چاپ کردن این صفحه

مینو امامی/ بازنشسته - آذربایجان شرقی

استیضاح وزیر آموزش و پرورش ؛ آدرسی غلط و اغواگر برای پوشاندن مساله اصلی! گره کور فرآیند آموزشی کشور ما در چه مسایلی نهفته است؟

اگر چنین رؤیائی واقعا مدینه فاضله هست پس کشورهای برتر آموزشی چرا بدان رسیده اند و ما نمی توانیم/ آموزش و پرورش ما طی 39 سال سررشته را گم کرده است و وقتی احساس سردرگمی نموده به استیضاح وزیر پرداخته است/ استیضاح وزیر از سوی نمایندگان مجلس سوپاپ اطمینانی است برای فرهنگیان که ما در صحنه هستیم/ گره کور جریان آموزش و پرورش کشور ما به دستان کدام امیر کبیری قرار است گشوده شود/ شما را به خدا ما را از جناح بندی و صدور احکام و عصیان برخاسته از بغض ترکیده و ساختار منفی انگاری، رهائی دهید/ تا زمانی که این موارد و سایر موارد حاکمیت دارد ما فرهنگیان امیدی به اصلا حات اساسی یا رفرم حیاتی در آموزش و پرورش نداریم و سیر استیضاح وزرا برای مسکوت نگه داشتن فرهنگیان یا احساس آرامش آنان همچنان ادامه خواهد داشت

