چاپ کردن این صفحه

نادر شمیع زاده/ دبیر ادبیات و تحلیلگر مسائل اجتماعی و فرهنگی

آیا تصمیمات آموزشی و پرورشی کشور بر محملی از اندیشه های روان شناسی و تربیتی استوار شده اند ؟ سکوت دیروز آنان چه مبنایی داشت ؛ اظهار سپاس و حمایت الان را چگونه بپذیریم ؟

اظهار سپاس و حمایت بسیاری از اساتید و  رؤسای دانشکده های روان شناسی و امور تربیتی سراسر کشور حکایت جداگانه  و قابل تأملی است که از چند جنبه می تواند مورد مداقه و ارزیابی جدی کارشناسی  قرار گیرد/ در سنوات گذشته  که این آزمونها  به عمل می آمد و حتی بهره گیری از کتب کمک درسی در رسانه های جمعی از جمله صدا و سیما  و مدارس ما با تبلیغات گسترده و چشمگیری توصیه و پیشنهاد می گردیدند یا آموزشگاه ها و مؤسسات ویژه ای برای راهیابی نونهالان به این  مدارس خاص ٬ برنامه های آموزشی مختلفی را اجرایی می کردند ٬ رخوت و  سکوت معناداری در فضای عمومی این مرز بوم حاکم شده بود ؛ چرا این اساتید خبره روان شناسی ٬ سکوت مصلحتی یا محافظه کارانه خود را بر فریاد اصلاح طلبانه ترجیح داده بودند و خطرات و  معایبی را که از رهگذر این آزمونها نصیب دانش آموزان ٬  آینده سازان ٬ خانواده ها و آموزش و پرورش کشور می گردید گوشزد نمی کردند/ اگر محصولات فکری و یافته های تجربی و عملی بزرگان علوم تربیتی ٬ خریداری در سازمان و بازار رسمی حوزه آموزش و تربیت این مملکت نیابند  چه کاربردی عملی و علمی در وزارتخانه های دیگر خواهند داشت/ آیا زمان آن نرسیده است که چنین رابطه مستحکم و پایداری بین دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی و وزارت آموزش و پرورش کشور ایجاد نماییم....

حذف آزمون در مدارس ابتدایی و سمپاد و نمونه و موضع دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی  تصمیم اخیر شورای عالی آموزش و پرورش در راستای حذف هر گونه آزمون ورودی برای پایه هفتم و عدم استفاده از کتاب های کمک آموزشی در سال تحصیلی آتی و در دوره ابتدایی ٬  موجی از نشاط و امید را در محافل  علمی و  پژوهشی کشور بر انگیخت . این عزم و  اراده وزارتخانه سرنوشت ساز و حیاتی ما ٬  هرچند دیر وقت عملیاتی و رسانه ای گردید  ولی  ابعاد و زوایای مبهم و تاریک متعددی را در اذهان بسیاری از محققان و متخصصان امور آموزشی و تربیتی آشکار ساخت .  

رهایی همزمان معلمان دلسوز و فداکار ٬  دانش آموزان و  اولیای آنها از معضلات ٬ دغدغه ها ٬  استرس ها و اضطرابات ناخواسته ای که  در گذشته به سراغشان آمده بود  موجبات رضایت مندی اکثریت خانواده ها را به همراه  داشت .  اظهار سپاس و حمایت بسیاری از اساتید و  رؤسای دانشکده های روان شناسی و امور تربیتی سراسر کشور حکایت جداگانه  و قابل تأملی است که از چند جنبه می تواند مورد مداقه و ارزیابی جدی کارشناسی  قرار گیرد .
   در سنوات گذشته  که این آزمونها  به عمل می آمد و حتی بهره گیری از کتب کمک درسی در رسانه های جمعی از جمله صدا و سیما  و مدارس ما با تبلیغات گسترده و چشمگیری توصیه و پیشنهاد می گردیدند یا آموزشگاه ها و مؤسسات ویژه ای برای راهیابی نونهالان به این  مدارس خاص ٬ برنامه های آموزشی مختلفی را اجرایی می کردند ٬ رخوت و  سکوت معناداری در فضای عمومی این مرز بوم حاکم شده بود ؛ چرا این اساتید خبره روان شناسی ٬ سکوت مصلحتی یا محافظه کارانه خود را بر فریاد اصلاح طلبانه ترجیح داده بودند و خطرات و  معایبی را که از رهگذر این آزمونها نصیب دانش آموزان ٬  آینده سازان ٬ خانواده ها و آموزش و پرورش کشور می گردید گوشزد نمی کردند ؟ 

