چاپ کردن این صفحه

ضرغام فرامرزی/ راهبر آموزشی خوزستان و دانشجوی دکتری مدیریت آموزش

بحران بی‌سوادی دانش‌آموزان و رهاشدگی آموزشی

رهاشدگی آموزشی زمانی است که معلم نتواند وقت خود را تنها برای توجه به یک یا چند دانش‌آموز در مدرسه صرف کند و مجبور گردد برای تدریس دیگر دانش‌آموزان و عمل بر طبق جدول زمان‌بندی دروس، وی را به حال خود رها کند/ دانش‌آموزانی که به مدرسه می­ آیند اما بی‌سواد هستند. دانش‌آموزانی که دارای هوش و عقل کافی هستند اما به دلایل گوناگون مهارت خواندن و نوشتن را کسب نکردند/ استقرار سیستم ارزشیابی توصیفی به قبولی بدون ضابطه دانش‌آموزان کمک نموده و فشار سیستمی و محیطی در ارائه آمار صد در صد قبولی پایه‌ها در مدارس نیز وجود دارد/ ورود این دانش‌آموزان به مقطع متوسطه اول زمینه ترک تحصیل جدی آن‌ها را فراهم می‌کند و به جمع بی‌سوادان کشور افزوده می‌شوند

بحران بی‌سوادی دانش‌آموزان و رهاشدگی آموزشی  بی‌سوادها، بزرگ‌سال نیستند آن‌ها دانش‌آموزان امروز ما هستند!!

دانش‌آموزان رهاشده آموزشی که مهارت خواندن و نوشتن را ندارند!!

یکی از اهداف مهم و اصلی سازمان آموزش و پرورش در دوره آموزش ابتدایی توانایی دانش‌آموز در خواندن و نوشتن متون فارسی ساده است. نقش پایه‌های ابتدایی در میزان تحقق این هدف بسیار مهم است. هر چه دانش‌آموز فاقد مهارت خواندن و نوشتن بدون توجه به اصول یادگیری به دلایل گوناگون به پایه‌های بالاتر برود میزان سختی کار معلم در باسواد کردن دانش‌آموزمشکل‌ترمی‌شود و زمینه لازم برای رهاشدگی آموزشی و بی‌سوادی دانش‌آموز فراهم می­ شود.

رهاشدگی آموزشی زمانی است که معلم نتواند وقت خود را تنها برای توجه به یک یا چند دانش‌آموز در مدرسه صرف کند و مجبور گردد برای تدریس دیگر دانش‌آموزان و عمل بر طبق جدول زمان‌بندی دروس، وی را به حال خود رها کند.

به نظر می­ رسد در کلاس‌های پرجمعیت امروز معلمان پایه‌های بالاتر در مقطع ابتدایی، وقت کافی برای یاددادن حروف الفبا و یادگیری فردی دانش‌آموز در نوشتن و خواندن کلمات ابتدایی فارسی را ندارد.

در مناطق دوزبانه، محروم و مدارس روستایی مستقل و چندپایه که عدم همکاری اولیا و مشکل ضعف پایه‌ای دانش‌آموز وجود دارد باعث می‌شود سختی کار معلم دوچندان شود و زمینه رهاشدگی آموزشی فراهم شود.

امروزه با هزینه‌های زیادی طرح‌های سوادآموزی برای افراد بزرگ‌سال در کشور اجرا می­ شود اما عملاً این مشکل سازمان آموزش و پرورش در بخش ابتدایی مورد توجه قرار نگرفته است و هیچ آماری از تعداد دانش‌آموزان بی‌سواد در مقطع ابتدایی و خصوصاً در پایه‌های بالاتر این مقطع در دسترس نیست.

دانش‌آموزانی که به مدرسه می­ آیند اما بی‌سواد هستند. دانش‌آموزانی که دارای هوش و عقل کافی هستند اما به دلایل گوناگون مهارت خواندن و نوشتن را کسب نکردند.

جالب آنکه استقرار سیستم ارزشیابی توصیفی به قبولی بدون ضابطه دانش‌آموزان کمک نموده و فشار سیستمی و محیطی در ارائه آمار صد در صد قبولی پایه‌ها در مدارس نیز وجود دارد.

بحران بی‌سوادی دانش‌آموزان و رهاشدگی آموزشی

ورود این دانش‌آموزان به مقطع متوسطه اول زمینه ترک تحصیل جدی آن‌ها را فراهم می‌کند و به جمع بی‌سوادان کشور افزوده می‌شوند.

در حال حاضر انسداد مبادی بی‌سوادی، شناسایی دانش‌آموزان لازم التوجه و شناسایی دانش‌آموزان دارای زمینه ترک تحصیل از جمله اهداف سازمان آموزش و پرورش است؛ اما به دلایل گوناگونی که تعدادی از آن‌ها جنبه درون‌سازمانی و تعدادی جنبه‌ یرون‌سازمانی دارند به نظر می‌رسد امروزه در مناطق نابرخوردار کشور با بحران بی‌سوادی دانش‌آموزان مواجهه هستیم.

بعضی مشکلات درون‌ سازمانی شامل مواردی همچون:ناتوانی سازمان در نظارت آموزشی مؤثر و ارزیابی عملکرد حرفه­ای معلمان، ضعف مدیریت آموزشی در سازمان، محتوی متمرکز و ناسازگار با سطح و توان دانش‌آموزان مناطق مختلف کشور، عدم همکاری اولیا با معلمان و بی‌تفاوت بودن به امر آموزش و یادگیری فرزندان خود در مناطق محروم، وجود فقر فرهنگی و اقتصادی خانواده‌ها، کمبود امکانات و تجهیزات آموزشی در مدارس مناطق محروم، به حاشیه رفتن فرآیند یاددهی و یادگیری در سازمان آموزش و پرورش و توجه به امور نمایشی و ارائه ارقام و اعداد غیرواقعی و... است.

به نظر می‌رسد می‌بایست با تشکیل گروه‌های تخصصی در سطوح مختلف مدیریتی سازمان آموزش و پرورش مبادی بی‌سوادی را شناخت و دانش‌آموزان فاقد مهارت خواندن و نوشتن در سیستم آموزشی کشور را شناسایی کرد.

در ادامه با جلب حمایت و مساعدت سازمان‌ها و نهادهای ذی‌نفوذ در کشور بهتر می‌توانبا بحران بی‌سوادی دانش‌آموزان مقابله نمود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

شنبه, 29 دی 1396 16:57 خوانده شده: 2610 دفعه

در همین زمینه بخوانید: