چاپ کردن این صفحه

علی پورسلیمان/ مدیر گروه صدای معلم

عیار تشکل ها عملکرد آنان است ؛ مروری بر تجربیات و اندوخته ها : هر گونه کنش گری موثر و جریان ساز در حوزه " تشکل " و " رسانه " منوط به تحول درونی و اصلاحات در آموزه های فکری دارد ( بخش پایانی )

مدیران ستادی عادت کرده اند که هیچ گاه تخم مرغ های خود را در یک سبد نچینند/ این برشی از وضعیت کنونی جامعه ما است که حرف نخست را  در آن " منافع  " می زند و بس/ در دولت های نهم و دهم بسیاری از این تشکل ها منفعل بودند و با این عنوان که فضا امنیتی است مطالبه گری خاصی را از خود نشان ندادند/ دیدگاه تشکل ها در مورد فلسفه دانشگاه فرهنگیان و روال " تربیت معلم " چیست/ تشکلی مانند " کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان " که پای ثابت تشکل ها در نشست های 4 سال گذشته با وزیر آموزش و پرورش بوده است هیچ اظهار نظر جدی و رسمی در مورد سرپرستی این دانشگاه و مشکلات آن و دانشجو معلمان نداشته است/ چرا این تشکل ها با وجود تکرار حوادث " راهیان نور " هیچ گاه وارد این مسائل نمی شوند/ دیدگاه این تشکل یعنی انجمن اسلامی معلمان ایران در مورد " آموزش ایدئولوژیک " که خود آنان در سال های  نخستین واضع و واسع  منحصر و بلامنازع  آن بوده اند چیست/ این تشکل ها با صفت متصف به " معلمان " و " فرهنگیان "  دقیقا قرار در کجای آموزش و پرورش قرار دارند/ این گونه تعارض ها در حوزه " سیاست " به مراتبی چالشی تر و حساس تر از حوزه " اقتصاد " است چرا که در ایران همواره " اقتصاد " تابعی از " سیاست " است/ فعالیت در دو حوزه " تشکل " و " رسانه مستقل " قابل جمع نیست/ جامعه و مردم ما  اصولا بلد نیستند با هم حرف بزنند . معمولا از انتقاد خوششان نمی آید . تاب آوری  و تحمل در حد نازلی قرار دارد/ فرهنگ تملق ، چاپلوسی و مداهنه در جامعه ما یک " ارزش " و " هنجار " است و نوعی راهبرد ویژه برای " سازگاری ایرانی " در جهت جهش به مراتب و سطوح مدیریتی و... است/ تجربیانت و یافته های من در این دو دهه نشان می دهند که اعضای یک تشکل به جای آن همکاری اکثرا در حال " رقابت "اند/ فارغ از اسامی مختلف واقعا چه تفاوت مهم و یا قابل تمایزی میان تشکل ها وجود دارد که بنده بخواهم بدون تامین آن حداقل ها اقدام به تاسیس تشکلی دیگر کنم/ آیا این تشکل ها با این فرهنگ سازمانی می خواهند تحولی در آموزش و پرورش و فرهنگ و معادلات آن ایجاد کنند/ این تشکل ها با این "  ساختار " و " روزمرگی " مزمنی که متاسفانه به آن مبتلا شده اند آیا قرار است  ماموریتی برای اصلاح سیستم داشته باشند/ متاسفانه  در حال حاضر افرادی که قبلا جای پایی در تشکل داشتند و از همان الگوهای فکری تبعیت می کردند همان رقابت های کودکانه ، روابط ناسالم و  تجارب ناموفق را به حوزه " رسانه " هم کشانده اند

آسیب شناسی تشکل های فرهنگیان و رفتارشناسی معلمان در آموزش و پرورش

حتی بسیاری از اعضای کادر مرکزی تشکل ها به ویژه مجمع فرهنگیان اسلامی و انجمن اسلامی در آن شرکت نکردند چون وضعیت  تا حد زیادی مبهم و نامشخص بود .

مدیران ستادی عادت کرده اند که هیچ گاه تخم مرغ های خود را در یک سبد نچینند !

این برشی از وضعیت کنونی جامعه ما است که حرف نخست را  در آن " منافع  " می زند و بس .

در دولت های نهم و دهم بسیاری از این تشکل ها منفعل بودند و با این عنوان که فضا امنیتی است مطالبه گری خاصی را از خود نشان ندادند .

زمانی که فضا آماده شد این تشکل ها نیز یار و شریک قافله شدند و البته بسیاری به  سهم خواهی پرداختند ...

برای من در بیبشتر و غالب موارد نقش و فلسفه وجودی این تشکل ها مورد پرسش جدی است .

به عنوان مثال ؛ دیدگاه تشکل ها در مورد فلسفه دانشگاه فرهنگیان و روال " تربیت معلم " چیست ؟

تشکلی مانند " کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان " که پای ثابت تشکل ها در نشست های 4 سال گذشته با وزیر آموزش و پرورش بوده است هیچ اظهار نظر جدی  و رسمی در مورد سرپرستی این دانشگاه و مشکلات آن و دانشجو معلمان نداشته است .

آسیب شناسی تشکل های فرهنگیان و رفتارشناسی معلمان در آموزش و پرورش

آیا این تشکل ها تاکنون نظر و یا موضعی در مورد رویکرد و عملکرد نهادهای موازی مانند " شورای عالی انقلاب فرهنگی " ارائه کرده اند ؟

با این که موضوع " صندق ذخیره فرهنگیان " مدت ها است ذهن معلمان را درگیر خود کرده  است موضع مشخصی از سوی تشکل ها مشاهده نشده است . دلیل آن چیست ؟

چرا این تشکل ها با وجود تکرار حوادث " راهیان نور " هیچ گاه وارد این مسائل نمی شوند ؟

دیدگاه این تشکل یعنی انجمن اسلامی معلمان ایران در مورد " آموزش ایدئولوژیک " که خود آنان در سال های  نخستین واضع و واسع  منحصر و بلامنازع  آن بوده اند چیست ؟

این تشکل ها با صفت متصف به " معلمان " و " فرهنگیان "  دقیقا قرار در کجای آموزش و پرورش قرار دارند ؟

این ها برای من و مطمئن هستم برای بسیاری محل پرسش و تردید هستند .

عضو محترم انجمن اسلامی معلمان ایران در پایان چنین آورده است :

متاسفانه  در حال حاضر افرادی که قبلا جای پایی در تشکل داشتند و از همان الگوهای فکری تبعیت می کردند همان رقابت های کودکانه ، روابط ناسالم و  تجارب ناموفق را به حوزه " رسانه " هم کشانده اند   " رسانه هایی همچون « صدای معلم »  اگر در کنار نقد تشکل ها که امری لازم و ضروری است با نگاهی نقادانه به رفتارهای تشکل گریز نیز بپردازند  می توانند نقش مهمی در روند فعالیت های ی سیاسی و صنفی معلمان داشته باشند .

اینکه چگونه منتقد به این گزاره دست یافته اند که فقط نوشتن است که  از استحاله در روزمرگی جلوگیری می کند و هویت را به دیگران انتقال می دهد جای سوال دارد ؛ ولی  سوال بنده از آقای پورسلیمان و تمام منتقدان  تشکل های معلمان این است که تشکل مطلوب از نظر شما چگونه است و باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟

چرا شما خود اقدام به تشکیل یک تشکل جدید با معیارهای مورد نظرتان نمی کنید که نقاط ضعف تشکل های فعلی را نداشته باشد و بتواند با تشکیل اتاق فکر و حل مسئله  به آینده روشن برای تشکل ها کمک کند ؟

اینکه صرفا  تشکل های حرفه ای را  منوط به وجود معلم حرفه ای بدانیم که ترکیبی مبهم و کشدار است و قابلیت تفسیر و تاویل دارد ؛ آیا  همه چیز را آینده ای ناممکن نسپرده ایم ؟

به قول معروف می توانیم از این دوستان بپرسیم اگر شما بهتر می زنید چرا نمی ستانید تا خود بزنید ؟ "

لازم است در این زمینه و در جهت تنویر افکار عمومی و ایشان به تاریخچه همین رسانه بپردازم .

آیا آقای عظیمی تاکنون به این اندیشیده اند که چرا  این سایت از " سخن معلم " به " صدای معلم " تغییر نام و آدرس داد ؟

« سخن معلم » که پیش از این ارگان سازمان معلمان ایران بود جدا شده و به رسانه مستقل به نام " صدای معلم " تغییر هویت داد .

دقیقا به دلیل همان مساله " تعارض در نقش ها " چنین تصمیمی اتخاذ شد .

زمانی که در نشست های شورای مرکزی شرکت می کردم بخش زیادی از وقت آن جلسات به توضیح در مورد بارگذاری برخی مطالب می گذشت .

یک بار در سخن معلم گزارشی در مورد شرکت «  تعاونی فرهنگ و سرمایه دانش » منتشر شد .

« علیرضا هاشمی » دبیر کل سازمان معلمان ایران که هم زمان عضو هیات مدیره این تعاونی بود و نیز « سید محمد مرد » که عضو شورای مرکزی این تشکل و هم زمان بازرس شرکت تعاونی بود دو معترض عمده درمورد انتشار این گزارش بودند .

آنان می گفتند که باید با نظر آنان در این مورد تصمیم گیری می شد ....

 نظر من به عنوان مدیر این سایت این بود که باید نظرات و ایده های گوناگون منتشر شوند و اگر نیازی به توضیحات و رفع ابهام است شرکت مزبورر برای جامعه و مردم ما  اصولا بلد نیستند با هم حرف بزنند . معمولا از انتقاد خوششان نمی آید . تاب آوری و تحمل در حد نازلی قرار دارد"رسانه " جوابیه ارسال کند و روشنگری و تنویر نماید .