یا اگر بر اساس یافته های علمی خود و آرای دیگر نخبگان ایرانی و سایر  کارشناسان عرصه های بین المللی ٬ اظهار نظر کارشناسی کرده بودند چرا مدیران عالی وزارتخانه ٬ نسبت به توجه به این دیدگاه ها و عواقب تلخ و ناگوار آنها دچار غفلت شده بودند ؟


 در دنیای پیچیده امروزی که متخصصان هر حوزه حیات اجتماعی ٬ برنامه ریزی های  علمی ٬  دقیق ٬ مدون و منسجمی طراحی کرده و سالیان سال از قابلیت اجرایی مطلوب و مقبولی برخوردار هستند اتخاذ این تصمیمات متناقض و متضاد ما چه توجیه منطقی و عقلانی خواهد داشت ؟ 

به عنوان مثال  این تنوع  و تکثر مدارس  ما -  از ذکر عنوان پر تعدادشان اجتناب می شود  -  بر  چه مبناهای معتبر حرفه ای و با چه اصول و سازوکار تخصصی بنیان گذاشته شده بودند که اکنون به دلایلی  بنیان و اساس بسیاری از آنها سست و لرزان شده  و مقرر گشته است که نه تنها از گسترش و توسعه آنها جلوگیری شود بلکه باید  به تدریج از گردونه فعالیت های رسمی کنار گذاشته شوند . 

حذف آزمون در مدارس ابتدایی و سمپاد و نمونه و موضع دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی

آیا این نشانه ای از تناقضات موجود و بلاتکلیفی و سرگردانی و تحیر همزمانی مدیران آموزشی و خانواده های ایرانی نیست و نباید از مدتها قبل چاره اندیشی و مرتفع می گشتند ؟

اگر محصولات فکری و یافته های تجربی و عملی بزرگان علوم تربیتی ٬ خریداری در سازمان و بازار رسمی حوزه آموزش و تربیت این مملکت نیابند  چه کاربردی عملی و علمی در وزارتخانه های دیگر خواهند داشت ؟

اگر ارتباط تنگاتنگی بین روان شناسان ٬ کارشناسان تربیتی و مقامات  آموزش و پرورش شکل نگرفته باشد  و  تصمیمات اعلامی وزیر محترم را پشتیبانی ننمایند  بی تردید  ایشان متهم به أخذ تصمیمات لحظه ای ٬  بدون پشتوانه ٬ عجولانه و و غیر کارشناسی می شوند و این امر سبب سلب  اعتماد مجامع علمی و افکار عمومی جامعه به مرکز تولید فکر و اندیشه رسمی و معتبر می شود و شائبه ناآگاهی را در میان قشر تحصیل کرده و روشنفکر مان شایع می سازد   .  

بارها شنیده ایم که با ارتباط سازنده و ارگانیک دانشگاه ها و مراکز مهم فنی و صنعتی است که بسیاری از ایده ها و افکار خلاقانه به بار نشسته و رشد و شکوفایی ٬ افزایش بهره وری و درآمدسازی هنگفت  و توسعه همه جانبه می گردد .

به راستی  آیا زمان آن نرسیده است که چنین رابطه مستحکم و پایداری بین دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی و وزارت آموزش و پرورش کشور ایجاد نماییم  و با تجدید نظر در شیوه های رایج کنونی  و تصویب قوانین روزآمد و مقررات کارساز  و با تزریق عقاید این بزرگان علمی  در قانونگذاری و اجرای برنامه های مفید و مؤثر نه تنها کودکان را در عبور از مسیر آموزشی بانشاط و متفکرانه یاری کنیم بلکه شخصیت او را برای یک زندگی مسئولانه و آگاهانه در آینده نیز شکل دهیم ؟


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سه شنبه, 23 بهمن 1396 21:24 خوانده شده: 941 دفعه

در همین زمینه بخوانید: