در سال آخر دولت دهم و وزارت حمیدرضا حاجیبابایی، سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی به کمترین میزان ممکن، طی سالهای گذشته رسید. رقم ناچیز پایینتر از 10درصد از کل بودجه، تنها سهمی بود که حاجیبابایی و تیمش در چانهزنیهای کسب بودجه به دست آورده بودند و به اذعان اهل فن، این رقم بودجه، این وزارتخانه را به یکی از فقیرترین وزارتخانههای آموزش و پرورش در جهان مبدل کرد. البته این تنها دلیل برای خشم و ناامیدی فرهنگیان نبود. استخدامهای کارشناسی نشده، طرحهای هیجانی و مدیران ناکارآمد از دیگر فاکتورهایی بودند که به این نارضایتیها دامن زدند. روی کار آمدن دولت دهم و طرح شعار تدبیر و امید و همچنین نگاهی به شعارهای انتخاباتی رئیسجمهور کنونی، برای مدتی جامعه فرهنگیان را بعد از سالها دلزدگی از دولت پیشین و وزارت منتخبش امیدوار کرد.
هنوز اولین لبخندها روی لبان معلمان ننشسته بود که مجلس با رای عدم اعتماد بدون شک سیاسی به محمدعلی نجفی، محبوب فرهنگیان، اولین چالش جدی را بهوجود آورد. بعد از آن علیاصغر فانی توانست اعتماد نسبی مجلسیان را کسب کند و بر کرسی وزارتخانهای بنشیند که برای نمایندگان مجلس، فقط انتخاب وزیرش، دقت نظر را میطلبید و هرگز جز در شعارهای انتخاباتی و رسانهای، راهکاری اساسی برای برونرفت از وضعیت نامطلوبش نیندیشیده بودند.
از نگاهی دیگر آموزش و پرورش قربانی منازعات جناحی است. البته اصولگراها در این نزاع سهم بیشتری داشتهاند و در هشت سال حاکمیت این جریان، بیشترین استفاده سیاسی از امکانات آموزش و پرورش صورت گرفته است.فانی در حالی بر مسند این وزارت نشست که در سال اول بهزعم خود و تیم منتخبش چارهای جز پیروی از وزیر پیشین نداشت. از سوی دیگر عملا در منازعات تقسیم بودجه نتوانست بودجهای بهتر از سالیان گذشته را به وزارتش منتقل کند.
اعتراضات معلمان هرگز یکسویه و صرفا خطاب به دولت نبوده بلکه از یکسو با تجمع در محوطه مجلس، اعتراضات خود را به مواضع نمایندگان نشان دادند و از سوی دیگر با تجمع در ادارات آموزش و پرورش و استانداریها دولت را مورد بازخواست قرار دادند و بسیار خردمندانه نشان دادند که معلمان پیادهنظام منافع هیچ حزب و گروهی نیستند و آنها خود را وام دار هیچ جناح سیاسی نمیدانند که علیه یا له جریانی خاص تجمع اعتراضی کنند و اعتراضات آنها صرفا صنفی است.
اگر چه بسیاری از فرهنگیان، منتقد برخی از اقدامات فانی در کرسی وزارت آموزش و پرورش هستند، اما استیضاح او را نیز به صلاح نمیدانند. برخی از نمایندگان اصولگرا در حرکتی زیرکانه به اصطلاح توپ را به زمین دولت انداختهاند و میخواهند سهمی دوسویه ببرند، هم خود را از اتهاماتی که فرهنگیان متوجه نمایندگان کردهاند برهانند و هم دولت را به اهمالکاری متهم کنند و در چرخشی زیرکانه تمام نارضایتیها را متوجه دولت و وزارت آموزش و پرورش کنند.
برخورد دوسویه منتقدان دولت در برابر دو وزیر یک وزارت در دو دولت بر شائبه سیاسی بودن جریان استیضاح علیاصغر فانی میافزاید. همین مجلس برای دادن حتی کارتی زرد به جناب حاجیبابایی خساست به خرج میداد که وزارتخانه را تا حد فقیرترین کشورها تنزل داد و بیشترین سهم را در تنزل شأن و جایگاه فرهنگیان داشت.
این تعارض و دوگانگی رفتار نمایندگان، با وجود انتقادات فرهنگیان به راس این وزارتخانه، فرهنگیان را به فکر فرو برده که آیا استیضاح فانی با هر اندیشهای به صلاح است یا نه؟