به طور مختصر جهت استحضار خوانندگان محترم ، اشاره می کنم که : مطلبی با عنوان " نامه ی فرهنگیان بناب به صدای معلم " در سایت درج گردید ، انتشار این نامه موجب شد تا اداره آموزش و پرورش بناب علیه تعدادی از " معلمان " شکایت کند. در 24 دی ماه 97 گروهی از فرهنگیان شهرستان بناب خطاب به وزیر آموزش و پرورش در حمایت از تنها رسانۀ مستقل ، نامه ای نوشتند.
عنوان مطلب صدای معلم چنین بود : " اعتراض فرهنگیان شهرستان بناب نسبت به دخالت افراد و نهادهای غیرمسئول و غیر پاسخ گو : آقای پاشایی ! انفعال تا چه حد" ؟!
بر اساس ابلاغیه ای " مهدی بهرامی اقدم " روحانی و مؤسس مدرسه قرآن و عترت بناب از مدیر صدای معلم به اتهام " نشر اکاذیب در فضای مجازی " شکایت کرد. اولین شکایت در 12 دی ماه 97 صورت گرفت و ادامۀ آن در آخرین روز سال 97 ، انجام شد.
نیک می دانید که تمامی نامه های گزارش شده به این سایت با قبول مسئولیت امضا کنندگان آن ، درج می گردد و مسئولیت راست و دروغ آن با مدیر سایت نیست. در سراسر جهان ، روزانه چندین خبر از طریق رسانه های ملی و رسمی ، تأیید و یا تکذیب می گردد ، هیجان رسانه به رساندن اخبار رسیده به مخاطبین است. در این میان مدیر سایت از مدیر کل استان آذربایجانشرقی و وزیر آموزش و پرورش و دیگر مسئولان وزارتخانه از جمله طی نامه ای خطاب به رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی وزارت آموزش و پرورش ، تقاضای پیگیری و پاسخگویی به موضوع را نموده اند ، که صد البته تاکنون هیچ ندا و صدایی در پاسخ داده نشده است . هر چند که این امر دور از انتظار هم نیست چون وزارتخانه فاقد واحد روابط عمومی است لذا برقراری ارتباط دوسویه ناممکن است.
جناب آقای مهدی بهرامی اقدم ،
شما می توانستید طی نگارش یادداشتی به صدای معلم ، موضوع را از ادارۀ آموزش و پرورش شهرستان و یا استان مربوطه با ارائه ادلّه و مدارک دال بر خلاف ادّعای معلمان بنابی ، تعقیب نمائید ، تا هم روال پیگیری ادّعا ، سریع و معمولِ قانون بود و هم از تعدّد شکایات علیه سایت صدای معلم ، پرهیز می شد.
نیک می دانید که تنها مرجعِ قانونی که از سوی وزارت ارشاد مجوز سنگ صبور گشتن آلام و حسرت ها و مشکلات متنوع فرهنگیان را دارد همین سایت است و بس . واقعِ امر وقتی مدیر و خود سایت در سطح کشور چنین دستمایۀ نامهربانی قرار می گیرد ، دلِ ما فرهنگیان برای اما و اگرهای احتمالی می لرزد و شروع به نگرانی های استرس زایی می کند که مبادا چاه مولای متقیان امیرالمؤمنین "ع" را از دست بدهیم و غمباد بگیریم و بدون خالی شدن درون و بدون حامی و فریادرس تنهای تنها بمانیم .
آری ، صدای معلم برای ما معلمان فلسفۀ چاه مولا را دارد و یقین دارم دلیل صدورِ مجوزِ قانونی به آن نیز در تعقیب همین سیاست است. جایی خلوت و خصوصی به دور از محافل رسمی و غیررسمی در جامعه برای پرهیز از احتمال تشدید اعتراضات افکار عمومی ،که در آن معلمان خود با یکدیگر گفت و گو کنند و بیندیشند و تأمل کنند و راهکار بجویند و حتی اگر لازم شد جیغ بنفش سر دهند اما سالم سر کلاس ها برای آموزش نونهالان کشور حاضر شوند.
اما شما با اصرار در شکایت ، گوشۀ دل ما را می لرزانید و ما از سکوت کُشندۀ مسئولین نگرانیم . هر چند آنان در بسیاری از مواقع فریاد ما را نمی شنوند چه رسد به صدا ! اما ما از این همه بی بهایی ، هم نگرانیم و هم رنجور! ما به منزلۀ جوجه اردک زشت هانس کریستیان آندرسن هستیم که نه زمین و نه آسمان ایران ، قبول مان ندارد و در چنین مواقعی بیشتر از مدیر سایت و خانوادۀ محترم ایشان ، ما فرهنگیان هم در زلزله های چند ریشتری نامهربانی ، تَرک برمی داریم . چگونه این همه استرس و ناملایمات را بر ما حلال می بینند ؟ انگشت به دهان حیرانیم. مگر ما یتیم و یا وصلۀ ناجور فعالان کشوریم ! و گر نه عدالت اجتماعی از ما دریغ نمی شد و سر تأمین صد تومن بیشتر برای تأمین رفاه خانواده هایمان ، چندین دهه چنین چانه زنی و گمانه زنی انجام نمی شد.
هر چند ما معلمان عزت و اعتلای خود را با صداقت در تدریس و اخلاص در به کارگیری تمامی قوا برای تعلیم و تربیت کودکان این سرزمین ، به دست می آوریم و تقویت می کنیم و تعمیم می دهیم . اما فرزند خوانده هم برای خود حق و حقوق قانونی دارد ، همۀ ما امروز و دیگر همکارانمان در گذشته ، تمامی انسان های این جامعه را تعلیم داده ایم ، اما کل پاداش آن به پای ما معلمان نوشته نمی شود. چون اصولا خوب ها را کمتر در حساب ما می نویسند اما بدها را به گردن ما می نهند آن هم با بزرگ نمایی شدید در رسانه های دولتی و غیردولتی و در محافل عمومی و خصوصی !
حال شما به عنوان یک روحانی و یک معلم ایرانی هموطن که مورد خطاب و عتاب فرهنگیان شهرستان خودتان یعنی بناب قرار گرفته اید ، حساب ادّعای انجام شده را قرار است به پای تنها سایت مرجِع عدالت جویی ما معلمان بنویسید ؟ بهتر نبود به جای شکایت از یک سایت فرهنگی ، طی یادداشتی مفصل در همین سایت از اول ، ردّ ادّعا می کردید و به قانونی بودن فرآیندِ انجام شده توسط خودتان ، اشاره می کردید؟
اصولا شکایت در مراجع قانونی ، رسم خلافکاران مجرم است که در صف های طولانی دادگاه ها و دادگستری ، به انتظار اثبات بی گناهی و یا تثبیت جرم و کیفر می نشینند ، نه شِکوۀ معلم از معلم با هر عنوانی در هر سنگری که خدمت به فرهنگ و دین می کنند . ما همگی معلیم نه خاطی .
سال نو از راه رسید و هر چند در اسارت بلیه طبیعی سیل ، خاطره ای تلخ در اذهان ما نگاشت ، اما نو شدن طبیعت و آغاز سالی جدید برای امیدواری های بیشتر ، اهمیت خود را هرگز از دست نمی دهد. امید که شما مسیر پیگیری مسأله را به جای انعکاس دهندۀ خبر ، به سوی منتشرکنندۀ خبر ، تغییر دهید و آرامش و اطمینان و امیدواری فرهنگیان کشور را در تنها فضای فریادرس و گاه حتی دادرس ، تضمین نمایید. فراموش نکنید که مدیر این سایت دبیری با اراده هستند که به صورت خودجوش در سایۀ دانش مدیریت و استعداد و ذوق و علاقه فردی ، طی طریق نموده و برای خود اعتباری کسب کرده اند آن هم با کمترین امکانات فردی و شغلی خویش .
پس اثبات ردّ ادّعا علیه خویش را در مراجع قانونی آموزش و پرورش شهرستان و استانِ مربوطه ، پیگیر باشید. اجازه دهیم تا صواب و ناصواب در مسیر حقیقی خود قرار بگیرد و از تداخل نقش ها و یا تغییر ماهیت موضوع پرهیز نمائیم .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت داریداین آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">