چاپ کردن این صفحه

«واقعیت این است که عامل اصلی ظهور این بلایا، سوء مدیریت در صد سال اخیر بوده و راه نجات آن نیز استقرار مدیریت اصولی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی‌‌ است. احتیاج عاجلی که در حال حاضر امید چندانی به آن وجود ندارد»

علل اصلی و مغفول خشک شدن دریاچه‌ اورومیه

سیدمرتضی حسینی

بررسی علل اصلی و مغفول خشک شدن دریاچه‌ اورومیه در صدای معلم

 دریاچه اورومیه در حال احتضار است و بی‌تردید اگر اقدامی عاجل در جهت نجات آن صورت نگیرد، این "گول" (Göl) تمدن‌زای ما به "چول" (Çöl) تمدن‌زدا تبدیل خواهد شد. 

همان‌گونه که در کتاب « سه دریاچه، یک گهواره؛ تاریخ تمدن در آذربایجان از ابتدا تا پایان عصر آهن» به تفصیل تبیین نموده‌ام، دریاچه‌ی اورومیه به همراه دریاچه‌های "گویجه گول" و "وان" یکی از سه مادر تمدن‌زا در گهواره‌ی جغرافیایی بین سه دریاچه است و همان‌قدر که وجود آن مایه‌ی برکت و فراهم شدن لوازم طبیعی شکل‌گیری اسکان دائم و ظهور تمدن بوده است، از میان رفتن آن نیز موجب نابودی آنها خواهد شد.  

موضوع خشک شدن دریاچه، علل و نتایج آن، حداقل حدود بیست سال است که در میان اقشار و گروه‌های اجتماعی مختلف ما مطرح است و جامعه به‌ویژه نهادها و اشخاص فعال در زمینه‌های مختلف اجتماعی، حساسیت خود در این موضوع را نشان داده و به متوجه کردن مراکز مدیریتی نسبت به این مسئله‌ی مهم کوشیده‌اند اما تقریباً هیچ نتیجه‌ای حاصل نشده و هم‌اکنون نیز مراکز مدیریتی و برخی گروه‌های سیاسی قوم‌گرا و زیاده‌طلب، مسئله را قومیتی کرده و اکثریت تُرک کشاورز منطقه را عامل خشک شدن دریاچه معرفی می‌کنند و همنوا شدن برخی فعالان اجتماعی ترک آذربایجانی با آنها نیز مایه‌ی تاسف و تردید است. 

بررسی علل اصلی و مغفول خشک شدن دریاچه‌ اورومیه در صدای معلم

اگرچه کشاورزی و بهره‌برداری غیر اصولی از منابع آبی منطقه، یکی از عوامل خشک شدن دریاچه بوده و هست اما اولاً؛ این مسئله به هیچ وجه جنبه‌ی قومی ندارد و ترک و کرد هر دو در این قضیه دخیل بوده و هستند. ثانیاً؛ این حجم از بهره‌برداری کلان و نامعقول از آب‌های منطقه در بخش کشاورزی، ریشه‌ها و علل تاریخی مهم و مغفولی دارد که بررسی و تحلیل آنها که سهل است، حتی اشاره‌ای به آنها در سلسله مباحث و مشاجرات بی‌پایان با موضوع دریاچه، مشاهده نمی‌شود.

از نظر من همان‌طور که ریشه‌ی بخش بزرگی از تمامی معضلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی امروز ما ریشه در دو برنامه‌ی فراگیر و البته زیان بار اسکان اجباری عشایر (تخته قاپی) و اصلاحات ارضی (تقسیم اراضی)  دارد، معضلات زیست‌محیطی نیز یکی از غم‌انگیزترین نتایج این دو برنامه‌ی غیر اصولی بوده است.

برنامه‌های اسکان اجباری عشایر و اصلاحات ارضی، هر یک به نوعی موجب فروپاشی شیرازه‌ی  اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما شدند و آنچه در پس آنها ماند، جامعه‌ای بود فروپاشیده،  در هم کوبیده، در هم ریخته، گیج و منگ، بلاتکلیف و درمانده. 

برنامه‌های تخته قاپی و تقسیم اراضی، مدیریت بومی در تمامی سرزمین‌های استپی و زراعی متعلق به ایران را از میان برد و هیچ مدیریتی حتی نیمه‌اصولی جایگزین آنها نکرد. طبیعی بود که در چنین وضعیتی با فروپاشی مدیریت اجتماعی درون زا و بومی، مدیریت‌های شخصی و سلیقه‌ای جای آن را گرفت و وضعیتی پیش آمد که در زبان ترکی به آن؛ "باشلی باشین ساخلاسین" می‌گوئیم. آنها که توانستند منبع درآمدی دست‌وپا کنند در زادگاه یا مناطق نزدیک آن ماندند و آنها که نتوانستند و نیافتند، ناگزیر به مهاجرت شدند. 

برنامه‌ی تخته قاپی مدیریت بومی و درون زای کوچ‌نشینی و مدیریت مراتع را نابود و اکثریت کوچ‌نشین ایران را مجبور به یک جانشینی ناگهانی و بی‌حساب و کتاب کرد. برنامه‌ی اصلاحات ارضی نیز مدیریت بومی کشاورزی و زمین‌های زراعی در  ایران را که در حال قد علم کردن از آوار اسکان اجباری عشایر بود، نابود و اکثریت زارع روستایی ایران را آواره و بلاتکلیف نمود. 

بررسی علل اصلی و مغفول خشک شدن دریاچه‌ اورومیه در صدای معلم

تمامی فشار حاصل از این دو برنامه‌ی نابخردانه و فاجعه‌بار که تنها در راستای تامین منافع سرمایه‌داری جهانی به اجرا گذاشته شد، به محیط زیست و زمین منتقل شد. اقتصاد تولیدی دام‌داری و کشاورزی از هم‌ پاشید و جای آن را اقتصاد تولید صنعتی نگرفته بلکه اقتصاد دلالی، زمین‌خواری و رانتی شهری (به‌‌ویژه در سایه‌ی نفت) جای آنها را گرفت. 

رونق نسبی و موقت اقتصادی در سایه‌ی فروش نفت در جامعه‌ای که از زیر آوار آن دو برنامه‌ی کوبنده سر برآورده و انتطاری از زندگی جز نان و معاشی اندک نداشت، موجب افزایش بی‌رویه و ناگهانی جمعیت شد و با فروکش کردن آن رونق اقتصادی سطحی و گذرا، فشار این جمعیتی که در عرض ۵۰ سال تقریباً ۴ برابر شده بود، باز به زمین منتقل شد. شهرها غرق در اقتصاد دلالی زمین و ساخت‌وسازهای بی در و پیکر شدند، روستائیان  نیز به غارتگران خاک و آب تبدیل شدند و البته برای بقا راهی جز این نداشتند و به هر نحو ناگزیر به تامین معاش خود از زمین‌های زراعی سابقاً یکپارچه‌ای بودند که اکنون قطعه قطعه شده و مدیریت آب و خاک در آنها کان لم یکن شده بود.

ظهور فجایعی مانند خشک شدن رودها، چشمه‌ها و دریاچه‌ها و شوره‌زار شدن خاک‌ها بر اثر  این وضعیت در هم ریخته‌ی "باشلی باشین ساخلاسین" نتایجی کاملاً منطقی و قابل پیش‌بینی بودند.  نتایجی که کسی به فکر آنها نبود و نیست جز همین مردم بیچاره که صد سال است گرفتار سوء مدیریت‌اند. اما واقعیت این است که عامل اصلی ظهور این بلایا، سوء مدیریت در صد سال اخیر بوده و راه نجات آن نیز  استقرار مدیریت اصولی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی‌‌ است. احتیاج عاجلی که در حال حاضر امید چندانی به آن وجود ندارد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

بررسی علل اصلی و مغفول خشک شدن دریاچه‌ اورومیه در صدای معلم

پنج شنبه, 18 آبان 1401 19:27 خوانده شده: 257 دفعه

در همین زمینه بخوانید: