چاپ کردن این صفحه

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

بازخوانی روابط دانش آموز - معلم و فلسفه تأسیس مدرسه

تنبیه دانش آموزان در مدارس و فلسفه تاسیس مدرسه  در مقدمه اساسنامه یونسکو آمده است از آنجا که «جنگ‌ها نخست در اذهان بشر آغاز می‌شود، دفاع از صلح نیز باید در ذهن انسان‌ها شکل گیرد.» تنبیه بدنی هم از ذهن برخی معلمان و پدران و مادران شروع می‌شود بنابراین ابتدا باید فکر تنبیه بدنی را از ذهن معلمان و اولیا پاک کرد و کتک زدن دانش‌آموز در فرهنگ جامعه به عنوان یک عمل خلاف‌شأن انسان و حقوق کودک شناسایی و معرفی شود.
طبق مقررات آموزش و پرورش، تنبیه بدنی دانش‌آموزان ممنوع است و معلمانی که به دانش‌آموزان تعرض فیزیکی می‌کنند هم تنبیه اداری می‌شوند و هم در صورت پیگیری اولیا به اتهام آنها در مرجع قضایی رسیدگی می‌شود. اما بحث تنبیه بدنی تنها یک بحث حقوقی نیست.

مسأله مهم آن است که افرادی که به عنوان مدیر، معلم، ناظم و مربی به مدرسه فرستاده می‌شوند آموزش‌های لازم برای رفتار در شرایط بحرانی و کنترل احساسات منفی مانند خشم و واکنش‌های غریزی را آموخته باشند.

برخی معلمان تنبیه بدنی را به عنوان یک روش تربیتی قابل دفاع می‌دانند. تفکر این گروه بر آموزه‌های سعدی در فصل هفتم گلستان منطبق است. قابل اعتنا‌ترین بحث در توجیه تنبیه بدنی را برخی معلمان از زاویه جامعه شناختی و با این مضمون مطرح می‌کنند که تنبیه بدنی بر یک بستر و زمینه اجتماعی رخ می‌دهد بنابراین نخست باید علل مادی و معنوی مؤثر در پیدایش این فعل و روابط عِلّی عصبانیت و جوش آوردن معلم و ناظم و... را شناسایی کرد و از بین برد.

آنها به فقر فرهنگی و مادی خانواده‌ها، شلوغی کلاس‌های درس، بی‌انگیزگی دانش‌آموزان، بی‌رغبتی آنها به درس، مشکلات معیشتی معلمان و... اشاره می‌کنند و نتیجه می‌گیرند تا زمینه بروز رفتارهای خشونت‌آمیز از بین نرود نمی‌توان تنبیه بدنی دانش‌آموزان را ریشه کن کرد.

در پاسخ به این گروه باید گفت هر عملی چه خوب و چه بد قطعاً بر اساس روابط علت و معلولی رخ می‌دهد، اگر ممنوعیت تنبیه بدنی را مشروط به شکل‌گیری شرایط مطلوب در مدرسه و خانه کنیم تنبیه بدنی در مدارس شاید تا 50 سال دیگر هم ادامه یابد. کتک زدن کودکان چه در خانه و چه در مدرسه یک فعل مجرمانه و تجاوز به حقوق کودک است و عوامل و زمینه‌های اجتماعی، چه از نظر حقوقی و چه از نظر اخلاقی این فعل مجرمانه را موجه نمی‌کند.

برخی معلمان هم موضوع تنبیه بدنی را در چارچوب تقابل دانش‌آموز - معلم مطرح می‌کنند. آنها با طرح موارد بیشمار بی‌انضباطی دانش‌آموزان و در موارد نادر تعرض فیزیکی دانش‌آموزان به معلمان، تنبیه بدنی کودکان را در شرایط خاص اجتناب‌ناپذیر می‌دانند. این عده می‌گویند بالاخره معلم هم انسان است و هر چقدر صبر و حوصله داشته باشد نهایتاً در شرایط ناهموار کلاس جوش می‌آورد و از کوره خارج می‌شود. در پاسخ این گروه باید یاد‌آوری کرد که معلم و دانش‌آموز در شرایط برابر قرار ندارند. اصولاً مدرسه برای تربیت و آموزش دانش‌آموزان تأسیس شده و فرض بر این است که دانش‌آموزان نیاز به تربیت دارند و بروز رفتار خطا از جانب آنها طبیعی است. اما معلم و ناظم و مدیر و مربی که برای آموزش و تربیت دانش‌آموز استخدام شده‌اند قاعدتاً باید با اصول تعلیم و تربیت آشنایی داشته باشند و مطابق پروتکل‌های تربیتی رفتار کنند.

در شرایطی که عموم علمای تربیت و مکاتب روانشناسی و تربیتی، تنبیه بدنی به عنوان یک روش تربیتی را مردود می‌شمارند و علاوه بر آن کتک زدن دانش‌آموز هم جرم اداری است و هم جنبه کیفری دارد، معلم مجاز نیست در شرایط دشوار کاری دانش‌آموز را کتک بزند. اصلاً در شرایط دشوار است که هنر و مهارت معلمی به کار می‌آید. اگر در مدرسه‌ای معلمی دانش‌آموز را کتک بزند، عمل او مانند عمل مأمور آتش‌نشانی است که خانه‌های مردم را آتش می‌زند.
نکته دیگری که غالباً مطرح می‌شود این است که دانش‌آموزان امروزی به دلایل مختلف حرمت معلم را نگه نمی‌دارند و در مقایسه با نسل‌های قبلی جسورتر شده‌اند.

یکی از مشکلات سیستم‌های تربیتی محافظه کاری آنهاست. در واقع افرادی از یک یا دونسل قبل، کودکان امروز را برای زندگی در جامعه فردا تربیت می‌کنند.

راه حل این مسأله این است که معلم رفتار و افکار خود را به روز کند و به جای نگاه حسرت آلود به گذشته به آینده بنگرد.

استخدام‌های بی‌رویه باعث شده است که تعداد زیادی از جویندگان شغل، بدون گذراندن دوره‌های آموزش حرفه‌ای وارد شغل معلمی شوند. افراد آموزش ندیده در مسائل تربیتی براساس تجربه و سلیقه شخصی عمل می‌کنند، در حالی که تعلیم و تربیت کاری تخصصی است.

معلم باید بتواند در کلاس و مدرسه، احساسات خود را مدیریت کند. نکته مهم این است بسیاری از رفتارهایی که در عرف مدرسه تخلف انضباطی نامیده می‌شوند، رفتارهای طبیعی کودکان است. خندیدن، حرف زدن با بغل دستی، حاضرجوابی، جنبیدن، دویدن، شوخی کردن با همکلاسی، پرت شدن حواس، انجام ندادن تکلیف، بلد نبودن درس و... . رفتارهای طبیعی دانش‌آموز است.

بدیهی است معلم در مقابل تخلفات انضباطی، حق دارد دانش‌آموز را تنبیه کند اما تنبیه بدنی خط قرمزی است که نباید از آن عبور کرد. برخی معلمان دلسوز می‌گویند آموزش و پرورش با وضع قوانین سخت گیرانه مانند اخراج از مدرسه، جریمه مالی اولیا و معرفی دانش‌آموزان متخلف به دادگاه و... باید شرایط را برای ایجاد نظم در کلاس فراهم کند.

در اینجا هم به فلسفه تأسیس مدرسه و تفاوت جایگاه معلم و دانش‌آموز توجه نمی‌شود. اجرای هرکدام از این موارد با موانع حقوقی و اخلاقی مواجه است. البته در مواردی که دانش‌آموز یا اولیا به معلم تعرض فیزیکی کنند معلم حق پیگرد قضایی دارد اما در بقیه موارد تنها و تنها مهارت‌های حرفه‌ای معلم و مدیر و ناظم می‌تواند مفید و مؤثر باشد.

سنجش صلاحیت حرفه‌ای داوطلبان شغل معلمی، انجام تست‌های روانشناسی شخصیت از داوطلبان شغل معلمی، برگزاری دوره‌های آموزش ضمن خدمت رفتار حرفه‌ای برای عوامل مدرسه، تدوین منشور حقوق دانش‌آموز، بالا بردن میزان حساسیت جامعه نسبت به اذیت و آزار کودکان به هرشکل و در هر مکانی توسط رسانه‌ها و مهم‌تر از همه محکومیت تنبیه بدنی از سوی خود معلمان آگاه در رسانه‌ها و مدرسه بدون هیچ قید و شرطی، می‌تواند به کاهش خشونت در مدرسه بینجامد.

همبستگی صنفی و دفاع از همکاران باید در چارچوبی شرافت مندانه و اخلاقی صورت گیرد. در مورد معلمانی که دانش‌آموزان را کتک می‌زنند، همبستگی صنفی باید مشروط باشد به این معنا که از حقوق قانونی فرد متخلف دفاع شود و در عین حال محکوم کردن عمل او یعنی تنبیه بدنی دانش‌آموزان بدون تبصره و اما و اگر محکوم شود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شنبه, 07 اسفند 1394 20:58 خوانده شده: 1790 دفعه

در همین زمینه بخوانید: