چاپ کردن این صفحه

حامد سام دلیری - کارشناس ارشد تحقیقات آموزشی و عضو شواری نویسندگان سخن معلم

معلمان و صورت مساله ای به نام انگیزه

samdalirisp این یک تصادف نیست که کشورهایی که در صف اول تولید علم قرار دارند ،  نشاط و قدرت بیشتری در برابر مسائل روز  از خود نشان می دهند . این یک تصادف نیست که هر کشوری  برای عقب نماندن از کورس رقابت با کشورهای در حال توسعه  به آموزش و پرورش خود نگاه می کند . رابطه ی مثبتی بین آموزش و پرورش هر کشوری با پیشرفت آن کشور وجود دارد .آموزش و پرورش هر کشوری ،  آیینه تمای نمای آن کشور است . آیینه تمام نمای دیروز و امروز آن کشور است . به عبارتی انگیزش آنها به پیشرفت بود که به رفتار آنها قدرت داد و موجب تصمیم گیری های درست و دقیق شد .

معلم و کودک ، دو محور اساسی پیشرفت هستند که میزانِ توجه به آنها ، شکوفایی و قدرت هر کشور برای توسعه را به ارمغان خواهد آورد .

انگیزش معلم رابطه مثبتی با انگیزش شاگردان دارد . این معلم است که به کلاس جان می دهد و این شاگرد است که یک کشور را می سازد . متاسفانه در کشورمان اکثر معلمان فاقد انگیزه هستند . فکر می کنید معلمی که در دو شیفت کار می کند ،  انگیزه ای برای تدریس خواهد داشت؟

بعید می دانم . معلمی که بعد از کلاس مسافرکشی می کند ؟ بعید که هیچ ،  غیر ممکن است . آیا می شود از معلمی که مشکل معیشتی دارد ،  انتظار داشت در یک شیفت کار کند و فعالیتی در سطح استاندارد خود داشته باشد ؟

به عبارتی داشتن یک ساعت برنامه ریزی برای هر ساعت آموزش ،  دور از منطق نیست  .

بی توجهی به معلم تاثیر منفی ای در همه ی مسائل آن کشور می گذارد . این بی توجهی علت اصلی بی انگیزگی معلمان است . نگاه ما به آموزش و پرورش باید تغییر کند . پیشرفت کشور عزیزمان ایران در گرو داشتن معلمان باانگیزه است . آیا همان توجهی که به یک محقق می شود با یک معلم  می شود ؟ ما در کشورمان،  فرزندان مان را به یک مدرسه نمی فرستیم تا یک نمره بی معنی و غیر قابل تعبیر به او بدهند . معلم باید پیش بینی کند که به طور دقیق ، شاگردانش درآینده چه قابلیت هایی خواهند داشت . برای آن برنامه  ریزی کند  و با اولیا در میان بگذارد و تلاش کند تا انحراف را در سطح نرمال به کمترین مقدار ممکن آن برساند .

معلم پیش گو نیست ،  محقق است . بنابراین باید به مانند یک محقق با او بر خورد کنیم و از او انتظار داشته باشیم . معلم با رفتار پیچیده ی آدمی سر و کار دارد . رفتاری که به موجب آن یک کشور ساخته می شود . معلمان ما علاوه بر حل مشکلات معیشتی برای به ثمر نشاندن تلاش هایشان ، حق تصمیم گیری در تدوین کتب درسی را می خواهند . این خواسته ها مسلماً در سطح استاندارد و جهانی منطقی دانسته می شود . معلم باید آموزش دهد . چطور ممکن است در تدوین کتب درسی نقشی نداشته باشد ؟

حتی یک نظر خواهی از معلمان صورت نگرفته است . اگر چنین تحقیقی صورت گرفته امیدواریم در روزهای آتی اعلام کنند که چند درصد از معلمان ، محتوای درسی را مناسب شاگردان می دانند و آن را هم سو با دنیای واقعی آنان می دانند ؟

 همه ی این عوامل دست در دست هم داده تا به نتایج ایده آلی که حق فرزندان و کشور است نرسیم . امروزه شاهد یک سری تغییرات هستیم که با آمدن یک وزیر به اوج خود می رسد . در سطح عوض کردن چند مدیر . یک محقق , نیاز یک محقق را می داند . مدیری که محقق نباشد توان تصمیم گیری درست در برابر چالش های پیش روی خود را ندارد و یک نگاهی سطحی به وظایف کارکنانش خواهد داشت . همه ی مسئولانی که خود ادعا می کنند زمانی معلم بودند نیاز معلم را نمی دانند .

جناب فانی وزیر آموزش و پرورش مسلماً قبل از مشغول شدن در پست وزرات ،  انتظار چنین سوالی را داشتند که چرا معلمان فاقد انگیزه هستند؟ به جز سخنرانی ایشان در صحن علنی مجلس , مورد دیگری دیده نشد که جناب فانی به این موضوع به طور جدی بپردازد .

 

سه شنبه, 04 اسفند 1393 00:07 خوانده شده: 2782 دفعه

در همین زمینه بخوانید: