تصور سنتی از ثروت بی پایان دولت، در ترکیب با بحث های «نجومی» چندسال اخیر انتظارات جدیدی ایجاد کرده است. الگوی «مطالبات» اقشار حقوق بگیردچار به هم ریختگی عجیبی شده است. تقریبا همه حقوق بگیران معترضند و تصور می کنند که در این آشفته بازار اقتصادی (بخور بخور از کیسه دولت ) سهم شان خورده شده و سرشان کلاه رفته است. همه در حال مقایسه درآمد خود با بالا دستی ها هستند. آن کس که دو میلیون تومان می گیرد خود را باکسی که ۱۵ میلیون تومان می گیرد مقایسه می کند . مدیر ۱۵ میلیونی هم در حسرت موقعیت مدیر ۵۰ میلیونی می سوزد و مدیر ۵۰ میلیونی ، با اشاره به اختلاس های چند هزار میلیاردی، خود را پرولتاریای اقتصاد ایران معرفی می کند!
تداوم این بحث ها ، الگوی اخلاقی کار شرافت مندانه در جامعه را متزلزل و همه را ملتهب کرده است. یک کارمند ساده یا یک معلم در برابر سیل اخبار نجومی ( از حقوق نجومی تا املاک نجومی و اختلاس های نجومی ) ممکن است به این نتیجه ویرانگر برسد که “حالا که بخور بخور است چرا من نخورم ؟ وقتی بالادستی ها به این مسایل حساس نیستند چرا من باشم ؟با این مجوز به ظاهر اخلاقی «او» هم تصمیم می گیرد هزینه کارهای اداری مانند امضا ، کارشناسی ، ثبت نامه ، پاسخ نامه ، صدور مجوز، تسریع کار ، دادن نوبت و دادن نمره امتحانی و یا هر کار دیگری را که بابت آن حقوق می گیرد را به قیمت آزاد به مراجعه کننده بفروشد. ویروس فساد از همین طریق منتشر می شود و به صورت اپیدمی در می آید.
نتیجه این تفکر این است که فساد در لایه های پایینی اداری، بیشتر از قبل گسترش یافته و قبح دزدی فرو ریخته است . در واقع اصل «دست من در جیب تو ،دست تو در جیب من و دست همه در جیب دولت» سرمشق شده است. لحظه فاجعه وقتی است که کارکنان دولت و نهادها، رشوه و دزدی را موجه دانسته و قبح اخلاقی آن بریزد و افراد احساس کنند از راه های میانبر و انحرافی سریع تر به حق خود می رسند. خیلی ها با دیدن و شنیدن اتفاقات نجومی می کوشند ره صدساله را یک شبه بپیمایند. محاکمه و مجازات مفسدان و متخلفان دانه درشت ضروری است اما ریشه فساد در وجود سیستم اقتصاد دولتی و بوروکراسی گسترده است. هرجای دنیا که دولت بیشتر در اقتصاد دخالت کند فساد و رانت هم بیشتر است.
عده ای آدرس غلط می دهند و رانت خواری و دزدی و فساد را به نظام سرمایه داری و لیبرالیسم نو و کهنه و توسعه بخش خصوصی نسبت می دهند.اما اگر به فهرست سالانه رتبه بندی کشورها توسط سازمان معتبر شفافیت بین المللی نگاه کنیم، به جز کشورهایی مانند افغانستان و سومالی و عراق و…که درگیر جنگ داخلی هستند ، بین دولتی بودن اقتصاد کشورها و رتبه بالای فساد ، نوعی همبستگی مثبت می بینیم. کره شمالی به عنوان بسته ترین اقتصاد دولتی ، فاسدترین کشور جهان است. ایران در سال ۲۰۱۵ بین ۱۶۷ کشور رتبه ۱۳۱ را به دست آورده است.در ایران بر اساس آمارهای رسمی ۷۰ تا ۸۰ درصد اقتصاد کشور در اختیار دولت و نهادهای شبه دولتی و بنیادها است.
اقتصاد دولتی رانت تولید می کند. حتی پست مدیریت در چنین سیستمی خودش یک رانت اقتصادی است. اطلاعات رانت است. خویشاوندی رانت است. هم حزبی بودن و هم عقیده بودن رانت است. اما تعریف رانت چیست؟ «به سوء استفاده از فرصت ها و امکانات جامعه با توجه به موقعیت اجتماعی افراد و دسترسی به منابع اطلاعاتی و قدرت ، رانت می گویند . در واقع رانت درآمدی است که بیتلاش به دست میآید. رانت خوارها با استفاده از نفوذ سیاسی و اقتصادی شان یا از طریق آشنایانی که صاحب این نفوذ هستند به صورت غیرقانونی به منابع مالی دست پیدا کرده و به کسب ثروت می پردازند.»
در جوامعی با اقتصاد دولتی ، دولت برای اداره امور ، سیستم بوروکراسی بزرگی ایجاد می کند. این بوروکراسی بخش عظیمی از بودجه و منابع دولت را می بلعد و علاوه بر آن بسیار فاسد و ناکارآمد و مانعی بر سر راه گردش طبیعی امور است. تازمانی که دولت خود را از شر حدود ۷۰۰ شرکت دولتی که اکثرا زیان ده هستند و ده ها شرکت بیمه و بانک های نیمه ورشکسته خلاص نکند، نجومی ها بازتولید می شوند. تا زمانی که وضعیت بخش اقتصادی شبه دولتی شفاف نشود و تحت حسابرسی قرار نگیرد ، تولید رانت و فساد و پول شویی ادامه می یابد. نهادهای حکومتی به جای بنگاه داری باید به وظایف اصلی و حاکمیتی خود برگردند.
وظایف ذاتی حکومت ایجاد نظم و امنیت ، دفاع از مرزها ، اخذ مالیات ، نظارت بر اجرای قانون ، تامین آموزش عمومی و بهداشت، حفاظت از منابع طبیعی کشور و اموری مانند اینها است. ورود دولت به بنگاه داری و تصدی اقتصادی یعنی فساد . اقتصاد چین در ۳۵ سال گذشته در حال رشد بوده است اما نظام تک حزبی و کنترل دولتی بر اقتصاد منبع تولید رانت و فساد است. فرزندان مقامات حزب کمونیست، با پول های دزدی، اصلی ترین خریداران ملک در کانادا هستند. بورکرات های حزبی ثروت باد آورده خود را به کانادا و آمریکا صادر می کنند. در سیستم اقتصاد دولتی مبارزه با فساد بی نتیجه است چرا که خود سیستم، مرتبا فساد را بازتولید می کند.
شاهزاده های سرخ چینی که حالا دیگر صورتی شده اند در خیابان های ونکوور پرسه می زنند . در خیابان اصلی شهر از هر ده رهگذر ۳ تای آن چینی است. به همت پول های بادآورده این شاهزاده ها قیمت ملک در ونکوور از سال پیش تا کنون ۳۰ درصد اضافه شده است.
کشورهای دارای نظام اقتصادی بسته و دولتی ،بوروکراسی اداری را توسعه می دهند. غول دیوان سالاری که محصول اقتصاد دولتی است در ایران به اندازه ای رشد کرده که اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهور می گوید : «بودجه اصلی دولت صرف حقوق کارکنان می شود.» مسئولان دولت می دانند که این سیستم حجیم ، ناکارآمد ، تا حدودی فاسد و عامل اتلاف منابع است، اما نه تنها جرات رویارویی با آن را ندارند، بلکه به دلایل سیاسی به آن باج هم می دهند. بدنه سیستم اداری تبدیل به یک قدرت سیاسی مستقل در برابر دولت شده است و اهرم هایی در اختیار دارد که می تواند دولت را فلج کند !
اسحاق جهانگیری ماه گذشته گفت : «در تمام دنیا افراد زمانی وارد دولت می شوند و بعد از بازنشستگی از دولت خارج می شوند اما در ایران افراد وارد دولت می شوند اما از دولت خارج نمی شوند. … صندوق های بازنشستگی ۹۰ درصد حقوق بازنشستگان خود را از دولت دریافت می کنند.»
بر اساس آمار سازمان مدیریت ، با احتساب بازنشستگان و کارکنان بخش عمومی ۸ میلیون و پانصد هزار شاغل و بازنشسته از دولت حقوق می گیرند و اگر این روند ادامه داشته باشد تا چند سال دیگر ، بودجه عمومی کشور باید صرف پرداخت حقوق این عائله پرجمعیت بشود. دولتی ها حتی جرات بیان علنی صورت مساله را ندارند ،چون در افتادن با ۸ میلیون و نیم جمعیت کار آسانی نیست.
تازه اگر دولت بگوید و پای این حرف بایستد کی باور می کند؟
کارمندان استدلال می کنند که ثروت دولت بی پایان است. ایران ۸ درصد منابع طبیعی جهان را در اختیار دارد در حالی که یک درصد جمعیت جهان در ایران زندگی می کنند . ضمنا اگر پول نیست این اختلاس کننده های چند هزار میلیاردی از کجا پول بر می دارند ؟ اما در پاسخ اقتصاد دان ها گفته اند که منابع طبیعی سرشار در هیچ کشوری خودبه خود منجر به رفاه نمی شود.
برخلاف تصور عوام ، اقتصاد ایران کوچک است و بسیار کوچک . حجم تولید ناخالص داخلی ایران با جمعیت ۷۵ میلیونی کمی بیشتر از سنگاپور با جمعیت ۵ میلیونی است. ما ملتی کهن با افکار اسطوره ای هستیم اما اقتصاد علم است باید از اقتصاد اسطوره زدایی کنیم .
سرود « ای ایران ای مرز پرگهر » نمونه ای از تفکر اسطوره ای ما است. امروزه سنگ کوه و خاک زرخیز عامل توسعه و پیشرفت نیست. نیروی انسانی ، مدیریت و تلاش جمعی در مسیر درست عوامل پیشرفت یک کشور هستند.