" دخترم اولین روز مدرسه چطور بود؟
به گوسفنده آب دادن. بعد با چاقو وسط حیاط سرشو بریدن انداختن اون ور "
درست در آغاز سال تحصیلی و در دبستان دخترانه جديد التاسيس صادقين در قزوین گوسفندی در برابر چشمان صدها دانش آموز کودک سربریده می شود .
این حرکت موج بزرگی در شبکه های اجتماعی ایجاد می کند طوری که موجب واکنش وزارت آموزش و پرورش نیز می شود .
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در پرتال خود چنین می نویسد :
" در پي انتشار تصويري در فضاي مجازي با عنوان استقبال عجيب از كودكان در روز آغازين مدرسه، به استحضار مي رساند دبستان دخترانه جديدالتأسيس صادقين از جمله مدارس نوساز است كه در آغاز مهر ماه 96 در مركز استان به عنوان اولين مدرسه دخترانه دولتي با وجود تمامي مشكلات و تنگناهاي مالي افتتاح گرديده و از مدارس خيّرساز بوده كه باتوجه به اتمام ساخت مدرسه، خيّر و پيمانكار اين پروژه شخصاً تصميم به قرباني كردن داشته است.
شايان ذكر است؛ تذكرات لازم به منظور جلوگيري از اين گونه اقدامات در فضاي آموزشي داده شده است."
بر اساس این خبر ، وزارت آموزش و پرورش سعی کرده است تا در این مساله از خود کاملا سلب مسئولیت کرده و گناه را به گردن خیر و پیمانکار پروژه بیندازد .
حرکت افراد خیر در تاسیس یک واحد آموزشی قابل تقدیر و تشکر است اما پرسش این است که نقش مسئولان وزارت آموزش و پرورش و از همه مهم تر اولیا و مسئولان مدرسه در این میان چیست ؟
آیا قرار است دیگرانی که سر رشته ای در امر حساس آموزش و تعلیم و تربیت ندارند برای مدرسه راهبرد و خط مشی تعیین کنند ؟
آیا قبل از ارتکاب این عمل که مصداق واقعی ترویج " خشونت " است مسئولان آموزش و پرورش در مورد تبعات و عوارض این عمل با آن خیر و یا پیمانکار گفت و گو کرده اند تا او را نسبت عدم انجام آن " اقناع " نمایند ؟
اگر قصد خیر و پیمانکار از این کار عمل به یک " سنت " بوده است چرا باید این کار در برابر دیدگان صدها دانش آموز صورت بگیرد اگر واقعا قصد و نیت برای رضای خدا بوده است ؟
روزی نیست که اخبار خشونت در جامعه و در همین آموزش و پرورش منتشر نشود .
مردم برای تماشای مراسم اعدام قاتل " آتنا " صف می بندند و صدها دوربین از آن عکس و فیلم می گیرند ...
اکنون و درست در زمان آغاز سال تحصیلی این کار انجام می شود .
پس وقتی که معلم بروجردی ؛ « محسن خشخاشی » در زمان تدریس و در کلاس اش توسط دانش آموزش با چاقو مورد حمله قرار می گیرد و کشته می شود خیلی نباید تعجب کنیم !
" هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت "
چندی پیش سخنگوی قوه قضاییه از ترکیب " قتل های فجیع " نام برد .
حال پرسش این است که سهم آموزش و پرورش و مدرسه از این " خشونت عریان " چیست ؟
آیا تاکنون مسئولان وزارت آموزش و پرورش مطالعه ای در مورد " خشونت های کلامی و غیرکلامی " رایج در مدارس داشته اند ؟
تنها حرکتی که پس از آن حرکت در دبستان صورت گرفت این بود که " تذكرات لازم به منظور جلوگيري از اين گونه اقدامات در فضاي آموزشي داده شده است "
در دی ماه سال 94 نیز مراسم آتش زدن عروسک در یک مدرسه ابتدایی دخترانه در تهران انجام شد . ( این جا )
آن موقع نوشتم ( این جا ) :
" پرسش هایی در این زمینه مطرح است که به برخی از آن ها اشاره می شود :
1 -آیا هدف این معلم و نیز سایر معلمان هم فکر این فرد تغییر رفتار مطلوب در دانش آموزان است ؟
آیا معلمان این گونه می خواهند خود را به عنوان " الگوی رفتاری " در میان دانش آموزان و جامعه مطرح کنند ؟ احتمالا برخی از معلمان برای نشان دادن و اثبات اقتدار خود و ایجاد رعب و ترس و مجبور کردن دانش آموزان به حرف شنوی مبادرت به این گونه اعمال می کنند .
آیا این گونه معلمان به عوارض و پیامدهای عمل خود و به تنفر و یا کینه ای که در فکر و ذهن دانش آموزان از این عمل شکل می گیرد و در آینده قضاوت و نگرش آنان را می سازد اندکی تامل و تفکر کرده اند ؟
معلمی که در برابر خشونت عریان سکوت می کند و با پوپولیسم غالب در جامعه همراهی می کند اصولا معلم نیست و صلاحیت کار معلمی را ندارد آیا احتمالا برای مبارزه با تهاجم فرهنگی و یا استحاله فرهنگی بهتر نیست از روش های اقناعی و گفت و گو استفاده شود تا دانش آموزان بر پایه خرد و طرح " اندیشه برتر " به نتیجه مطلوب هدایت شوند ؟
واقعا جامعه فرهنگیان و معلمان کشور برای متوقف کردن قطار خشونت در جامعه که ریشه اصلی آن در آموزش و فرآیند اصلی نهفته است اندیشیده اند و این که رسالتی بزرگ و وظیفه ای بی بدیل در برابر خود و جامعه دارند ؟
2- در سوی دیگر مخاطب اصلی مسئولان وزارت آموزش و پرورش در رده های مختلف آن هستند .
* مسئولان ما غیر از صدور بخشنامه های تکراری و بعضا بی محتوا و یا کم اثر چه تدابیر دیگری برای حل مساله اندیشیده اند ؟ به عنوان مثال ؛ آنان در آموزش های ضمن خدمت معلمان چقدر این گونه مسائل را دیده اند و برای آن برنامه ریزی کرده اند ؟
*داشتن تعادل در رفتار ، متعادل بودن شخصیت و اخلاق و مهم تر از آن مجهز بودن فرد به فن گفت و گو و استدلال چه میزان از فاکتورهای اصلی و تعیین کننده را در هسته ها و هیات های گزینش برای انتخاب معلمان تشکیل می دهد ؟
*آیا اصولا در دانشگاه فرهنگیان و در فرآیند تربیت و آموزش معلمان به این گونه عوامل توجهی می شود ؟
*سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش برای طرح این مساله که موضوع روز جامعه است چه برنامه ای تدارک دیده است ... "
متاسفانه واکنش وزارت آموزش و پرورش در این مساله " سکوت " بود !
در جریان دستورالعمل "جذب دانشجو معلمان و شرایط و ضوابط استخدامی از نظر پزشکی و سلامت جسمی، روحی و روانی " که با غوغا و سر و صدا از سوی برخی رسانه ها مطرح شد انگار مشکل ما در آموزش و پرورش و جذب آن موضوعاتی مانند " لهجه غلیظ " و یا بند مربوط به بیماریهای زنان و برخی نقایص مانند نابینایی بود !
افرادی که به عنوان " معلم " وارد دستگاه مهم " تعلیم و تربیت " می شوند باید به معنای کامل " حرفه ای " باشند .
معلمی که در برابر خشونت عریان سکوت می کند و با پوپولیسم غالب در جامعه همراهی می کند اصولا معلم نیست و صلاحیت کار معلمی را ندارد !
به همین صورت مدیر کل آموزش و پرورش استان قزوین که در برابر این موضوعات سکوت می کند شایسته ادامه مدیریت نیست و باید عذرش خواسته شود .
بارها گفته ایم در آموزش ضمن خدمت به جای موضوعات تکراری ، غیرکاربردی و به دردنخور موضوعاتی باید گنجانده شوند که با ماهیت و اصول کار معلم ( حرفه ای ) سازگارند .
آموزش و پرورش نقش مهمی در فرآیند تغییر رفتار دارد و باید به صورت علمی و کارشناسی به آن نگریسته شود .
بسیاری از ناهنجاری های جامعه می توانند در محیط مدرسه در صورت مهیا بودن شرایط اصلاح و تعدیل شوند .
شهیندخت مولاوردی در مرایم بازگشایی مدارس از وجود ١٥میلیون پرونده قضایی در کشور نام می برد و تصریح می کند که ما رسالتمان را درست انجام ندادیم. ( این جا )
دادستان شیراز در خرداد ماه سال 94 اعلام کرد که فحاشی، توهین و ضرب و جرح نیز در شیراز در صدر پرونده های دستگاه قضایی است که باید در این خصوص چاره ای اندیشیده شود.
حجتالاسلام حسن مظفری، دادستان عمومی و انقلاب زنجان در شهریور ماه همان سال گفت که فحاشی و توهین به اشخاص در استان بیشترین آمار وقوع جرایم است.
رئیس کل دادگستری اصفهان درباره افزایش این جرایم در بین مردم می گوید: "افزایش میزان پرونده های توهین مردم به یکدیگر، در برخی شهرستان ها حتی از میزان جرایم مهمی مانند مواد مخدر و سرقت هم بیشتر شده است.
غلامرضا انصاری در گفت وگو با ایسنا تاکید می کند: "طی تیر و مرداد گذشته، 122 پرونده توهین به مقامات و ماموران رسمی در استان اصفهان تشکیل شده ، و البته آمار کلی وقوع جرم توهین در این ماه پنج هزار و 653 مورد بوده است...."
خشونت در جامعه نهادینه شده است و اگر چرخه خشونت متوقف نشود ارکان اساسی جامعه و امنیت آن را دچار چالش های اساسی و جدی خواهد کرد .
به کجا می رویم ....