارتی دیگر ، فردی در این عرصه بر مسند وزارت بنشیند که جامعۀ فرهنگیان را از بیماری مسری و مزمن بی تفاوتی رهایی بخشد. فردی که قبلا خود معلم بوده است و با زحمت و کوشش ، به تحرک صعودی رسیده باشد.
اعتقاد ما بر این اصل است که هر اهل فن و کارشناس ، می بایست در جایگاه شغلی خود فعالیت نماید ، حضور افراد غیرمسئول وغیر متخصص در آموزش و پرورش نگرانی های بسیاری را در آموزش و پرورش بوجود می آورد. ما فقط در داخل مرزهای کشور خود زندگی نمی کنیم و برای قدرتمندی روزافزون مجبور به همراهی و گفت و گو و بده و بستان با دیگر کشورهای جهان هستیم ، لذا برای نیل به هدف ، باید دانش مرسوم و معمول در دیگر کشورها را بیاموزیم و آموزش دهیم .
انتظار داریم که وزیر آتی هم از تداخل واحدهای مختلف در وزارتخانه بپرهیزد و هم مسئولیت ادرۀ امور آنها را به کارشناسان اهل فن آموزش و پرورش بسپارد. به نظر می رسد سید محمد بطحایی برای خاموش نمودن آتش اعتراضات و انتقادها ، با دست به دامن عده ای خاص شدن و با پوشش جلوه گاه حساس اعتقادی ملت ، آنان را اتومات به خاموشی و مسکوت ماندن واداشته بود. اما هر اهل آموزش و پرورشی نگران حال و روز آن است. نگران کم رنگ شدن شاهرگ تخصص و مهارت برای ایفای نقش خطیر تعلیم و تربیت در این وزارتخانه و جامعه .
ما فرهنگیان ، از یک سو برای رفتن سیدمحمد بطحایی خرسندیم ، اما از سوی دیگر در آینده برای داشتن نمایندگانی چون ایشان با سابقۀ وزارتی که برجای گذاشته اند و یا برخی مدیران کل که ناشایستگی آنان دَمار از روزگار فرهنگیان و دانش آموزان و اولیای آنان و پیکر آموزش در آورده بود ، نگرانیم.
ما فرهنگیان ، انتظار رهایی از رخوت و کاهلی در کل وزارت آموزش و پرورش هستیم.
ما فرهنگیان ، حاکمیت دموکراسی و فرهنگ و دانش روز را در آموزش و پرورش طالبیم.
ما فرهنگیان ، انتظار رخت بر بستن تظاهرات اخلاقی و رفتاری در آموزش و پرورش هستیم.
ما فرهنگیان ، انتظار سهم بری بیشتر نسبت به سایر وزارتخانه ها از بودجۀ کل کشور را داریم.
ما فرهنگیان ، مدیران و مدیران کل توانمند بدون قرار گرفتن در سیطرۀ نفوذ نمایندگان مجلس را طالبیم.
ما فرهنگیان ، برای ایجاد هماهنگی و همدلی و ترویج عقلانیت و قانونمداری و استقلال رأی به پارلمان فرهنگیان نیازمندیم.
و....
تا من معلم از نحوست خط فقر و پیچش و حاکمیت خوفناک همه جانبۀ آن در ساختار فعلی در مدارس ، خلاص نشوم ، آموزش و پرورش در این کشور ره به جایی نخواهد سپرد. انتخاب وزیر از مردان فعلی در وزارتخانه و یا با سفارش و تأکید لایه های سیاسی کشور ، آموزش و پرورش کشور را به رشد و توسعۀ پایدار نخواهد رساند.
امروز کشور من نیاز به فردی شجاع ، جسور ، مستقل ، باسواد ، اهل فن و متخصصی نیاز دارد تا ابتدا شنوندۀ خوبی باشد و سپس قدرت اجرایی داشته باشد. او باید قدرت تشخیص عمل سره از ناسره را داشته باشد و با گوش دادن به آرای موافق و مخالف ، معدل عقلی بگیرد.
در پایان با دو جمله و یا بینش بزرگان ، پیام خود را مُزّین به تعقل می نمایم :
جرج برنارد شاو ( نمایشنامه نویس و منتقد ادبی ) : ملت از راه آزادی به تعلیم و تربیت دست می یابند ، نه برعکس.
آندره موروا ( مقاله نویس ) : هدف آموزش و پرورش این نیست که متخصص و اهل فن تحویل بدهد، بلکه هدف آموزش این است که فکر و هوش عالی بسازد.
پس جامعه ما با دست یازیدن به نعمت الهی آزادی ، امر تعلیم و تربیت را مقدور سازد و به هدف اصلی خود یعنی ساختن فکر و هوش عالی بپردازد. برای تحقق این دو ، می بایست امروز بعد چهل سال ، شایسته سالاری در آموزش و پرورش جوانه بزند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید