1. بررسي مختصري از هدايت تحصيلي قبلي
در سيستم قبلي آموزش و پرورش دانش آموزان 5 سال ابتدايي ، سه سال راهنمايي و يک سال متوسطه را از طريق ارزشيابي کمي يا سنتي ( ارزشيابي با نمره ) سپري کرده در پايان سال اول متوسطه توسط فرم هاي هدايت تحصيلي به رشته هاي رياضي ، تجربي ، انساني ، فني حرفه اي و کار دانش هدايت مي شد.
در روش قبلي آمايش سرزمين ( استاني - بومي ) جايگاهي نداشت ! يعني توجه به نيازهاي هاي جامعه و ظرفيت هاي اقتصادي ، برنامه کلان امروز و آينده کشور در اين هدايت تحصيلي نقشي نداشت ! دانش آموزان به راه خود که البته به چاه خود مي رفتند و صنعت و خدمات به راه خود مي رفتند ! ( دو راه مستقل و مجزا )
اکثريت دانش آموزان فارغ التحصيل يا ترک تحصيل کرده تازه متوجه مي شدند که توانايي لازم براي ورود به بازار کار راندارند! ( رشته تحصيلي دانش آموزان نياز جامعه را تأمين نمي کند ! )
در روش فبلي حتي علاقه و استعداد دانش آموز هم در هدايت تحصيلي وي ، بي تأثير بود و دانش آموزان عمدتأ بر اساس جوˏ دور و بر خود و خانواده و جامعه رشته تحصيلي خود را انتخاب مي کردند !
در آن زمان مردم کوچه و بازار ، رسانه ها ، اقتصاددانان ، صنعت گران ، تحليل گران اجتماعي و اقتصادي همواره نقاط ضعف اين سيستم را در مقايسه با سيستم هاي نوين کشور هاي ديگر گوشزد مي نمودند و به آموزش و پرورش به حق انتقاد مي کردند!
2. بررسي مختصري از هدايت تحصيلي فعلي
در سيستم نوين ˏآموزش و پرورش در ايران دوران ابتدایي با کار پوشه دانش آموز( فرم شماره 5 ثبت عملکرد دانش آموز ) که نظر معلم ، اولياي دانش آموز و حتي خود دانش آموز در آن درج مي شود ( ارزشيابي توصيفي ) همراه مي باشد .
دانش آموزس از پايان شش سال ابتدايي به مقطع اول متوسطه ( دوره راهنمايي قبلي ) هدايت مي شود.
در دوره اول متوسطه ، ارزشيابي کمي يا سنتي ( ازرشيابي با نمره ) جايگزين ارزشيابي توصيفي و پوشه ي کار مي شود .
در پايان دوره اول متوسطه دانش آموز بر اساس مکانيسم ذيل ، هدايت تحصيلي مي شوند :
نظر دانش آموز 10 % ، نتايج عملکرد تحصيلي 35% ، نتايج آزمون هاي مشاوره اي 30% نظر معلمان 10% ، نظر والدين 5% ، نظر مشاور (بررسي تخصصي عملکرد تحصيلي دوره ابتدايي و متوسطه ، نتايج آزمون ها ، نتايج عملکرد تحصيلي ، مصاحبه و مشاوره با دانش آموزان و والدين آنان و توجه به نمره هويت ( 1 ) کسب شده ) 10% ؛ در روش نوين علاوه بر نگاه جامع به دانش آموز و هدايت تحصيلي وي ، به جامعه ( برنامه هاي بالا دستي ، نيازهاي بخش صنعت و خدمات و ... ) ، آمايش سرزميني ( استاني –بومي ) نگاه عميق و ژرف وجود دارد .
به عبارت بهتر ، در روش نوين ؛ نقش آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي افزايش مي يابد و آموزش و پرورش تلاش مي کند که خروجي آموزش و پرورش ، نيروي انساني متخصص و ماهر ˏمورد نياز بخش صنعت و خدمات باشد نه تحصيل کرده بيکار و بدون حرفه !
زر افشان معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش مي گويد :
* بر اساس آئین نامه مصوب شورای عالی آموزش و پرورش هدایت تحصیلی دانشآموزان بر اساس 4 عامل استعداد، علاقه، نیاز و امکانات انجام میشود که هر 4 عامل باید به طور متعادل وجود داشته باشد.
* هدایت تحصیلی و توسعه رشتهها با توجه به نیازهای هر استان انجام میشود و برای اینکه مراقبتهای ملی نیز صورت گیرد وزارت آموزش و پرورش بر روی تصمیمات استانی نظارت انجام میدهد.
* وی با بیان اینکه اگر استانی با استانداردها فاصله وجود داشته باشد پذیرش دانشآموزان در یک رشته خاص بر اساس نیاز استانی صورت میگیرد. وي گفت: به طور مثال در رشته تجربی اگر در استانی نیاز باشد تنها 40 درصد دانشآموزان بر اساس فرم استعداد تحصیلی خود میتوانند به این رشته وارد شوند و مابقی دانشآموزان باید در دیگر رشتهها تحصیل کنند.
در دوم مرداد 95 بر خروجي خبر گزاري تسنيم آمده است :
3. نارضايتي دانش آموزان و اولياي دانش آموزان :
یکی از اولیای دانش آموزان گفت: «همه نمرات دخترم بالاست و او توانسته امسال با معدل 19 قبول شود. دخترم علاقهمند است که در رشته ریاضی تحصیل کند اما مشاوران مدرسه میگویند شما باید در هنرستان تحصیل کنید. علتش را میپرسیم، میگویند دختر شما استعداد رشته ریاضی را ندارد. نمیدانیم این دیگر چه موضوعی است که امسال در مدارس آموزش و پرورش باب شده است.»
او تأکید میکند: «مگر قرار نیست هر کسی بر اساس استعداد و علاقهاش انتخاب رشته کند. من اصلاً متوجه نمیشوم وقتی دخترم معدلش بالا است چرا میگویند نمیتواند دررشته ریاضی درس بخواند.»
پدر یکی دیگر از دانش آموزان هم نسبت به این هدایت تحصیلی دانش آموزان واکنش نشان میدهد و میگوید: «امسال بخشنامهای از سوی وزیر آموزش و پرورش به مدارس ابلاغ شده که مدیران را مجبور کرده است دانش آموزان را به هنرستان و کارو دانش سوق دهند. پسرم با معدل 18 نمیتواند در رشته علوم تجربی تحصیل کند. مشاور میگوید طبق هدایت تحصیلی او نمیتواند در رشته تجربی و در دانشگاه قبول شود. هیچ کس نیست که به این موضوعات رسیدگی کند. از مدیر خواستهام تا ثبتنامش کند و اگر نتوانست قبول شود مسئولیتش هم با خودم، اما مدیر میگوید ما در این مدرسه نمیتوانیم پسر شما را در این رشته ثبتنام کنیم چرا که کلاسهای ما در این رشته پر از دانشآموز است.»
او از روند هدایت تحصیلی دانش آموزان در مدارس آموزش و پرورش بسیار گلهمند است و میگوید: «اصلاً پسرم قبول نمیکند که در رشته دیگری درس بخواند. افسرده شده و مدام به ما میگوید یا تجربی میخوانم یا اصلاً مدرسه نمیروم. به مشاور هم که این موضوع را انتقال میدهیم میگوید اولش کمی سماجت میکند اما در نهایت به همان مدرسهای که ما میخواهیم میرود. این چه مدل هدایت است، این هدایت اجباری است نه از سر دلسوزی.»
4. مسعود شکوهی، مدیر کل امور تربیتی و مشاوره وزارت آموزش و پرورش درباره جزئیات هدایت تحصیلی دانش آموزان میگوید:
برای سنجش سوابق تحصیلی به همه دروس (به جز آمادگی دفاعی) ضریب تعلق میگیرد، تأکید میکند: «در روزهای اخیر شاهد شکایت خانوادهها درباره هدایت تحصیلی دانش آموزان شان بودیم. این موضوع اصلاً به ضرر دانش آموزان نیست. ما در آموزش و پرورش نمیخواهیم کاری انجام دهیم که به ضرر دانش آموز باشد.
برخی از دانش آموزان رغبت دارند که مثلاً در رشته علوم تجربی یا ریاضی درس بخوانند، معدل آنها هم در پایه نهم بالا است اما همین دانش آموز با همین معدل وقتی رشته ریاضی را میخواند در طول سال تحصیلی با مشکلات بسیاری مواجه میشود. این دانش آموز استعداد رشته ریاضی را ندارد. خانوادهها هم متوجه این موضوع نیستند. آنها اعلام کردهاند که ما بخشنامه کردیم. ما هم قبول داریم که بخشنامه دادیم تا همه دانشآموزان در پایه نهم هدایت تحصیلی شوند. اما اجباری در این کار نیست. اگر خانوادهای میخواهد تا دانش آموزش در رشتهای که استعداد ندارد تحصیل کند، میتواند در منطقهای دیگر فرزند خود را در آن رشته ثبتنام کند. ما با توجه به ظرفیت هر مدرسه دانش آموزان را ثبتنام میکنیم.»
دو حالت بر اين مهم متصور مي شويم :
الف : فرض مي کنيم اين روش هدايت تحصيلي کامل و بدون نقص است .
ب : فرض مي کنيم اين روش هدايت تحصيلي نياز به کار کارشناسي بيشتر دارد .
ابتداء حالت « الف» را بررسي مي کنيم :
5. حق با دانش آموزان عزيز و اولياي محترم آنان است ؟ يا آموزش و پرورش ؟ مشکل کجاست؟
سيستم آموزش و پرورش به تدريج ارتقاء يافته است ولي مجلس دانش آموزي ،نهاد ارزشمند اولياء و مربيان ، نهادهاي مدني جامعه به ويژه نهادهاي مدني فرهنگيان به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين ، اصحاب رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسي در طول فرآيند ارتقاي آموزش و پرورش به حد لازم به اين موضوع نپرداخته اند !
به عبارت ساده تر ، ارتقاء آموزش و پرورش از جوشش بين نهادهاي مدني ، رسانه ها و کارشناسان آموزش و پرورش به دست نيامده است لذا جامعه ( دانش آموزان عزيز و اولياي محترم شان ) چون يک موجود زنده در مقابل پيوند عضو واکنش منفي نشان مي دهند !
در اين مثال مقصر کيست ؟
آيا پزشک عمل کننده مقصر است ؟
آيا شخص اهداء کننده عضوء مقصر است ؟
آيا گيرنده عضو مقصر است ؟
هيچ کدام مقصر نيستند ! پس مقصر کيست ؟
بله کاملأ درست تشخيص داده ايد :
مکانيسم طبيعي بدن در مقابل عنصر و عضو ناشناس و ناشناخته واکنش منفي نشان مي دهد هر چند عمل پزشک با موفقيت انجام شده باشد !
جامعه ی امروز ما که جامعه اي پويا و زنده است نسبت به اين تحول و ارتقاء آموزش و پرورش واکنش منفي نشان مي دهد و تصور مي کند که آموزش و پرورش به ضرر دانش آموز عمل مي کند !
زيرا نهاد هاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسولين و رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي در فرآيند ارتقاء حضور نداشته اند!
پس جامعه با اين تحول بيگانه است و به اشتباه با آن مخالفت مي کند !
پدر و مادر ها مي گويند :
نمیدانیم !
من اصلاً متوجه نمیشوم وقتی دخترم معدلش بالا است چرا میگویند نمیتواند دررشته ریاضی درس بخواند.»
هیچ کس نیست که به این موضوعات رسیدگی کند. از مدیر خواستهام تا ثبتنامش کند و اگر نتوانست قبول شود مسئولیتش هم با خودم.
اصلاً پسرم قبول نمیکند که در رشته دیگری درس بخواند. افسرده شده و مدام به ما میگوید یا تجربی میخوانم یا اصلاً مدرسه نمیروم.
. این چه مدل هدایت است، این هدایت اجباری است نه از سر دلسوزی.»
6. چاره کار چيست؟
از آنجا که ورودي آموزش و پرورش ، دانش آموز ( بزرگترين سرمايه خانواده ها) مي باشد و خروجي آموزش و پرورش نيروي انساني فعال ( بزرگترين سرمايه هر جامعه) مي باشد ؛ نهادهاي مدني به ويژه نهادهاي مدني فعال در آموزش و پرورش از جمله نهاد مدني دير پاي انجمن اولياء و مربيان به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين در کنار رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي حق دارند در فرآيندهاي تصميم سازي ، تصميم گيري و تحول در آموزش و پرورش نقش آفريني کنند .
هم اکنون حالت « ب » را بررسي مي کنيم .
به طريق اولي ، توجه به موارد پنجم و ششم اهميت بيشتري دارد!
نتيجه گيري :
نهادهاي مدني به ويژه نهادهاي مدني فرهنگيان بعنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين و رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي بايد بتوانند مشارکت کارشناسان و تحليل گران اصول گرا، اصلاح طلب ، معتدل ، مستقل و... ( عزم ملي ) را براي اصلاح ساختار آموزش و پرورش را فراهم آورند .
در غير اين صورت ، چالش هاي آموزش و پرورش از جمله هدايت تحصيلي دانش آموزان در ساختار پيچيده و پر تنش کنوني آموزش و پرورش پا برجا خواهند ماند !
پاورقي ( 1 ) :
نمره هويت ، ميزان تطابق و همبستگي حداقل 60% تمامي ملاک هاي هدايت تحصیلي در پيشنهاد اولويت شاخه ، گروه و رشته تحصيلي به دانش آموزان مي باشد .