چاپ کردن این صفحه

رسول پاپایی / معاون رسانه‌اي مركز اطلاع‌رساني و روابط عمومي آموزش و پرورش

خودکشی یک دانش آموز یا خودکشی بچه های ما ؟!

خودکشی دانش آموز یا خودکشی بچه های ما   اصلا فرقي نمي‌كند كه اين دومين، سومين، ‌هفتمين، دهمين، سيزدهمين يا چندمين بار است كه بچه‌اي از بچه‌هاي ايران بي‌خيال بازي‌هاي كودكانه و شور و شوق زندگي و رسيدن به روياهاي رنگين‌كماني خود مي‌شود و همبازي پديده‌اي تلخ به نام خودكشي.

دقت كنيد برخلاف دوستان رسانه‌اي و خبرنگاران كنجكاو و پيگير و دغدغه‌مند، گفتم بچه‌اي از بچه‌هاي كشورم و ننوشتم خودكشي يك دانش‌آموز، تاكيدي كه بر واژه بچه و فرزند دارم خالي از دليل و برهان نيست.

اول: وقتي مي‌گوييم و مي‌نويسيم خودكشي يك دانش‌آموز، بسياري از متوليان امر نفس راحتي مي‌كشند، خدا را شكر مي‌كنند، بي‌خيال عهد و قسم‌ها و مسووليت‌‌هايي كه پذيرفته‌‌اند مي‌شوند و به اظهار تاسفي و چند توصيه به دستگاه تعليم و تربيت اكتفا مي‌كنند و نقش و سهم خود را به ديار فراموشي مي‌سپارند.

دوم: وقتي مي‌گوييم يا مي‌نويسيم خودكشي يك دانش‌آموز، متوليان دستگاه‌هاي ارتباطي و فرهنگ‌ساز كشور، مديران ده‌ها نهاد مسوول در امر فرهنگ‌ جامعه كه دريافت‌كنندگان بخش اعظم بودجه فرهنگي كشور هستند، احساس آرامش مي‌كنند، نفس راحتي مي‌كشند و بي‌خيال بمباران اطلاعاتي و بچه‌هاي‌مان و حضورشان در شبكه‌هاي مجازي و فشار اجتماعي ناشي از تضاد اين اطلاعات با واقعيت‌‌هاي اجتماعي و ارزش‌هاي خانواده، مدرسه و جامعه مي‌شوند و بازهم آنها را در اقيانوسي از اطلاعات رها خواهند كرد و همچنان چگونگي بهره‌مندي درست و هدفمند از اين فضاي جديد و نو را به او نخواهند آموخت و توپ وضعيت سلامت رواني و كم و كيف خشونت در جامعه و بسياري از عوامل ديگر را در زمين آموزش و پرورش خواهند ديد و بي‌خيال اين واقعيت مي‌شوند كه امروزه جامعه‌شناسان تقريبا متفق‌القول هستند كه پديده‌اي به نام خودكشي نه از آموزه‌هاي معلمان است و نه از توصيه‌هاي مربيان پرورشي و مديران مدارس و نه ازآموخته‌هاي كتاب‌هاي درسي، بلكه واقعيتي است كه تحت تاثير ساختارهاي اجتماعي و تحولات اقتصادي و فرهنگي صورت مي‌پذيرد و اين روزها نه در پيرامون مدرسه‌ها كه در بنيان‌هاي نامترقي تربيتي جامعه و خانواده شكل گرفته است و مدرسه و دانش‌آموز هر دو قرباني رشد نامتوازن و توسعه نيافته اين بنيان‌ها هستند.

سوم: وقتي مي‌گوييم يا مي‌نويسيم دانش‌آموزي خودكشي كرد بسياري از بزرگسالان كه در دوران كودكي و نوجواني لذت گفت‌وگو را نچشيده‌اند. تحمل و پذيرش نظر مخالف را يادنگرفته‌اند و نقش معجزه آسايش را در پيوند اعضاي خانواده تجربه نكرده‌اند نفس راحتي مي‌كشند و مسووليت را متوجه آموزش و پرورش و معلم مي‌دادند غافل از اينكه امروزه پدر ومادر‌هاي آگاه و دانا و توانا مي‌دانند كه اگر اعضاي خانواده از فرصت زير يك سقف بودن براي پيوند دل‌ها و گفت‌وگو و اتكا به هم استفاده نكنند بايد منتظر بريدن فردا از اجتماع و اتخاذ چنين تصميمات تلخي باشند.

چهارم: اگر بنويسيم و بگوييم دانش‌آموزي خودكشي كرد، مسوولان آموزش و پرورش ممكن است به جاي ترويج فرهنگ گفت‌وگو و انسجام اجتماعي كه مطالبه رييس‌جمهور محترم از دستگاه تعليم و تربيت است به دفاع از خود و تكذيب وقوع آن در مدرسه بپردازند و فراموش كنند كه جامعه شناسان معتقدند كه هر گاه پيوند‌هاي اجتماعي يك جامعه سست شود و انسجام و همبستگي اجتماعي آن كاهش يابد آن جامعه اسير فردگرايي و پديده‌هايي تلخ چون خودكشي مي‌شود.

پنجم: و در پايان اگر بنويسيم و بگوييم دانش‌آموزي خودكشي كرد بي‌آنكه بخواهيم و دوست داشته باشيم به الگوسازي يك پديده شوم براي بخشي از دانش‌آموزان كشورمان پرداخته‌ايم و راهكاري تلخ به آنان معرفي كرده‌ايم و زلف پريشان پديده خودكشي را صرفا به نظام آموزشي گره زده‌ايم در حالي كه چاره جويي اين پديده به اهتمام و عزم ملي همه دستگاه‌ها و بخش‌هاي فرهنگي، سلامت و اجتماعي جامعه نياز دارد.
روزنامه اعتماد

یکشنبه, 03 بهمن 1394 21:10 خوانده شده: 1852 دفعه

در همین زمینه بخوانید: