به نام خدا
انا لله و انا اليه راجعون
به وقت صبح قيامت که سر ز خاک بر آرم
به گفت و گوي تو خيزم به جست وجوي تو باشم
ناگفته هاي يک معلم
نگاهي به گذشته ، اين همه فشار هاي توأم با تحقير و هتک حرمت ˏ ناشي از ناداني ها و کارهاي خودسرانه و ضعف مديريت ها را بيش از سي سال تحمل نموديم و دم برنياورديم . جرياني که بيشتر معلمان بر اساس باورهايشان در ايجاد آن سهم و نقش غير قابل انکار داشتند و بيشترين شهيد را در راهش دادند و مديريت هاي اوليه آن را در همه ابعاد به دوش کشيدند ، امروز به دست ديگراني که آنها هم زحمت کشيده ، مخاطرات را پذيرفته اند ، مع الاسف به دور از حق شناسي نسبت به پيش کسوتان اين راه را ادامه مي دهند که برايشان آرزوي توفيق مي کنيم .
مگر شهيدان دکتر بهشتي ، رجايي و باهنر اين پيش کسوتان جان بر کف و از خود گذشته معلم نبودند ؟ کجايند هزاران هزار معلمي که کلاس هاي درس شهرها و روستاها را رها کرده و به خيل شهدا پيوستند ؟ کجايند معلميني که نمايندگي دوره هاي اول و دوم و تا کنون مجلس را عهده دار شده اند يا در مجالس خبرگان ، شوراي انقلاب و ساير نهاد هاي حضور يافتند ، بيشتر از کدام قشر بودند ؛ جوانان و نوجواناني که از مدارس به سوي جبهه ها شتافتند تحت چه باورهايي به جبهه رفتند ، جزء معلمين کدام نهاد مشوق آنها بود . کجاست شهيد سهيل نوريان از کلاس چهارم تجربي دبيرستان علامه حلي به جبهه رفت و ديگر بازنگشت ، روزي نامه اي از جبهه به دستم رسيد . يکي از دانش آموزانم نوشته بود :
" شب گذشته با خداي بزرگ راز و نياز داشتيم و خود را مهياي عزيمت به خط مقدم جبهه کردم نيمه شب به اتفاق پانصد نفر رزمنده عازم جبهه شديم همه دوستان هم رزم شهيد شدند و امشب من تنهاي تنها در غربت التماس دعا دارم . "
خوشبختانه اين عزيز با سلامتي از جبهه برگشت ، تحصيلات دانشگاه را تمام کرد و امروز يکي از دانشمندان سر افراز و استاد دانشگاه است و به خدمت در اين جبهه مفتخر است . فراموش نمي کنم روزي که همه سخن پراکني هاي بيگانه اعلام کرده بودند :
" امروز ميدان حسن آباد و اطرافش بمباران خواهد شد " و اتفاقأ من و دانش آموزانم در دبيرستان علامه حلي کلاس فوق العاده داشتيم و هواپيماهاي دشمن متحد عليه ما آمدند و شش بمب ويرانگر را انداختند و رفتند ، گرد و خاک اين بمباران آن چنان بود که چشم چشم را نمي ديد و من و دانش آموزانم با تحمل دست به دعا گشوديم و حتي دقيقه اي کلاس را تعطيل نکرديم .
آمار شهدا را بررسي کنيم ، چند درصد شهدا معلم ، دانشجو يا دانش آموز بودند ؟ با اين سوابق درخشان ، چرا اين قدر معلمين را تحقير شده مي بينم ؟
معلم کي از معيشت ، مطالبات و معوقات صحبت کرده که اين قدر به رخش مي کشيد ؟ معلم بالاتر ازهمه ي حقوقش ، جايگاه رفيع خود را از دست داده و آن را مطالبه نمي کند . معلم مناعت و سعه صدر دارد . معلم مسئوليت پذير است و در هر شرايطي کارش را انجام مي دهد .
براي اولين بار در طول سي سال اخير معلم حرف دل خود را از زبان بالاترين مقام کشور مي شنود و " سخن کزدل برآيد لا جرم بر دل نشيند ". معني همدلي و هم زباني همين تأثير گذاري است . تا حال ، کي اين جايگاه و منزلت معلمين را مطرح ساخته است ؟ مسئولان به خود آيند و به خود شک کنند . آنها که نمي دانند جايگاه و منزلت معلم کجاست چرا مسئوليت پذيرفته اند ؟
مشکل اينجاست .در دنياي آخرت ، محکمه عدل الهي تشکيل خواهد شد ، کساني که به معلم ظلم و يا ناروا، روا داشته اند بايد پاسخگو باشند . دنيا بسيار کوتاه و نا پايدار است ، مناعت و سعه صدر معلمين انگيزه تحمل آنهاست . معلمين در دوران جنگ يا به جبهه رفتند و شهيد شدند يا در پشت جبهه تدارکات را فراهم آوردند . منˏ معلم فقط ده ها تانکر آب را با مشارکت دانش آموزانم تأمين نموده و به منظور رفع کمبود به جبهه ها فرستادم . چطور اين خدمات فراموش شده و قدرها ناشناخته مانده اند .
معلم اهل دنيا نيست، او بر آخرت چشم دوخته از دنيا هم هيچ چشم داشتي ندارد ؛ ولي حق ناشناسي جامعه هم حد و مرزي دارد . معلين شرم دارند اگر خدمت شان را به رخ بکشند ولي انتظار بي حرمتي هم ندارند ، در تمام طول عمر و خدمت هيچ قصوري ندارند ، در همه صحنه ها پيش قدم و بدون منت حاضرند ،امروز هم اگر اشاراتˏ به جاي بزرگان نبود بازهم سخن نمي گفتند و اجرشان را ضايع نمي کردند . ولي تبعيض هاي سطح جامعه را مي بينند و متحمل مي شوند .
آخرين کلام ، به معلم و مقام او خيلي ظلم روا شده که خدا را خوش نمي آيد . از ما که گذشت ، خداوند به معلمين آينده کمک کند که کارهايشان به دست کاردان سپرده شود .
ان شاءالله
به مناسبت پايان هفته معلم (ارديبهشت 94 )
تقديم به معلمين فرهيخته کشور به پاس و قدرداني از نجابت و وجدان پاک شان