می نویسیم . می خوانیم. آرام می شویم. خشمگین می شویم. سخره می کنیم. تحسین می کنیم. و....... همه اینها برآیندهای یک زندگی ناآرام است. ما به این نوشتن ها و خواندن ها عادت کرده ایم.هردو غیر ارادی اما آگاهانه عمل می کنیم. نکته ای که قابل توجه است علت این سردرگمی هاست. یک لحظه بیایید نظام آموزشی ایده آل و کارآمدی را متصور شویم. هر چیز سر جای خودش. وزیر مدیری فعال و پویا با یک انتصاب شایسته و بی نقص. نظام قانون گذاری جامع و مانع. تلمیذ ان بی نقص. مدارس مجهز به تمامی استانداردهای جهانی آموزشی. معلمان حرفه ای و متخصص و بی نظیر. وضعیت معیشت معلمان سرآمد دیگر مشاغل جامعه. شرایط اقتصادی با ثبات یعنی بدون تورم و رکود و تحریم. سیستم آموزشی دانش آموز محور. مدارس به دور از جرائم و بزهکاری . معلمان با وجدان شغلی و فعال. تأمین امنیت شغلی معلمین.محتوی کتب درسی برای معلم و دانش آموز جذاب و مفید. جامعه در عطش مطالعه و یادگیری. اولیا در تعقیب یادگیری مطلوب فرزند نه میزان نمره دریافتی. دانشگاهها در تعقیب رسالت مدارس. تحصیل به معنای واقعی و عینی.جذب دانش آموزان ناتوان آموزشی در مراکز تولیدی کشور. آموزش مهارت و فنون مورد نیاز جامعه و برحسب علاقه دانش آموزدر مدارس. روند درست تشخیص استعدادهای دانش آموزان و هدایت آن به سوی فعالیت های اقتصادی جامعه . یعنی هر چیز جای خودش. یعنی مو از لایش درز نمی کند. یعنی دیگر کسی ایرادی برای توپیدن و نقد منفی نیابد. یعنی مدینه فاضله. اگر چنین رؤیائی واقعا مدینه فاضله هست پس کشورهای برتر آموزشی چرا بدان رسیده اند و ما نمی توانیم؟  گره کور فرآیند آموزشی کشور ما در چه مسایلی نهفته است؟!!!!   1 - در ناقص بودن قوانین یا عدم اجرای آنها. 2 - در درست و بموقع اجرا نشدن قوانین. 3 - در عدم هوشیاری و توجه ناکافی نمایندگان طی بررسی ماده ها و تبصره های قوانین به هنگام رأی دهی . 4 - در عدم انجام pilot study یا پیش مطالعه طرحها و برنامه ها و عجولانه به اجرا در آوردن آنها. 5 - در شخصی انگاری اختیار وزیر بر تعویض یا تغییر سیستم های آموزشی. 6 - در عدم مشورت و همفکری و همسوئی وزیر آموزش و پرورش با وزیر آموزش عالی.  7 - در عدم انطباق رشته ها و درصد گرایش به آنها با توجه به نیاز بازارهای اقتصادی. 8 - در عدم تربیت تخصصی معلمان و دبیران خصوصا در دهه اخیر. 9 - در نیاز دولت به تأمین امکانات مالی آموزش و پرورش و انتقال آن بر دوش مردم. 10 - در چند گانگی آموزشی کشور که طبقاتی کردن تحصیل را بر خانواده ها و دانش آموزان تحمیل نموده است. 11 - در رها کردن معلمان و دانش آموزان مدارس دولتی با واریز تمامی مشکلات مادی و معنوی بدان. 12 - در جدائی پرورش از آموزش. و ناقص کردن رسالت اثرگذاری معنوی معلمین بر دانش آموزان.  13 - در باقی ماندن تمامی ارزشهای خوشایند یا ناخوشایند دهه اول انقلاب اسلامی و عدم نیاز به بازسازی آن. 14 - در تخریب جایگاه معنوی و مادی معلمان از منظر جامعه با قرار دادن آنها در شرایط زیر خط فقر. 15 - در گذاشتن روز معلم در غمناک ترین روز یعنی شهادت عالم ربانی مطهری.  16 - در ایجاد تلقی مادی برای اولیا و دانش آموزان در روز معلم و ایجاد شرایط کادو دادن به آنها با چه اوضاع وخیمی. 17 - در از بین بردن تمامی خاطر و حرمت و منزلت معلم در جامعه با این حرکت مادی که پشیزی نمی ارزید. 18 - در نداشتن مأوی و محل سکونت مناسب برای فرهنگیان . 19 - در ساخت آپارتمانهایی همچون زندان یک شکل و بی روح و بدون امکانات لازم برای فرهنگیان که اکثرا بعد  گذشت دهه ها و خلاف های مالی تعاونی ها و با بیچاره و در مانده کردن آنان تحویل داده شده است. 20 - در بی هویت و بی اهمیت جلوه دادن مسلک معلمی. 21 - در ناتوانی اقتصادی معلمین برای داشتن زندگی مطلوب و خوشایند جهت ادامه فعالیت آموزشی. 22 - در چند گانگی آموزشی و افزونی پیچیدگی های فرآیند آموزشی کشور. و........ گویی کلافی را برای سرگرمی دست کودکی دادید تا بازی کند به هنگام برگشت شاهد گم شدن کودک در لابلای رشته های کلاف و گره خوردن آن می گردید که هر چه تلاش می کنید سرکلاف را نمی یابید. مستأصل و عصبانی می گردید. آری ، آمو زش و پرورش ما طی 39 سال سررشته را گم کرده است. و وقتی احساس سردرگمی نموده به استیضاح وزیر پرداخته است.  استیضاح وزیر از سوی نمایندگان مجلس سوپاپ اطمینانی است برای فرهنگیان که ما در صحنه هستیم. ما بحران را درک کرده ایم. ما شرایط را خوب می فهمیم. ما متخصصان امر قانون قرار است سر کلاف را یافته و در دستان وزیر برای شادی شما فرهنگیان قرار دهیم. اما بسوزد پدر تاریخ که عبرتهای پندآموز دادگستر یا ندارد یا به درد جامعه ما نمی خورد. اقدام استیضاح وزیران در حکومت جمهوری اسلامی ایران، بنابر اصل ۸۹ قانون اساسی ایران، از جمله اختیاراتی است که به مجلس شورای اسلامی اعطا شده‌ است تا در مواردی که صلاح می‌دانند، اقدام به عزل وزرای کابینه بنمایند. وزرای آموزش و پرورشی که تا حال استیضاح شده اند: آقایان نجفی ،حاجی ، فرشیدی ، فانی بودند و حال بطحایی.استیضاح 5 وزیر از سال 70 تا به امروز یعنی طی 26 سال.  راستی گره کور جریان آموزش و پرورش کشور ما به دستان کدام امیر کبیری قرار است گشوده شود؟!  چرا در تحلیل مسأله باید مسایل سیاسی را دخالت داد و مجبور به سکوت بود؟ شما برای دوام و ثبات خود باید به ایجاد تحولات مناسب در آموزش و پرورش برسید. بیایید در سطح کشور از طریق اینترنت سئوالاتی مطرح و از نظر خود فرهنگیان شاغل و بازنشسته بر مشکلات اِشراف بعمل آورید و بعد برای ایجاد تغییرات مناسب تر بکوشید. یا آنها را می شناسد و در پیشگیری و درمان ناتوان هستید و یا واقعا همه معضلات و مشکلات را نمی دانید. شما را به خدا ما را از جناح بندی و صدور احکام و عصیان برخاسته از بغض ترکیده و ساختار منفی انگاری، رهائی دهید. ما از شما چیز زیادی نمی خواهیم. شما با نادیده گرفتن ما خواسته هایمان را افزونتر می سازید.روح و جسم ما فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این ورطه ناکارآمد بسیار خسته و ناتوان گردیده است. مشکل یک یا دو مورد می شود. ما در بستر مشکل به حیات ادامه می دهیم. 16 - 18 سال تحصیل و 30 سال تدریس ما در این سفره پُر ملال می گذرد . واقعا درک این شرایط اینقدر سخت است ؟ یا اگر می فهمید پس چرا اصرار در ادامه این دور باطل دارید؟ ولی نعمت ما فرهنگیان در این جامعه اگر وزیر نیست ، اگر نمایندگان نیست ، پس چه کسی یا نهادی یا سازمانی قرار است ما را از این رخوت بی ارزشی ها رهائی دهد؟   تا زمانی که در مجلس دشوارترین انتخاب وزیر ، مربوط به آموزش و پرورش است.  تا زمانی که مجلس و وزیر در جهت حل و فصل مسایل و مشکلات آموزشی موازی حرکت نمی کنند .  تا زمانی که دیگر وزارتخانه ها آموزش و پرورش را تنها می گذارند و انتظار حرکت تنهائی او را دارند.  تا زمانی که وزیری شجاع در قبال مجلس نایستد و بودجه معقول مطالبه نکند.  تا زمانی که شهامت تدوین و اجرای مقررات اصولی و منطقی و عقلانی نباشد. تا زمانی که وزیر بجای هم مسیری با فرهنگیان به همراهی نمایندگان بسنده کند. تا زمانی که وزیر در کنار و بین فرهنگیان نباشد.  تا زمانی که وزیر به فرهنگیان بعنوان موجوداتی ناتوان بنگرد. و...... تا زمانی که این موارد و سایر موارد حاکمیت دارد ما فرهنگیان امیدی به اصلا حات اساسی یا رفرم حیاتی در آموزش و پرورش نداریم و سیر استیضاح وزرا برای مسکوت نگه داشتن فرهنگیان یا احساس آرامش آنان همچنان ادامه خواهد داشت. استیضاحی که نه برای ما نان می شود و نه برای وزرا راهگشا. نیاز به استیضاح ترفندی است برای خموش ساختن هیاهوی فرهنگیان. نیاز به استیضاح یعنی تداوم طریق فعلی و عدم ایجاد تحولات اساسی. یعنی ماندگاری در برزخ .   می نویسیم . می خوانیم. آرام می شویم. خشمگین می شویم. سخره می کنیم. تحسین می کنیم و.... همه اینها برآیندهای یک زندگی ناآرام است. ما به این نوشتن ها و خواندن ها عادت کرده ایم.هر دو غیر ارادی اما آگاهانه عمل می کنیم. نکته ای که قابل توجه است علت این سردرگمی هاست. یک لحظه بیایید نظام آموزشی ایده آل و کارآمدی را متصور شویم. هر چیز سر جای خودش. وزیر مدیری فعال و پویا با یک انتصاب شایسته و بی نقص. نظام قانون گذاری جامع و مانع. تلمیذ ان بی نقص. مدارس مجهز به تمامی استانداردهای جهانی آموزشی. معلمان حرفه ای و متخصص و بی نظیر. وضعیت معیشت معلمان سرآمد دیگر مشاغل جامعه. شرایط اقتصادی با ثبات یعنی بدون تورم و رکود و تحریم. سیستم آموزشی دانش آموز محور. مدارس به دور از جرائم و بزهکاری . معلمان با وجدان شغلی و فعال. تأمین امنیت شغلی معلمین.محتوی کتب درسی برای معلم و دانش آموز جذاب و مفید. جامعه در عطش مطالعه و یادگیری. اولیا در تعقیب یادگیری مطلوب فرزند نه میزان نمره دریافتی. دانشگاهها در تعقیب رسالت مدارس. تحصیل به معنای واقعی و عینی.جذب دانش آموزان ناتوان آموزشی در مراکز تولیدی کشور. آموزش مهارت و فنون مورد نیاز جامعه و برحسب علاقه دانش آموز در مدارس. روند درست تشخیص استعدادهای دانش آموزان و هدایت آن به سوی فعالیت های اقتصادی جامعه .
یعنی هر چیز جای خودش. یعنی مو از لایش درز نمی کند. یعنی دیگر کسی ایرادی برای توپیدن و نقد منفی نیابد.
یعنی مدینه فاضله. اگر چنین رؤیائی واقعا مدینه فاضله هست پس کشورهای برتر آموزشی چرا بدان رسیده اند و ما نمی توانیم؟

گره کور فرآیند آموزشی کشور ما در چه مسایلی نهفته است:

1 - در ناقص بودن قوانین یا عدم اجرای آنها.
2 - در درست و به موقع اجرا نشدن قوانین.
3 - در عدم هوشیاری و توجه ناکافی نمایندگان طی بررسی ماده ها و تبصره های قوانین به هنگام رأی دهی .
4 - در عدم انجام pilot study یا پیش مطالعه طرحها و برنامه ها و عجولانه به اجرا در آوردن آنها.
5 - در شخصی انگاری اختیار وزیر بر تعویض یا تغییر سیستم های آموزشی.
6 - در عدم مشورت و همفکری و همسوئی وزیر آموزش و پرورش با وزیر آموزش عالی.
7 - در عدم انطباق رشته ها و درصد گرایش به آنها با توجه به نیاز بازارهای اقتصادی.
8 - در عدم تربیت تخصصی معلمان و دبیران خصوصا در دهه اخیر.
9 - در نیاز دولت به تأمین امکانات مالی آموزش و پرورش و انتقال آن بر دوش مردم.
10 - در چند گانگی آموزشی کشور که طبقاتی کردن تحصیل را بر خانواده ها و دانش آموزان تحمیل نموده است.
11 - در رها کردن معلمان و دانش آموزان مدارس دولتی با واریز تمامی مشکلات مادی و معنوی بدان.
12 - در جدائی پرورش از آموزش و ناقص کردن رسالت اثرگذاری معنوی معلمین بر دانش آموزان.
13 - در باقی ماندن تمامی ارزشهای خوشایند یا ناخوشایند دهه اول انقلاب اسلامی و عدم نیاز به بازسازی آن.
14 - در تخریب جایگاه معنوی و مادی معلمان از منظر جامعه با قرار دادن آنها در شرایط زیر خط فقر.
15 - در گذاشتن روز معلم در غمناک ترین روز یعنی شهادت عالم ربانی مطهری.
16 - در ایجاد تلقی مادی برای اولیا و دانش آموزان در روز معلم و ایجاد شرایط کادو دادن به آنها با چه اوضاع وخیمی.
17 - در از بین بردن تمامی خاطر و حرمت و منزلت معلم در جامعه با این حرکت مادی که پشیزی نمی ارزید.
18 - در نداشتن مأوی و محل سکونت مناسب برای فرهنگیان .
19 - در ساخت آپارتمانهایی همچون زندان یک شکل و بی روح و بدون امکانات لازم برای فرهنگیان که اکثرا بعد از گذشت دهه ها و خلاف های مالی تعاونی ها و با بیچاره و در مانده کردن آنان تحویل داده شده است.
20 - در بی هویت و بی اهمیت جلوه دادن مسلک معلمی.
21 - در ناتوانی اقتصادی معلمین برای داشتن زندگی مطلوب و خوشایند جهت ادامه فعالیت آموزشی.
22 - در چند گانگی آموزشی و افزونی پیچیدگی های فرآیند آموزشی کشور.
و....


گویی کلافی را برای سرگرمی دست کودکی دادید تا بازی کند به هنگام برگشت شاهد گم شدن کودک در لابه لای رشته های کلاف و گره خوردن آن می گردید که هر چه تلاش می کنید سرکلاف را نمی یابید. مستأصل و عصبانی می گردید.

آموزش و پرورش ما طی 39 سال سررشته را گم کرده است و وقتی احساس سردرگمی نموده به استیضاح وزیر پرداخته است !

می نویسیم . می خوانیم. آرام می شویم. خشمگین می شویم. سخره می کنیم. تحسین می کنیم. و....... همه اینها برآیندهای یک زندگی ناآرام است. ما به این نوشتن ها و خواندن ها عادت کرده ایم.هردو غیر ارادی اما آگاهانه عمل می کنیم. نکته ای که قابل توجه است علت این سردرگمی هاست. یک لحظه بیایید نظام آموزشی ایده آل و کارآمدی را متصور شویم. هر چیز سر جای خودش. وزیر مدیری فعال و پویا با یک انتصاب شایسته و بی نقص. نظام قانون گذاری جامع و مانع. تلمیذ ان بی نقص. مدارس مجهز به تمامی استانداردهای جهانی آموزشی. معلمان حرفه ای و متخصص و بی نظیر. وضعیت معیشت معلمان سرآمد دیگر مشاغل جامعه. شرایط اقتصادی با ثبات یعنی بدون تورم و رکود و تحریم. سیستم آموزشی دانش آموز محور. مدارس به دور از جرائم و بزهکاری . معلمان با وجدان شغلی و فعال. تأمین امنیت شغلی معلمین.محتوی کتب درسی برای معلم و دانش آموز جذاب و مفید. جامعه در عطش مطالعه و یادگیری. اولیا در تعقیب یادگیری مطلوب فرزند نه میزان نمره دریافتی. دانشگاهها در تعقیب رسالت مدارس. تحصیل به معنای واقعی و عینی.جذب دانش آموزان ناتوان آموزشی در مراکز تولیدی کشور. آموزش مهارت و فنون مورد نیاز جامعه و برحسب علاقه دانش آموزدر مدارس. روند درست تشخیص استعدادهای دانش آموزان و هدایت آن به سوی فعالیت های اقتصادی جامعه . یعنی هر چیز جای خودش. یعنی مو از لایش درز نمی کند. یعنی دیگر کسی ایرادی برای توپیدن و نقد منفی نیابد. یعنی مدینه فاضله. اگر چنین رؤیائی واقعا مدینه فاضله هست پس کشورهای برتر آموزشی چرا بدان رسیده اند و ما نمی توانیم؟  گره کور فرآیند آموزشی کشور ما در چه مسایلی نهفته است؟!!!!   1 - در ناقص بودن قوانین یا عدم اجرای آنها. 2 - در درست و بموقع اجرا نشدن قوانین. 3 - در عدم هوشیاری و توجه ناکافی نمایندگان طی بررسی ماده ها و تبصره های قوانین به هنگام رأی دهی . 4 - در عدم انجام pilot study یا پیش مطالعه طرحها و برنامه ها و عجولانه به اجرا در آوردن آنها. 5 - در شخصی انگاری اختیار وزیر بر تعویض یا تغییر سیستم های آموزشی. 6 - در عدم مشورت و همفکری و همسوئی وزیر آموزش و پرورش با وزیر آموزش عالی.  7 - در عدم انطباق رشته ها و درصد گرایش به آنها با توجه به نیاز بازارهای اقتصادی. 8 - در عدم تربیت تخصصی معلمان و دبیران خصوصا در دهه اخیر. 9 - در نیاز دولت به تأمین امکانات مالی آموزش و پرورش و انتقال آن بر دوش مردم. 10 - در چند گانگی آموزشی کشور که طبقاتی کردن تحصیل را بر خانواده ها و دانش آموزان تحمیل نموده است. 11 - در رها کردن معلمان و دانش آموزان مدارس دولتی با واریز تمامی مشکلات مادی و معنوی بدان. 12 - در جدائی پرورش از آموزش. و ناقص کردن رسالت اثرگذاری معنوی معلمین بر دانش آموزان.  13 - در باقی ماندن تمامی ارزشهای خوشایند یا ناخوشایند دهه اول انقلاب اسلامی و عدم نیاز به بازسازی آن. 14 - در تخریب جایگاه معنوی و مادی معلمان از منظر جامعه با قرار دادن آنها در شرایط زیر خط فقر. 15 - در گذاشتن روز معلم در غمناک ترین روز یعنی شهادت عالم ربانی مطهری.  16 - در ایجاد تلقی مادی برای اولیا و دانش آموزان در روز معلم و ایجاد شرایط کادو دادن به آنها با چه اوضاع وخیمی. 17 - در از بین بردن تمامی خاطر و حرمت و منزلت معلم در جامعه با این حرکت مادی که پشیزی نمی ارزید. 18 - در نداشتن مأوی و محل سکونت مناسب برای فرهنگیان . 19 - در ساخت آپارتمانهایی همچون زندان یک شکل و بی روح و بدون امکانات لازم برای فرهنگیان که اکثرا بعد  گذشت دهه ها و خلاف های مالی تعاونی ها و با بیچاره و در مانده کردن آنان تحویل داده شده است. 20 - در بی هویت و بی اهمیت جلوه دادن مسلک معلمی. 21 - در ناتوانی اقتصادی معلمین برای داشتن زندگی مطلوب و خوشایند جهت ادامه فعالیت آموزشی. 22 - در چند گانگی آموزشی و افزونی پیچیدگی های فرآیند آموزشی کشور. و........ گویی کلافی را برای سرگرمی دست کودکی دادید تا بازی کند به هنگام برگشت شاهد گم شدن کودک در لابلای رشته های کلاف و گره خوردن آن می گردید که هر چه تلاش می کنید سرکلاف را نمی یابید. مستأصل و عصبانی می گردید. آری ، آمو زش و پرورش ما طی 39 سال سررشته را گم کرده است. و وقتی احساس سردرگمی نموده به استیضاح وزیر پرداخته است.  استیضاح وزیر از سوی نمایندگان مجلس سوپاپ اطمینانی است برای فرهنگیان که ما در صحنه هستیم. ما بحران را درک کرده ایم. ما شرایط را خوب می فهمیم. ما متخصصان امر قانون قرار است سر کلاف را یافته و در دستان وزیر برای شادی شما فرهنگیان قرار دهیم. اما بسوزد پدر تاریخ که عبرتهای پندآموز دادگستر یا ندارد یا به درد جامعه ما نمی خورد. اقدام استیضاح وزیران در حکومت جمهوری اسلامی ایران، بنابر اصل ۸۹ قانون اساسی ایران، از جمله اختیاراتی است که به مجلس شورای اسلامی اعطا شده‌ است تا در مواردی که صلاح می‌دانند، اقدام به عزل وزرای کابینه بنمایند. وزرای آموزش و پرورشی که تا حال استیضاح شده اند: آقایان نجفی ،حاجی ، فرشیدی ، فانی بودند و حال بطحایی.استیضاح 5 وزیر از سال 70 تا به امروز یعنی طی 26 سال.  راستی گره کور جریان آموزش و پرورش کشور ما به دستان کدام امیر کبیری قرار است گشوده شود؟!  چرا در تحلیل مسأله باید مسایل سیاسی را دخالت داد و مجبور به سکوت بود؟ شما برای دوام و ثبات خود باید به ایجاد تحولات مناسب در آموزش و پرورش برسید. بیایید در سطح کشور از طریق اینترنت سئوالاتی مطرح و از نظر خود فرهنگیان شاغل و بازنشسته بر مشکلات اِشراف بعمل آورید و بعد برای ایجاد تغییرات مناسب تر بکوشید. یا آنها را می شناسد و در پیشگیری و درمان ناتوان هستید و یا واقعا همه معضلات و مشکلات را نمی دانید. شما را به خدا ما را از جناح بندی و صدور احکام و عصیان برخاسته از بغض ترکیده و ساختار منفی انگاری، رهائی دهید. ما از شما چیز زیادی نمی خواهیم. شما با نادیده گرفتن ما خواسته هایمان را افزونتر می سازید.روح و جسم ما فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این ورطه ناکارآمد بسیار خسته و ناتوان گردیده است. مشکل یک یا دو مورد می شود. ما در بستر مشکل به حیات ادامه می دهیم. 16 - 18 سال تحصیل و 30 سال تدریس ما در این سفره پُر ملال می گذرد . واقعا درک این شرایط اینقدر سخت است ؟ یا اگر می فهمید پس چرا اصرار در ادامه این دور باطل دارید؟ ولی نعمت ما فرهنگیان در این جامعه اگر وزیر نیست ، اگر نمایندگان نیست ، پس چه کسی یا نهادی یا سازمانی قرار است ما را از این رخوت بی ارزشی ها رهائی دهد؟   تا زمانی که در مجلس دشوارترین انتخاب وزیر ، مربوط به آموزش و پرورش است.  تا زمانی که مجلس و وزیر در جهت حل و فصل مسایل و مشکلات آموزشی موازی حرکت نمی کنند .  تا زمانی که دیگر وزارتخانه ها آموزش و پرورش را تنها می گذارند و انتظار حرکت تنهائی او را دارند.  تا زمانی که وزیری شجاع در قبال مجلس نایستد و بودجه معقول مطالبه نکند.  تا زمانی که شهامت تدوین و اجرای مقررات اصولی و منطقی و عقلانی نباشد. تا زمانی که وزیر بجای هم مسیری با فرهنگیان به همراهی نمایندگان بسنده کند. تا زمانی که وزیر در کنار و بین فرهنگیان نباشد.  تا زمانی که وزیر به فرهنگیان بعنوان موجوداتی ناتوان بنگرد. و...... تا زمانی که این موارد و سایر موارد حاکمیت دارد ما فرهنگیان امیدی به اصلا حات اساسی یا رفرم حیاتی در آموزش و پرورش نداریم و سیر استیضاح وزرا برای مسکوت نگه داشتن فرهنگیان یا احساس آرامش آنان همچنان ادامه خواهد داشت. استیضاحی که نه برای ما نان می شود و نه برای وزرا راهگشا. نیاز به استیضاح ترفندی است برای خموش ساختن هیاهوی فرهنگیان. نیاز به استیضاح یعنی تداوم طریق فعلی و عدم ایجاد تحولات اساسی. یعنی ماندگاری در برزخ .

استیضاح وزیر از سوی نمایندگان مجلس سوپاپ اطمینانی است برای فرهنگیان که ما در صحنه هستیم. ما بحران را درک کرده ایم. ما شرایط را خوب می فهمیم. ما متخصصان امر قانون قرار است سر کلاف را یافته و در دستان وزیر برای شادی شما فرهنگیان قرار دهیم. اما بسوزد پدر تاریخ که عبرتهای پندآموز دادگستر یا ندارد یا به درد جامعه ما نمی خورد.

 آموزش و پرورش ما طی 39 سال سررشته را گم کرده است و وقتی احساس سردرگمی نموده به استیضاح وزیر پرداخته است اقدام استیضاح وزیران در حکومت جمهوری اسلامی ایران، بنابر اصل ۸۹ قانون اساسی ایران، از جمله اختیاراتی است که به مجلس شورای اسلامی اعطا شده‌ است تا در مواردی که صلاح می‌دانند، اقدام به عزل وزرای کابینه بنمایند.

وزرای آموزش و پرورشی که تا حال استیضاح شده اند: آقایان نجفی ،حاجی ، فرشیدی ، فانی بودند و حال بطحایی.استیضاح 5 وزیر از سال 70 تا به امروز یعنی طی 26 سال.


راستی ؛ گره کور جریان آموزش و پرورش کشور ما به دستان کدام امیر کبیری قرار است گشوده شود؟!

چرا در تحلیل مسأله باید مسایل سیاسی را دخالت داد و مجبور به سکوت بود؟

شما برای دوام و ثبات خود باید به ایجاد تحولات مناسب در آموزش و پرورش برسید. بیایید در سطح کشور از طریق اینترنت سئوالاتی مطرح و از نظر خود فرهنگیان شاغل و بازنشسته بر مشکلات اِشراف بعمل آورید و بعد برای ایجاد تغییرات مناسب تر بکوشید. یا آنها را می شناسد و در پیشگیری و درمان ناتوان هستید و یا واقعا همه معضلات و مشکلات را نمی دانید.

می نویسیم . می خوانیم. آرام می شویم. خشمگین می شویم. سخره می کنیم. تحسین می کنیم. و....... همه اینها برآیندهای یک زندگی ناآرام است. ما به این نوشتن ها و خواندن ها عادت کرده ایم.هردو غیر ارادی اما آگاهانه عمل می کنیم. نکته ای که قابل توجه است علت این سردرگمی هاست. یک لحظه بیایید نظام آموزشی ایده آل و کارآمدی را متصور شویم. هر چیز سر جای خودش. وزیر مدیری فعال و پویا با یک انتصاب شایسته و بی نقص. نظام قانون گذاری جامع و مانع. تلمیذ ان بی نقص. مدارس مجهز به تمامی استانداردهای جهانی آموزشی. معلمان حرفه ای و متخصص و بی نظیر. وضعیت معیشت معلمان سرآمد دیگر مشاغل جامعه. شرایط اقتصادی با ثبات یعنی بدون تورم و رکود و تحریم. سیستم آموزشی دانش آموز محور. مدارس به دور از جرائم و بزهکاری . معلمان با وجدان شغلی و فعال. تأمین امنیت شغلی معلمین.محتوی کتب درسی برای معلم و دانش آموز جذاب و مفید. جامعه در عطش مطالعه و یادگیری. اولیا در تعقیب یادگیری مطلوب فرزند نه میزان نمره دریافتی. دانشگاهها در تعقیب رسالت مدارس. تحصیل به معنای واقعی و عینی.جذب دانش آموزان ناتوان آموزشی در مراکز تولیدی کشور. آموزش مهارت و فنون مورد نیاز جامعه و برحسب علاقه دانش آموزدر مدارس. روند درست تشخیص استعدادهای دانش آموزان و هدایت آن به سوی فعالیت های اقتصادی جامعه . یعنی هر چیز جای خودش. یعنی مو از لایش درز نمی کند. یعنی دیگر کسی ایرادی برای توپیدن و نقد منفی نیابد. یعنی مدینه فاضله. اگر چنین رؤیائی واقعا مدینه فاضله هست پس کشورهای برتر آموزشی چرا بدان رسیده اند و ما نمی توانیم؟  گره کور فرآیند آموزشی کشور ما در چه مسایلی نهفته است؟!!!!   1 - در ناقص بودن قوانین یا عدم اجرای آنها. 2 - در درست و بموقع اجرا نشدن قوانین. 3 - در عدم هوشیاری و توجه ناکافی نمایندگان طی بررسی ماده ها و تبصره های قوانین به هنگام رأی دهی . 4 - در عدم انجام pilot study یا پیش مطالعه طرحها و برنامه ها و عجولانه به اجرا در آوردن آنها. 5 - در شخصی انگاری اختیار وزیر بر تعویض یا تغییر سیستم های آموزشی. 6 - در عدم مشورت و همفکری و همسوئی وزیر آموزش و پرورش با وزیر آموزش عالی.  7 - در عدم انطباق رشته ها و درصد گرایش به آنها با توجه به نیاز بازارهای اقتصادی. 8 - در عدم تربیت تخصصی معلمان و دبیران خصوصا در دهه اخیر. 9 - در نیاز دولت به تأمین امکانات مالی آموزش و پرورش و انتقال آن بر دوش مردم. 10 - در چند گانگی آموزشی کشور که طبقاتی کردن تحصیل را بر خانواده ها و دانش آموزان تحمیل نموده است. 11 - در رها کردن معلمان و دانش آموزان مدارس دولتی با واریز تمامی مشکلات مادی و معنوی بدان. 12 - در جدائی پرورش از آموزش. و ناقص کردن رسالت اثرگذاری معنوی معلمین بر دانش آموزان.  13 - در باقی ماندن تمامی ارزشهای خوشایند یا ناخوشایند دهه اول انقلاب اسلامی و عدم نیاز به بازسازی آن. 14 - در تخریب جایگاه معنوی و مادی معلمان از منظر جامعه با قرار دادن آنها در شرایط زیر خط فقر. 15 - در گذاشتن روز معلم در غمناک ترین روز یعنی شهادت عالم ربانی مطهری.  16 - در ایجاد تلقی مادی برای اولیا و دانش آموزان در روز معلم و ایجاد شرایط کادو دادن به آنها با چه اوضاع وخیمی. 17 - در از بین بردن تمامی خاطر و حرمت و منزلت معلم در جامعه با این حرکت مادی که پشیزی نمی ارزید. 18 - در نداشتن مأوی و محل سکونت مناسب برای فرهنگیان . 19 - در ساخت آپارتمانهایی همچون زندان یک شکل و بی روح و بدون امکانات لازم برای فرهنگیان که اکثرا بعد  گذشت دهه ها و خلاف های مالی تعاونی ها و با بیچاره و در مانده کردن آنان تحویل داده شده است. 20 - در بی هویت و بی اهمیت جلوه دادن مسلک معلمی. 21 - در ناتوانی اقتصادی معلمین برای داشتن زندگی مطلوب و خوشایند جهت ادامه فعالیت آموزشی. 22 - در چند گانگی آموزشی و افزونی پیچیدگی های فرآیند آموزشی کشور. و........ گویی کلافی را برای سرگرمی دست کودکی دادید تا بازی کند به هنگام برگشت شاهد گم شدن کودک در لابلای رشته های کلاف و گره خوردن آن می گردید که هر چه تلاش می کنید سرکلاف را نمی یابید. مستأصل و عصبانی می گردید. آری ، آمو زش و پرورش ما طی 39 سال سررشته را گم کرده است. و وقتی احساس سردرگمی نموده به استیضاح وزیر پرداخته است.  استیضاح وزیر از سوی نمایندگان مجلس سوپاپ اطمینانی است برای فرهنگیان که ما در صحنه هستیم. ما بحران را درک کرده ایم. ما شرایط را خوب می فهمیم. ما متخصصان امر قانون قرار است سر کلاف را یافته و در دستان وزیر برای شادی شما فرهنگیان قرار دهیم. اما بسوزد پدر تاریخ که عبرتهای پندآموز دادگستر یا ندارد یا به درد جامعه ما نمی خورد. اقدام استیضاح وزیران در حکومت جمهوری اسلامی ایران، بنابر اصل ۸۹ قانون اساسی ایران، از جمله اختیاراتی است که به مجلس شورای اسلامی اعطا شده‌ است تا در مواردی که صلاح می‌دانند، اقدام به عزل وزرای کابینه بنمایند. وزرای آموزش و پرورشی که تا حال استیضاح شده اند: آقایان نجفی ،حاجی ، فرشیدی ، فانی بودند و حال بطحایی.استیضاح 5 وزیر از سال 70 تا به امروز یعنی طی 26 سال.  راستی گره کور جریان آموزش و پرورش کشور ما به دستان کدام امیر کبیری قرار است گشوده شود؟!  چرا در تحلیل مسأله باید مسایل سیاسی را دخالت داد و مجبور به سکوت بود؟ شما برای دوام و ثبات خود باید به ایجاد تحولات مناسب در آموزش و پرورش برسید. بیایید در سطح کشور از طریق اینترنت سئوالاتی مطرح و از نظر خود فرهنگیان شاغل و بازنشسته بر مشکلات اِشراف بعمل آورید و بعد برای ایجاد تغییرات مناسب تر بکوشید. یا آنها را می شناسد و در پیشگیری و درمان ناتوان هستید و یا واقعا همه معضلات و مشکلات را نمی دانید. شما را به خدا ما را از جناح بندی و صدور احکام و عصیان برخاسته از بغض ترکیده و ساختار منفی انگاری، رهائی دهید. ما از شما چیز زیادی نمی خواهیم. شما با نادیده گرفتن ما خواسته هایمان را افزونتر می سازید.روح و جسم ما فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این ورطه ناکارآمد بسیار خسته و ناتوان گردیده است. مشکل یک یا دو مورد می شود. ما در بستر مشکل به حیات ادامه می دهیم. 16 - 18 سال تحصیل و 30 سال تدریس ما در این سفره پُر ملال می گذرد . واقعا درک این شرایط اینقدر سخت است ؟ یا اگر می فهمید پس چرا اصرار در ادامه این دور باطل دارید؟ ولی نعمت ما فرهنگیان در این جامعه اگر وزیر نیست ، اگر نمایندگان نیست ، پس چه کسی یا نهادی یا سازمانی قرار است ما را از این رخوت بی ارزشی ها رهائی دهد؟   تا زمانی که در مجلس دشوارترین انتخاب وزیر ، مربوط به آموزش و پرورش است.  تا زمانی که مجلس و وزیر در جهت حل و فصل مسایل و مشکلات آموزشی موازی حرکت نمی کنند .  تا زمانی که دیگر وزارتخانه ها آموزش و پرورش را تنها می گذارند و انتظار حرکت تنهائی او را دارند.  تا زمانی که وزیری شجاع در قبال مجلس نایستد و بودجه معقول مطالبه نکند.  تا زمانی که شهامت تدوین و اجرای مقررات اصولی و منطقی و عقلانی نباشد. تا زمانی که وزیر بجای هم مسیری با فرهنگیان به همراهی نمایندگان بسنده کند. تا زمانی که وزیر در کنار و بین فرهنگیان نباشد.  تا زمانی که وزیر به فرهنگیان بعنوان موجوداتی ناتوان بنگرد. و...... تا زمانی که این موارد و سایر موارد حاکمیت دارد ما فرهنگیان امیدی به اصلا حات اساسی یا رفرم حیاتی در آموزش و پرورش نداریم و سیر استیضاح وزرا برای مسکوت نگه داشتن فرهنگیان یا احساس آرامش آنان همچنان ادامه خواهد داشت. استیضاحی که نه برای ما نان می شود و نه برای وزرا راهگشا. نیاز به استیضاح ترفندی است برای خموش ساختن هیاهوی فرهنگیان. نیاز به استیضاح یعنی تداوم طریق فعلی و عدم ایجاد تحولات اساسی. یعنی ماندگاری در برزخ .

شما را به خدا ما را از جناح بندی و صدور احکام و عصیان برخاسته از بغض ترکیده و ساختار منفی انگاری، رهائی دهید. ما از شما چیز زیادی نمی خواهیم. شما با نادیده گرفتن ما خواسته هایمان را افزونتر می سازید. روح و جسم ما فرهنگیان شاغل و بازنشسته در این ورطه ناکارآمد بسیار خسته و ناتوان گردیده است. مشکل یک یا دو مورد می شود. ما در بستر مشکل به حیات ادامه می دهیم. 16 - 18 سال تحصیل و 30 سال تدریس ما در این سفره پُر ملال می گذرد . واقعا درک این شرایط اینقدر سخت است ؟ یا اگر می فهمید پس چرا اصرار در ادامه این دور باطل دارید؟ ولی نعمت ما فرهنگیان در این جامعه اگر وزیر نیست ، اگر نمایندگان نیست ، پس چه کسی یا نهادی یا سازمانی قرار است ما را از این رخوت بی ارزشی ها رهائی دهد؟

تا زمانی که در مجلس دشوارترین انتخاب وزیر ، مربوط به آموزش و پرورش است.
تا زمانی که مجلس و وزیر در جهت حل و فصل مسایل و مشکلات آموزشی موازی حرکت نمی کنند .
تا زمانی که دیگر وزارتخانه ها آموزش و پرورش را تنها می گذارند و انتظار حرکت تنهائی او را دارند.
تا زمانی که وزیری شجاع در قبال مجلس نایستد و بودجه معقول مطالبه نکند.
تا زمانی که شهامت تدوین و اجرای مقررات اصولی و منطقی و عقلانی نباشد.
تا زمانی که وزیر به جای هم مسیری با فرهنگیان به همراهی نمایندگان بسنده کند.
تا زمانی که وزیر در کنار و بین فرهنگیان نباشد.
تا زمانی که وزیر به فرهنگیان به عنوان موجوداتی ناتوان بنگرد.
و...
تا زمانی که این موارد و سایر موارد حاکمیت دارد ما فرهنگیان امیدی به اصلا حات اساسی یا رفرم حیاتی در آموزش و پرورش نداریم و سیر استیضاح وزرا برای مسکوت نگه داشتن فرهنگیان یا احساس آرامش آنان همچنان ادامه خواهد داشت.

استیضاحی که نه برای ما نان می شود و نه برای وزرا راهگشا.
نیاز به استیضاح ترفندی است برای خموش ساختن هیاهوی فرهنگیان. نیاز به استیضاح یعنی تداوم طریق فعلی و عدم ایجاد تحولات اساسی. یعنی ماندگاری در برزخ .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شنبه, 12 آبان 1396 21:06 خوانده شده: 1857 دفعه

در همین زمینه بخوانید: