وطن خاک مقدس من امروز دامن خود را با غفلت مستانه یک هموطن آلوده به تخدیر فرهنگ نموده است. ابتدا اعتراض او را مبنی بر عدول آموزش و پرورش سمنان در مورد بخشنامه حذف پیک نوروزی خواندم و با او همدلی کردم اما در دیگر بخش صدای معلم ، با واژگانی تحقیرآمیز و ناجوانمردانه برابر گشتم که یک باره تمامی اعضای بدنم سست و معترض گردید.
در فضای فرهنگ فرهنگیان شاید دست های نامحرم بسیاری تن ما را آلوده به زخم های بی نهایت کرده باشد اما دریافت چنین دستمزدی از یک اولیا آن هم برای سایتی که پناهگاه مظلومان می باشد از زخم خنجر زهرآلود نیز کُشنده تر و تخریب گرتر بود.
در نوشته اخیر خود چنین بیان کرده ام :
فاصله از زمانی آغاز شد که آموزش و پرورش همانند وادی رحمت بی در و پیکر گردید و هر رهگذر از روی شیطنت یا پلیدی و زشتی بدان سنگی پرتاب کرد یا رد پایی از خود بر جای گذاشت و یا عضوی از آن شد ، بی آن که شاخص یا فاکتورهایی برای شرایط ورود چنین افرادی وجود داشته باشد.
آری !
اوقات ، ایام مهربانی ها و گذشت هاست . آستانه سال نو هستیم ، تصور نکنید هیزم نوشتارتان را بیشتر نمودید و مطلب ارسالی تان چاپ گردید، نجابت در برابر فریاد بی انصاف شما سر تسلیم فرود آورد تو نیز ای ولی مهربانم ، بر وجود این جسم بی ولی نعمت ، مختاری تا سنگی به خشم یا نفرت یا نامهربانی بیندازی! اما تن ما آنقدر در ناملایمات شغلی نحیف گردیده است که دیگر زخم هایمان التیام نمی یابد . حداقل شما اولیای دانش آموز من یا او بر این جسم ریش ریش دل می سوزاندی و معلول را بجای علت شلاق نمی زدی .
ولی مهربانم ، به جای غرش کلمات ناموزون انسانی برای مدیریتی که جز حمایت و اخلاص در خدمت ، کمر به هیچ چشمداشت مادی و معنوی نگمارده است ، قدری صبورانه منتظر پاسخی مهربانه می شدید. با نگارش متنی دلسوزانه ، ما معلمان را نیز به سفره اعتراض خود دعوت می نمودی تا با هم صدایی خود در ماهیت انسان قرن 21 ، با وزیر خود سخن می گفتیم تا شاید مَرهم دردی می شدیم .
ولی مهربانم ما مدت زمانی ، نوشته به صدای معلم ارسال می داریم اما حجم نوشتار قشر فهیم از بس زیاد است به انتظار نوبت خود می نشینیم چون دستمایه فرهنگ از زیر دستان ما می گذرد و محتوای فرهنگ بر ما ، واژگان ادب و صبر و حرمت و ایثار را فرا داده است. من فرهنگ کشورم را با یک پاراگراف نامهربانی به احدی واگذار نمی نمایم
ولی مهربانم ، شما در دیگر حقوق پایمال شده نیز چشم و گوش بسته زمین و آسمان را به هم می دوزید؟ چون در این جامعه فقط نقض حذف پیک نوروزی مصیبت ما نیست.
هیچ می دانید غمنامه دل فرهنگیان سال هاست بر طبل اعتراض ، نجیبانه می کوبد تا شاید به قول همکاران گوش شنوایی بیابد؟ اما هرگز دهان خود را به تلفظ کلمات نازیبای ناموزون ملبس نمی سازد. شما قدری برای همدردی در این سایتی که بدان اعتماد ورزیده اید و درد دل خود را ارسال نموده اید گشتی بزنید تا ببینید صبر نجیبانه و مهربانه معلمان وطن تان را.
ولی مهربانم ، از فراگیری فرزند شما از واژگان نامهربانی تان دل نگرانم .ما جز عطوفت و گذشت برای فرزندت چیزی نیاموخته ایم. شما را به خدا نتیجه زحمات ما را با چنین خشم ناموزون لکه دار مسازید. ما حتی با واژه شما بخش و کشیده هم نگفتیم ما پاسدار کمالات زبانیم.
ننگ بر قصور عاطفی انسانهایی که جز منفعت روزمره خود به هیچ نمی اندیشند
کسی که بدان اهانت ورزیده اید و تهمت هم سفرگی با 900 میلیون تومان به او بسته اید ، همان فردی است که سفره مهربانی خود را به رایگان و با عطوفت برادرانه در اختیار ما معلمان دردمند رها به حال خود ، گذاشته است و با هر ناز و عشوه معلمان هم صدا و هم مسیر است.
ولی مهربانم ، من بازنشسته از مجموع درآمد پیک نوروزی با این همه خدمت بی خبرم ، این اعداد و ارقام را از حرص و جوش سه تومن از دست رفته خود ضرب و جمع کرده اید!
اوقات ، ایام مهربانی ها و گذشت هاست . آستانه سال نو هستیم ، تصور نکنید هیزم نوشتارتان را بیشتر نمودید و مطلب ارسالی تان چاپ گردید، نجابت در برابر فریاد بی انصاف شما سر تسلیم فرود آورد.
هموطنان سمنانی امروز شما داغدار فرهنگ شهر خود با غفلت یک هم شهری هستید. قلم به دست شوید که فرهنگِ فرهنگ نویسان درآستانه تزلزل و کم مایگی است.
ننگ بر قصور عاطفی انسانهایی که جز منفعت روزمره خود به هیچ نمی اندیشند.
من فرهنگ کشورم را با یک پاراگراف نامهربانی به احدی واگذار نمی نمایم. به امید اعتلای روزافزون تمامی جنبه های انسانی انسانها.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید