جلسه 805 شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست دکتر حسن روحانی رییس جمهور برگزار شد. محمدرضا مخبر دزفولی سخنگوی شورا با اشاره به دغدغه های خانواده های دانش آموزان مدارس سمپاد و تغییرات مطرح شده، گفت: "قرار شد این موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی پس از کارشناسی های لازم مطرح شود و هر تصمیمی که شورا اتخاذ کند رویه اجرا باشد."دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: "همچنین مقرر شد تا تصمیم گیری شورای عالی انقلاب فرهنگی هر گونه اقدام غیر از این مسیر در این زمینه متوقف شود تا نگرانی های به وجود آمده مرتفع شود." مصوبه شورایعالی آموزش و پرورش با امضای رییس جمهور (رییس شورایعالی آموزش و پرورش ) قانونی می شود. اما با ورود شورایعالی انقلاب فرهنگی به نظر می رسد که نهاد محافظه کار شورایعالی انقلاب فرهنگی باید آن را بررسی مجدد کند. به گفته دزفولی " هرگونه اقدامی " در مسیر اجرایی شدن این مصوبه متوقف می شود. به این ترتیب مصوبه ای که این همه درباره آن صحبت شد به حال تعلیق درآمد.
کسانی که کوشیدند از بطحایی یک چهره تحول طلب بسازند تا در آموزش و پرورش ماندگار شود به سوابق و ظرفیت های او توجه نداشتند هر چند اصل مصوبه شورایعالی آموزش و پرورش تا کنون منتشر نشده است. اما از صحبت های وزیر آموزش و پرورش و معاونان او می توان به این جمع بندی رسید که مصوبه دارای دو بخش است.
بخش اول شامل " ممنوعیت برگزاری هرگونه آزمون در دوره ابتدایی و جلوگیری از تدریس اجباری کتابهای کمک آموزشی و منابعی که تحت عنوان تکمیلی و تقویت برای بچه ها تجویز می شود " است. اما بخش دوم مصوبه "حذف مدارس سمپاد" در دوره اول متوسطه است که شروع آن به این صورت خواهد بود که در سال تحصیلی 97-98 امتحان ورودی برای پایه هفتم سمپاد و نمونه دولتی برگزار نخواهد شد. ممنوعیت برگزاری آزمون در دوره ابتدایی و حتی پایه اول متوسطه نیازی به مصوبه جدید ندارد و از سالها پیش پایه به پایه ارزشیابی کیفی- توصیفی ، جایگزین امتحان به سبک سنتی شده است و نهایتا در دی ماه 1393 آیین نامه ارزشیابی کیفی -توصیفی شش پایه دوره ابتدایی به تصویب کمیسیون خاص شورای عالی آموزش و پرورش رسیده است.
آنچه بحث برانگیز شد موضوع حذف مدارس سمپاد در دوره اول متوسطه است. مخالفان حذف سمپاد سوال کردند که آلترناتیو آموزش و پرورش برای مدارس سمپاد چیست ؟
در پاسخ به این سوال صدای واحدی شنیده نشد.
مهدی نوید ادهم دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش گفت: "تاکید ما بر این است که جداسازی دانشآموزان اتفاق نیفتد ... و بر این اساس حمایت از طرح شناسایی و هدایت استعدادهای برتر موسوم به طرح شهاب بیش از گذشته در دستور کار آموزش و پرورش قرار خواهد گرفت ." اما وزیر آموزش و پرورش چند روز بعد با عقب نشینی در مقابل طرفداران ابقای سمپاد در اظهاراتی متناقض گفت : "مدارس تیزهوشان را داریم اما آزمون نداریم... حذف آزمون از ورودی پایه هفتم به معنی حذف مدارس تیزهوشان نیست" برداشت اولیه از سخنان وزیر این است که نحوه شناسایی دانش آموزان دارای استعداد برتر از طریق طرح شهاب انجام و مدارس سمپاد حفظ می شود. این درحالی است که فلسفه طرح شهاب تلفیق دانش آموزان دارای استعدادهای متفاوت است و بر اساس طرح شهاب جداسازی دانش آموزان بر اساس استعداد به طور کلی منتفی است. آنهایی که مرتب می گفتند بطحایی عقب نشینی نمی کند حالا قاعدتا باید بگویند با دخالت شورای انقلاب فرهنگی ، بطحایی استعفا می کند
دعوای مخالفان و موافقان سمپاد یک دعوای تاریخی- سیاسی 40 ساله است. حذف سمپاد یک اقدام نمادین است که هم در میان اصلاح طلبان و هم اصولگرایان مخالفان جدی دارد. مساله مدارس سمپاد در همان دهه 60 و دوران شعارهای تند مساوات طلبانه در آموزش و پرورش به عرصه سیاسی در سطوح بالای قدرت کشیده شد.
من قصد ندارم تاریخچه سمپاد را بیان کنم ولی بدون توجه به جنبه سیاسی ماجرا ، نمی توان تصویری واقعی از این موضوع ترسیم کرد. مشاوران بطحایی با تمرکز روی جنبه طبقاتی جداسازی دانش آموزان کوشیدند از بطحایی یک نماد مردم گرا بسازند.
بطحایی گفت :" ما امروز مخالف جداسازی بچه ها با معیار هایی همچون پولدار و بی پول وفرزندان مقامات وافراد عادی هستیم." معلوم است که این حرف، با تفکر وزیر و معاون پشتیبانی و حامی اصلی آنها جناب باقر نوبخت سازگاری ندارد.
آقای بطحایی و معاون پشتیبانی او مجری سیاستهای سازمان مدیریت در جهت کاهش هزینه ها از طریق خرید خدمات آموزشی و توسعه مدارس غیر دولتی هستند. وزیری که مخالف جداسازی فرزندان افراد پولدار و بی پول است چگونه می تواند طرفدار توسعه مدارس غیر دولتی باشد؟
آقای بطحایی و همراهانش خیلی زود در تعارض با مخالفان آموزش و پرورش طبقاتی قرار گرفتند. کسی که مخالف جداسازی دانش آموزان بر اساس استعداد یا سخت کوشی یا پارتی بازی یا پولداربودن است ، نمی تواند بگوید مدارس سمپاد و نمونه منحل شوند اما مدارس غیر دولتی با شهریه های 20 میلیونی بمانند. پایگاه اجتماعی که در مدارس و در فضای مجازی و واقعی برای بطحایی دست زدند، خواهان برابری آموزشی کامل از طریق برچیدن همه مدارس خاص دولتی و غیر دولتی و اجرای اصل تحصیلات رایگان هستند. وزیر نمی تواندتا انتهای منطقی این طرح با آنها همراه شود. من با این نظر که هدف از انحلال سمپاد سوق دادن دانش آموزان به سمت مدارس غیردولتی است موافق نیستم ، اما حمله به مدرسه سمپاد و دفاع از مدرسه غیر انتفاعی تضادی است که وزیر و همراهانش در آن گیرکرده اند و نمی توانند پایگاه اجتماعی خود را اقناع کنند.
افرادی مانند بطحایی شخصیتی ژلاتینی و تعیّن ناپذیر دارند. نه فقط بطحایی بلکه اکثریت قریب به اتفاق مدیرانی که در این 20 سال سکان آموزش و پرورش را در دست داشته اند چنین مشخصاتی دارند این هم طبیعی است که پدر و مادر بچه های بااستعداد و سختکوش یا هر اسمی روی آنها بگذاریم ، بچه هایشان را در مدرسه دولتی سرِکوچه ثبت نام نمی کنند و با تحمل فشار بیشتر و گرفتن وام و حذف تفریح و مهمانی و... بچه هایشان را در مدارس غیردولتی ثبت نام می کنند. شورای انقلاب فرهنگی که در قدم اول مصوبه شورایعالی آموزش و پرورش را تعلیق کرده در ادامه آن را تعدیل می کند. مدارس سمپاد باقی خواهند ماند اما در کیفیت آزمون ورودی و مقررات آنها تغییراتی ایجاد می شود. مدارس سمپاد و نمونه دولتی در دوره حاجی بابایی بسیار گسترش یافتند. تعداد این مدارس باید محدود شود. مدارس نمونه دولتی که محلی برای پرورش استعداد دانش آموزان مناطق محروم بودند باید به جایگاه اول خود برگردند.
حذف کامل آزمون در دوره ابتدایی ، ممنوعیت ورود گروه های آموزشی آزاد به داخل مدارس، ممنوعیت استفاده از کتابهای کمک آموزشی ، سبک کردن کوله پشتی دانش آموزان از 9 کیلو به 3 کیلو ، ایجاد شادی و نشاط در مدارس ، آموزش مهارتهایی زندگی و.... کاملا در اختیار آموزش و پرورش است و برنامه ریزی برای آن باید از حالت شعاری خارج شود .
آموزش و پرورش اعلام کند که برای ایجاد نشاط چه برنامه ای دارد؟ اینها نیاز به مصوبه ندارند. ایجاد نشاط در مدرسه با یک اقدام منفرد امکان پذیر نیست. کتاب درسی ، برنامه درسی ، روش تدریس معلم ، روش کار مربیان تربیتی و خیلی چیزهای دیگر باید عوض شود. وزارت آموزش و پرورش باید اول مدرسه دولتی سرِکوچه را درست کند بعد بگویید همه دانش آموزان در مدرسه دولتی و تلفیقی درس بخوانند. برابری در فقر آموزشی مانند برابری در گرسنگی و فقر اقتصادی بی فایده است و برای مجریان افتخاری ندارد.
طبق اساسنامهء شورای عالی آموزش و پرورش ، نهاد بالادستی این شورا ، مجلس شورای اسلامی است. در قانون اساسی هم ، قانونگذاری منحصراً، در اختیار مجلس شورای اسلامی است و نامی از شورایعالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد قانونگذار برده نشده است. شورایعالی انقلاب فرهنگی طبق قانون اساسی شأن قانونگذاری ندارد. اما در دوره وزارت حمیدرضا حاجی بابایی ، سند ملی آموزش و پرورش پس از جراحی در شورایعالی آموزش و پرورش ، به جای مجلس به شورایعالی انقلاب فرهنگی فرستاده شد. هدف این بود که جنبه های ایدئولوژیک سند را حفظ و تقویت کنند. من همان زمان هم به کار وزیر آموزش و پرورش و دبیرکل شورایعالی آموزش و پرورش انتقاد کردم. بعدها هم نوشتم که سند تحول متنی ایدئولوژیک ، آشفته و پر از اطناب و تکرار است و مشخصات یک متن حقوقی را ندارد. هرکس با هرگرایشی می تواند دوسه بند از سند را بیرون کشیده و به نفع ایده خود تفسیر کند. حالا هم افرادی مانند نوید ادهم و بطحایی جرأت اینکه دخالت شورایعالی انقلاب فرهنگی را زیر سوال ببرند را ندارند مخصوصا آقای نوید که سند تحول با امضای او به شورایعالی انقلاب فرهنگی ارسال شده است.
کسانی که کوشیدند از بطحایی یک چهره تحول طلب بسازند تا در آموزش و پرورش ماندگار شود به سوابق و ظرفیت های او توجه نداشتند. بطحایی محصول سیستم دیوانسالاری و یک شخصیت تابع و فرمانبراست. در همین قضیه سمپاد به فاصله چند روز حرفهایش را تغییر داد و راه را برای عقب نشینی باز گذاشت. آقای بطحایی و معاون پشتیبانی او مجری سیاستهای سازمان مدیریت در جهت کاهش هزینه ها از طریق خرید خدمات آموزشی و توسعه مدارس غیر دولتی هستند
اگر حرف های او را بررسی کنیم. هم مخالف مدارس سمپاد و هم طرفدار آن است. هم مخالف تفکیک و هم طرفدار تفکیک دانش آموزان است. هم مخالف جداسازی پولدار و بی پول و هم طرفدار توسعه مدارس غیردولتی با شهریه های بالای 20 میلیون تومان است.
افرادی مانند بطحایی شخصیتی ژلاتینی و تعیّن ناپذیر دارند. نه فقط بطحایی بلکه اکثریت قریب به اتفاق مدیرانی که در این 20 سال سکان آموزش و پرورش را در دست داشته اند چنین مشخصاتی دارند. برای آنها حفظ میز و ارتقا از پست کوچک تر به پست بزرگتر از همه چیز مهم تر است.
به قول شاعر :
از ماهیان کوچک این جوبار/ هرگز نهنگ زاده نخواهد شد....
به نظرم پروژه چهره سازی از بطحایی با نمای تخصصی و با سنگر گرفتن پشت شعارهای مقبول تربیتی شکست خورد. آنهایی که مرتب می گفتند بطحایی عقب نشینی نمی کند حالا قاعدتا باید بگویند با دخالت شورای انقلاب فرهنگی ، بطحایی استعفا می کند.