هر چند شرکت تعاونی مذکور که عمده اعضای هیات مدیره موثر  آن را در آن برهه بازهم اعضای کانون صنفی تشکیل می دادند  اما هیچ گاه توضیح و یا پاسخی در مورد مصوبات و پرسش های یک رسانه ارائه نکردند ...

این گونه تعارض ها در حوزه " سیاست " به مراتبی چالشی تر و حساس تر از حوزه " اقتصاد " است چرا که در ایران همواره " اقتصاد " تابعی از " سیاست " است .

اگر قرار بر تاسیس تشکلی جدید بود همان وقت این کار را انجام می دادم و دیگر نیازی به تاسیس " رسانه " نبود .

پس از بررسی های فراوان به این نتیجه منطقی رسیدم که فعالیت در دو حوزه " تشکل " و " رسانه مستقل " قابل جمع نیست . این تصمیم را عملیاتی کردم .

برای تاسیس مفهوم " تشکل " نیاز مبرم به برخی مفاهیم  مهم و راهبردی داریم .

" تفکر انتقادی " و " گفت و گو " .

جامعه و مردم ما  اصولا بلد نیستند با هم حرف بزنند . معمولا از انتقاد خوششان نمی آید . تاب آوری  و تحمل در حد نازلی قرار دارد .

آسیب شناسی تشکل های فرهنگیان و رفتارشناسی معلمان در آموزش و پرورش

فرهنگ تملق ، چاپلوسی و مداهنه در جامعه ما یک " ارزش " و " هنجار " است و نوعی راهبرد ویژه برای " سازگاری ایرانی " در جهت جهش به مراتب و سطوح مدیریتی و... است .

تاسیس یک تشکل نیاز به این مقدمات مهم دارد .

اساس تشکل بر ارتباط و تعامل بنا می گردد .

تجربیانت و یافته های من در این دو دهه نشان می دهند که اعضای یک تشکل به جای آن همکاری اکثرا در حال " رقابت "اند .

این رقابت حتی در شکلی کاذب در بیرون از تشکل و بین خود تشکل ها جاری و ساری است .

فعالیت های اعضای یک تشکل بیش از آن معطوف بر " هدف " باشد بر ارضا و اقناع نیازهای فردی و مصالح شخصی بنا گردیده است .

پرسش من از آقای عظیمی این است که فارغ از اسامی مختلف واقعا چه تفاوت مهم و یا قابل تمایزی میان تشکل ها وجود دارد که بنده بخواهم بدون تامین آن حداقل ها اقدام به تاسیس تشکلی دیگر کنم ؟

نشست « مجمع فرهنگیان ایران اسلامی » برگزار شد .

همکاری طی یادداشتی ( این جا ) پرسش هایی را نسبت به آن مطرح کرد .

تصور بر این بود که این تشکل در این موارد روشنگری نموده و به افکار عمومی احترام بگذارد .

نه فقط پاسخی داده نشد حتی در کامنت ها  ( اکثرا ناشناس ) با موضعی طلبکارانه خواهان پاسخ گویی نویسنده شده بودند !

آیا این تشکل ها با این فرهنگ سازمانی می خواهند تحولی در آموزش و پرورش و فرهنگ و معادلات آن ایجاد کنند ؟

آسیب شناسی تشکل های فرهنگیان و رفتارشناسی معلمان در آموزش و پرورش

وقتی الگوهای فکری مشکل داشته باشند و آدم ها به جای نقد فقط نق بزنند ایجاد یک تشکل و عضویت همان افراد با لحاظ اندکی از درجه " تفاوت " چه طرح جدیدی را پایه گذاری خواهد کرد ؟

این تشکل ها با این "  ساختار " و " روزمرگی " مزمنی که متاسفانه به آن مبتلا شده اند آیا قرار است  ماموریتی برای اصلاح سیستم داشته باشند ؟

متاسفانه  در حال حاضر افرادی که قبلا جای پایی در تشکل داشتند و از همان الگوهای فکری تبعیت می کردند همان رقابت های کودکانه ، روابط ناسالم و  تجارب ناموفق را به حوزه " رسانه " هم کشانده اند ...

( در این موضوع جداگانه و در یادداشتی دیگر وارد خواهم شد )

اما ویژگی مهم در حوزه رسانه  آن است که در معرض قضاوت و سنجش مستقیم و بدون واسطه افکار عمومی قرار می گیرد .

نکته مهم در این حوزه آن است که  با نوشتن متوجه نقاظ ضعف و اشتباهات می شویم چیزی که در تشکل خیلی ملموس و قابل مشاهده نیست ...

دوشنبه, 19 آذر 1396 22:37 خوانده شده: 1034 دفعه

در همین زمینه بخوانید: