به مناسبت 27 اردیبهشت ماه ، " روز روابط عمومی و ارتباطات " لازم دانستم مطالب و نیز سر فصل هایی را در مورد رویکرد و عملکرد روابط عمومی با مخاطبان گرامی در میان بگذارم .
اشاره به جایگاه روابط عمومی در یک سازمان از بدیهیات است و به همان مقدار که این مساله امری بدیهی می نماید در وزارت آموزش و پرورش و زیر مجموعه های آن امری غریب و حتی مهجور است .
روابط عمومی پل واسط میان مدیریت یک سازمان با محیط است . این محیط هم شامل کارکنان و زیرمجموعه آن می شود و هم در یک نگرش سیستمی شامل افکار عمومی جامعه نیز می شود .
در واقع ، در این یادداشت می خواهیم این دو پارامتر یعنی عوامل درونی و بیرونی سازمان آموزش و پرورش را مورد ارزیابی و نقادی قرار دهیم .
آیا روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش تاکنون توانسته است بر اساس یک تئوری و یا مانیفست مشخصی ارتباط دوسویه ای با بدنه وزارت آموزش و پرورش ( صف ) برقرار کند .
معلمان تا چه میزان از اهمیت و یا کارکرد روابط عمومی وزارتخانه و یا در سطح پایین تر ( منطقه و یا ناحیه ) آگاه هستند ؟
به نظر می رسد معلمان در سطح منطقه و یا ناحیه اساسا دایره و یا بخشی مانند روابط عمومی را نمی شناسند و کارکرد این بخش برای آنان و حتی ارباب رجوع ناشناخته است .
کم تر دیده شده است که در اداره و یا ناحیه از افراد متخصص و یا خبره در رشته روابط عمومی استفاده شود . هر چند وضعیت حقوق و مزایا و نیز شرایط کاری موجب می شود تا نیروهای متخصص و یا کاردان در مدارس انگیزه ای برای کار و یا فعالیت در این بخش ها نداشته باشند .
در ادارات و یا نواحی برای ارتباط میان مدیریت و معلمان معمولا بخش های دیگری مانند ارزیابی و رسیدگی به شکایات و... فعال هستند و یا مدیران ترجیح می دهند که خودشان و از طریق حضور در مدارس با معلمان ارتباط برقرار کنند .
این می تواند به این معنا باشد که نه مدیران و نه معلمان در این سطح روابط عمومی را جدی نمی گیرند .
اما در سطوح بالاتر مانند میانی و فوقانی وضعیت متفاوت تر می شود .
در این سطوح و بر اساس تجارب و مشاهدات ، روابط عمومی ها به کارکردهایی نظیر محورهای زیر می رسند :
* تبلیغات، کنترل و فرماندهی
* ارشاد كردن و هدایت گری معلمان و مردم
* همه چیز را بیعیب و نقص نشان دادن
با این که ساختار بورکراتیک وزارت آموزش و پرورش از یک وضعیت تمرکزگرا و بالا به پایین رنج می برد اما در روابط عمومی بر خلاف سایر بخش ها نباید چنین وضعیتی حاکم باشد .
در روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش ، اخبار و مطالب موضوع بندی و طبقه بندی شده و طبق گفته مسئولان این بخش ، به صورت مستمر و منظم به اطلاع وزیر و سایر مسئولان می رسد .
اگر این ادعا درست باشد و یا وزیر و سایر مسئولان فرصت مطالعه این بازخوردها را داشته باشند باید وضعیت و حتی جایگاه این مسئولان باید به گونه دیگری باشد .
اما چرا این گونه نیست ؟
چرا جوابیه هایی که بعضا از سوی روابط عمومی و به نقل از مسئولان مربوطه به رویت همکاران فرهنگی و معلمان می رسد اکثرا با واکنش منفی آنان روبه رو می شود ؟
به عنوان مدیر یک رسانه غیردولتی و فراگیر تاکنون جوابیه هایی مختلفی در سایت سخن معلم درج گردیده است اما کم تر دیده شده است که معلمان از پاسخ مربوطه رضایت داشته باشند .
از سوی دیگر ، مطالعه محتوای این جوابیه ها نشان می دهد که سازمان آموزش و پرورش مخاطبان خود و به ویژه معلمان را یک عده افراد ناآگاه و یا غیرمطلع و مغرض می پندارد و ترجیع بند مشترک این جوابیه ها غالبا این عبارت بوده است :
" اظهارات سراسر کذب و غیر واقع "
حال پرسش این است که بهره گیری از چنین عباراتی که مصداق " خشونت کلامی " است تا چه می تواند در اعتماد سازی میان مدیریت و کارکنان در سازمان کارا و اثربخش باشد ؟
فقدان پاسخ گویی و یا ارسال جوابیه از سنخی که گفته شد تا چه حد می تواند در" تقریب نگرش ها و فرآیند اقناع سازی " موثر باشد ؟
در حال حاضر دو رسانه ، معلمان و وزارت آموزش و پرورش را به یکدیگر متصل می کنند که اولی پرتال وزارت آموزش و پرورش و دومی نشریه نگاه است .
تحلیل محتوای پرتال وزارت آموزش و پرورش مبین این مدعا است که غالب مطالب سایت وزارت آموزش و پرورش از نوع اخبار و بیان دیدگاه های مسئولان این وزارتخانه است و کم تر به جنبه " تحلیل " پرداخته می شود .
در پرتال وزارت آموزش و پرورش ، بخشی به نام " دیدگاه " وجود دارد که غالبا دیدگاه مسئولان و مدیران در آن منعکس می شود و اثری از دیدگاه منتقدان به چشم نمی خورد .
مسئولان روابط عمومی در سخنان خود به رتبه بالای این سایت در رنکینگ داخلی و جهانی اشاره می کنند و این در حالی است که این رتبه تناسبی با میزان بازدیدهای مطالب و صفحات ندارد .
در پرتال وزارت آموزش و پرورش اصولا برخی بخش ها تعطیل است مانند بخش حمایت قضایی از کارکنان و این در حالی است که در آموزش و پرورش و از نظر معلمان این بخش مهم و حائز اهمیت است .
در نشریه نگاه با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید ،به نظر می رسد که تحولی در محتوای مطالب و رویکردها رخ داده است اما از نظر معلمان این کافی نیست ، ضمن آن که مشکلات دیگری در این بخش مانند فقدان توزیع مناسب و فراگیر و یا به موقع و... وجود دارد .
به نظر می رسد از پتانسیل قابلیت های این نشریه آن گونه که شایسته است استفاده نمی شود و این نشریه هنوز نتوانسته است تفکرات کلیشه ای قبلی در میان افکار عمومی معلمان مانند « وزیر نامه بودن » را تحلیل و یا تعلیق نماید .
فرآیند حاکم در روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش باید تابع گردش آزاد اطلاع رسانی باشد و گزینش و یا حذف غیرمنطقی مطالب و اخبار باید به حداقل خود برسد .
این از اولین و بدیهی ترین اصول برای جلب اعتماد مخاطبان است .
به نظر می رسد روابط عمومی نتوانسته است با آسیب شناسی این وضعیت در جهت « روان سازی داده ها » حرکت نماید ، هر چند مسئولان این بخش دخالت برخی بخش ها و افراد غیرمتخصص را از عوامل موجده بر می شمارند که این وضعیت با توجه به تعدد رسانه ها و عصر حاکمیت سازمان های مردم نهاد ، امری غیرمنطقی و از نوع " توجیه " می نماید .
برخی از اخبار و رویدادهای مهم از دید روابط عمومی پنهان می مانند و یا این بخش واکنش مناسب و درخوری حداقل در بخش اطلاع رسانی ندارد .
برای مثال به چند نمونه اشاره می شود :
در پایان سال 93 و نیز آغاز سال 94 دو حرکت مهم یکی در آموزش و پرورش و دیگری در مقیاس کلان جامعه رخ داد .
اولی ، برخی سخنان سخیف و نیز توهین آمیز احسان علیخانی در برنامه بهار نارنج شبکه سوم سیما ( بیژن ) در واپسین روزهای سال 93 بود .
با این که انتشار این فیلم اعتراض بسیاری از فرهنگیان و معلمان در سراسر کشور را برانگیخت اما هیچ گونه واکنشی از سوی وزیر آموزش و پرورش و یا روابط عمومی این وزارتخانه مشاهده نگردید .
این در حالی است که وزیر بهداشت درمورد سریال " در حاشیه " مهران مدیری در همان روزهای آخر سال نامه ای به صدا و سیما نوشت و نگرانی های خود را به این سازمان و مسئولان آن انتقال داد .
مورد دیگر ، مربوط به خبر انتشار موفقیت مذاکرات هسته ای ایران بود . با وجود خوشحالی ملت ایران از این واقعه ، اما در پرتال وزارت آموزش و پرورش ، این خبر هیچ گونه انعکاسی نداشت و تنها عکس العمل فانی سکوت در برابر این پیروزی بزرگ بود .
و یا مورد آخر ، حرکت غیرحرفه ای و مبهم روزنامه همشهری و خبرگزاری فارس در مورد کاریکاتور توهین آمیز مطالبات معلمان بود که با وجود درگیر بودن افکار عمومی فرهنگیان ، حتی در حد خبر در پرتال وزارت آموزش و پرورش و سخنان مسئولان انعکاسی نداشت .
همین معادلات درون دستگاهی در مورد روابط این وزارتخانه با افکار عمومی جامعه و مردم نیز مصداق دارد .
به جرات می توان ادعا نمود یکی از دلایل در حاشیه بودن وزارت آموزش و پرورش و ناپیدا بودن آن در معادله توسعه پایدار ضعف این بخش در ارتباط گیری موثر با حوزه عمومی است .
اگر قرار است مطابق ادعای مسئولان این بخش ، روابط عمومی ادامه مردم در حاکمیت باشد باید به لوازم و مقدمات آن نیز توجه شود .
پایان این یادداشت سخنی از آقای جدایی مدیر کل روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش است که اگر به آن عمل شود بسیاری از مشکلات وابسته نیز حل خواهد شد :
" روابط عمومی ها « مدعی العموم نزد مدیران » و « وکیل مدافع سازمان در نزد مردم » هستند . عملکرد روابط عمومی نباید تخلف از مسئولیت های اجتماعی باشد و در این راستا لازم است از هرگونه تصویر سازی های کلیشه ای و تبلیغاتی اجتناب شود ."
این یادداشت با تغییراتی در روزنامه اعتماد روز چهارشنبه ( این جا ) منتشر گردیده است .