صدای معلم :
خانم حکیم زاده اخیرا وزارت آموزش و پرورش بخشنامه ای به مدارس ارسال کرده که واکنش های مختلف و متناقضی را در بین جانعه ایجاد کرده و بعضی ها را به واکنش وادار کرده است. تا جایی که اطلاع دارین در تبصره دو این بخشنامه بازدید از مراکز بهداشتی و درمانی، عیادت از جانبازان و بیماران، مراکز انتقال خون، گلزار شهدا و آرامستان ها در دوره تحصیلی متوسطه اول و دوم با رعایت نکات ایمنی و تربیتی بهداشتی بلامانع است ولی این قبیل برنامه ها برای دوره پیش دبستانی اول و دوم ابتدایی ممنوع است. می خواستیم بدانیم شما به عنوان یک مقام مسئول نظرتان در این زمینه چیست؟
حکیم زاده :
درباره بخشنامه ای که در مورد شرایط اردوها است نظر ما اخذ نشده بود لذا من در جریان صدور آن نیستم. در خصوص سوال شما من معتقدم این اردوها فرصتی مناسب برای نوآموزان و دانش آموزان هستند. در رابطه با دیدار از آرامگاه شهدا و دیدار جانبازان اعتقاد دارم اینها نمادهای دفاع از کشور هستند و به عنوان قهرمانان ملی باید مورد تقدیر و احترام باشند. در همه جای دنیا هم به قهرمانان ملی کشور ها احترام گذاشته می شود و هم سعی می شود بچه ها از همان دوران کودکی با آنها آشنا شوند. این با بحث خشونت متفاوت است. به نظر من نه تنها بحث خشونت را دامن نمی زند بلکه فرصتی فراهم می کند که دانش آموزان از کودکی با کسانی آشنا می شوند که به خاطر انسان های دیگر زندگی خود را فدا کردند و این نوع زیستن بسیار ارزشمند است و این خیلی تفاوت دارد با این که ما دانش آموزان را با یک صحنه خشن روبه رو بکنیم. من فکر نمی کنم اصلا چنین اتفاقی روی دهد. روحیه پاک و فداکاری و ایثار افرادی که جانشان را به خاطر آدم های دیگر فدا کردند می تواند حس خوبی را در بچه ها ایجاد بکند و این آگاهی را به آنها بدهد که در دنیایی که ما زندگی می کنیم و اکثر افراد فقط فکر خودشان هستند آدم هایی وجود دارند که این حد ایثار می کنند که از سلامتی خودشان می گذرند .
این امر یک اطمینانی در کودکان ایجاد می کند که دنیا جای خیلی بی رحمی نیست ، آدم های بزرگی هم هستند که می شود به آنها اعتماد کرد و به آنها تکیه کرد و به نظر من این اثر تربیتی زیادی می تواند داشته باشد.
نکته دیگری که من در این زمینه می توانم اشاره کنم تمایل نادرست برخی برای رشد پاستوریزه بچه ها است. نه تنها در این مورد بلکه در خیلی از موارد دیگر این رویکرد یکی از اشتباهات رایج بین خانواده ها است.کسانی که تصور می کنند بچه ها باید بدون هیچ دغدغه و رنجی بزرگ شوند و خیلی خیلی راحت بار بیایند خیلی واقع بین نیستند. در دنیای واقعی این گونه نیست.
ما امروز جلسه ای با همکاران داشتیم در مورد کودکان پیش دبستانی و یکی از همکاران فیلمی را تهیه کرده بود راجع به ایده های نوینی که برای تربیت کودکان در ژاپن وجود دارد. آنجا بحث بر سر این بود که تا اندازه ای خطر کردن برای بچه ها لازم است و این خوب است گاهی به زمین بخورند و پایشان زخم شود و با درد و رنج آشنا شوند.
یاد شعر سهراب سپهری افتادم که می گوید گاه زخمی که به پا داشته ام زیر و بم های زمین را به من آموخته است. این تصور که فرزندان ما در یک شرایطی بار بیایند که سختی نباشد و هیچ کس به آنها چیزی نگوید و راحتی را تجربه کنند و شرایط شان از هر نظر خوب و راحت باشد از لحاظ تربیتی سازنده نیست و به این شکل که بخواهد کودک پاستوریزه بار بیاید برای دنیای واقعی اماده نمی شود. او در زندگی بزرگسالی تصوری از درد و رنج دیگران نخواهد داشت. این افراط و تفریط ها مرا یاد داستان بودا می اندازد .او این قدر از اجتماع دور شده بود و در ناز و نعمت بزرگ شده بود که وقتی برای اولین بار وارد اجتماع میشود و آدم های بیمار و فقیر را می بیند به هم می ریزد و آن تحول در او ایجاد می شود.
آیا ما واقعا باید بچه ها را به این صورت بار بیاوریم که اصلا با رنج و ناراحتی آشنا نشوند؟ قرار نیست که چنین اتفاقی رخ دهد. من تصور می کنم در تصمیم گیری در این خصوص شاید به اندازه کافی به آن جنبه های مثبت که این بازدیدها می تواند برای بچه ها داشته باشد خیلی دقت و توجه نشده بود که اصلاح شد.
صدای معلم :
خانم حکیم زاده شما فرمودید که از شما نظرخواهی نشده پس مرجع صدور این بخشنامه چه کسی بوده است؟
حکیم زاده :
عرض کردم من در جریان نیستم. می دانید که متولیان تهیه بخشنامه ها ی مربوط به اردوها ما نیستیم و به نظر می رسد بحث اردوها را همکاران محترم معاونت پرورشی اقدام می کنند هر چند من فکر می کنم برای طرح ریزی فرصت های تربیتی برای کودکان یا جوانان و نوجوان نظر معاونت های آموزشی هم خواسته شود و نباید قائل به جدایی امر آموزش از پرورش باشیم. اگر این لحاظ بشود شاید بهتر به همه ابعاد فرصت های تربیتی مکمل مانند اردوها توجه شود .
صدای معلم :
آقای ابراهیم سحرخیز معاون آموزش متوسطه در وزارت آقای حاجی بابایی در مورد این بخشنامه گفته است که روح حاکم بر بیست سی بر تفکر برخی از مدیران همچنان حاکم است و به بهانه روحیه لطیف کودکان با توجیهات غیر علمی نباید حضور آنها را در برخی از اماکن ممنوع کرد. گذاشتن نام گلزار شهدا در کنار برخی از نام های دیگر صحیح نیست و بازدید از اماکن این چنینی به لطافت روح کمک می کند و با توصیه یک روان شناس غرب زده نمی توان برای دانش آموزانی که قرار است بر مبنای سند تحول بنیادین تربیت می شوند نسخه پیچید نظر شما در مورد اظهارات ایشان چیست؟
حکیم زاده :
اظهارات ایشان در چند بخش است. ایشان اظهار نظر کرده اند که روح بیست سی بر تفکر برخی مدیران حاکم است. به نظر من این یک اظهارنظر کلی است. تصور نمی کنم که چنین چیزی واقعیت داشته باشد و ایشان هم هیچ استنادی ندارند که بگویند روح تفکر بیست سی بر تفکر مدیران حاکم است. با توجه به این که شواهد و استنادی هم ارایه نکرده اند این یک صحبت کلی است و از نظر من قابل قبول نیست. ممکن است در برخی از تصمیم گیری ها برخی ملاحظات مورد توجه قرار نگیرد نمی شود گفت روح بیست سی بر چنین تفکری حاکم است. نباید این مسئله را به بیست سی ربط بدهیم و بخواهیم این مسئله را بیش از حد بزرگ بکنیم. ایشان خیلی راحت می توانست نظر خود را بدهند که آیا این رویکرد از نظر ایشان قابل قبول است یا نیست و نقد خود را با دلایل بیان کنند . من صحیح نمی دانم که ما از هر فرصتی استفاده بکنیم تا بر اعتمادی که جامعه به آموزش و پرورش دارد خدشه وارد بکنیم و از این فرصت ها استفاده بکنیم و مدیرانی که ممکن است که از جهت گرایش سیاسی با ما تفاوت داشته باشند را تخطئه کنیم. این درست نیست به بهانه مخالفت با یک موضوع خدای ناکرده بر نیت خوب خیلی از مدیران دلسوز و زحمتکش فعلی خدشه وارد کنیم.
واقعیت این است که به نطر می رسد کم دقتی شده است والا همه می دانند بسیاری از مسئولان آموزش و پروش یا خود رزمنده بوده و همرزم شهدای عزیز و یا از خانواده معزز شهدا هستند؛ به عنوان مثال معاونت محترم پرورشی خودشان از ایثارگران هستند و سابقه حضور طولانی مدت در جبهه های دفاع مقدس را دارند .
صدای معلم :
آیا به نظر شما این گونه اظهار نظرها در حد و اندازه کارشناسی است و یا اصولا می توانیم برای این چنین صحبت هایی جایگاهی قائل بشویم؟
حکیم زاده :
چه صحبت هایی؟
صدای معلم:
همین صحبت هایی که آقای سحرخیز می زنند یا حرف های آقای پناهیان که بعد در این مورد اشاره ای خواهم داشت آیا اینها جایگاه علمی دارد؟
حکیم زاده :
ببینید یک اشکال کلی وجود دارد که به جای این که دیدگاه ها نقد شوند ما به سراغ نقد صاحبان دیدگاه می رویم.
به نظر من این رفتارها برای جامعه ما اصلا مفید نیست و آسیب های زیادی دارد. ما به عنوان دست اندرکار امور تربیتی می توانیم یک دیدگاه یا رویکرد را نقد بکنیم ولی با توجه به دستورات اسلامی که داریم و توصیه های زیادی که در قرآن شده و انسان مؤمن را از هر سوء ظن بازمی دارد
نباید در مورد نیت صاحبان افکار به این راحتی قضاوت کنیم و حکم بدهیم. این امر که ما به راحتی وقتی با دیدگاهی یا رودیکردی مخالف هستیم صاحبان آن دیدگاه را متهم بکنیم که اینها وابسته هستند صحیح نیست.
من خودم هم عرض کردم که به این تصمیم و نسبت به این رویکرد نقد دارم و آن قسمت بخشنامه را قبول ندارم . این به آن معنا نیست که خدای ناکرده نیت خوانی بکنیم و بکوییم کسانی که این دستورالعمل را دارند نیت شان چه بوده است. ما اولا در آن جایگاه نیستیم و بصیر بالعباد بودن فقط مختص به خدا است . آیات مبارکه قرآن صریحا بیان میکند که فقط خداوند بر نهان و آشکار انسان ها آگاه است بنابر این وقتی چنین تاکیدی در تعلیمات اسلامی داریم اصلا نباید به خود اجازه بدهیم تا با یک مسئله ای مخالف هستیم به سمت تشکیک در نیت ها و تخطئه صاحبان فکر برویم . این موضع گیری ها از تعالیم اسلامی به دور است. با یک سوال ساده می توان فهمید که این اظهار نظرها منصفانه نیست .
در این بخشنامه اگر تهیه کنندگان به زعم برخی افراد قصد دور کردن دانش آموزان را از ارزشهای دفاع مقدس داشتند چرا در دوره های دیگر اجازه داده بودند. پس نتیجه می گیریم اصلا چنین قصدی در کار نبوده است .
صدای معلم :
اگر فاکتور نیت خواهی یا برچسب زدن را از این گفت و گو ها بگیریم از آقای سحرخیز آیا شما از کلیات و روح محتوای صحبت های آقای سحرخیز موافق هستید؟
حکیم زاده :
ایشان نظرشان این است که بچه ها برایشان ضرر ندارد که بروند به گلزار شهدا من هم همین نظر را دارم ولی دلایل ما ممکن است متفاوت باشد.
صدای معلم :
یعنی شما هم موافق آقای سحرخیز هستید که دانش آموزان اول و دوم دبستان را ببریم به گلزار شهدا برای این که این سختی ها را ببینند؟
حکیم زاده :
یادمان باشد که بیشتر از دویست هزار شهید که برای دفاع از این اب و خاک جانشان را فدا کردند خیلی ها فرزند کوچک داشتند و بسیاری از کودکان این سرزمین بدون داشتن پدرشان بزرگ شدند. در جریان دفاع مقدس کودکان ما با صحنه های بسیار دلخراش تر از اینها مواجه شدند و خیلی از کودکان شهدای عزیز در شرایط خیلی سخت بزرگ شدند.
در خصوص این فداکاری ها و ایثارها این کمترین چیزی است که بچه های ما باید بدانند و ببینند.
از طرف دیگر همان طور که اشاره کردم از نظر تربیتی من با رنج زدایی مطلق از ذهن کودکان مخالف هستم. این روش آنها را برای زندگی آماده نمی کند و با دور کردن کودکان از واقعیت ها به شکل همه جانبه و مناسب شخصیت شان پرورش پیدا نخواهد کرد .
صدای معلم :
خانم حکیم زاده بالاخره شما با این حرف موافق هستید یا خیر؟
حکیم زاده :
با بردن دانش آموزان به گلزار شهدا موافق هستم هم با نمادهای قهرمانی و ایثار این سرزمین آشنا می شوند و از جهات متعدد می تواند فایده های تربیتی خوبی داشته باشد.
پایان بخش اول
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی