باز هم كاسه و كوزه سر بازنشستگان فرهنگي شكست و اين قشر مظلوم از قافله افزايش حق و حقوق خويش عقبماندند و مورد عنايت و التفات واضعان و مجريان قانون و قسمتكنندگان بيتالمال قرار نگرفتند. حكم سال 94 را دريافت و رؤيت كردم با خود انديشيدم عجب زحمت كشيدهاند و ما بازنشستگان فرهنگي را شرمساركردهاند و با توجه به تورم در جامعه و افزايش حق بيمههاي مختلف و بالا رفتن انواع تعرفههاي درماني، اقتصادي، خوراكي و غيرخوراكي، باز هم تبعيض را در مورد اين قشر روا داشتهاند. گويا بعضي گوش شنوا ندارند و چشم بينا ندارند. واقعبين نيستند كه اين همه معضلات در كمين اين طبقه از مردم جامعه است و به آساني از كنارش عبور ميكنند.
مگر فرهنگيان چه چوب تري فروختهاند كه بايد اين همه مورد اجحاف قرار گيرند ؟!
آيا رواست پدر و مادري كه بهترين زمان عمرشان را در راه تعليم و تربيت و رشد اولاد خويش سپري كردهاند در ايام كهولت سن اين پدر و مادر از چشم معيوب و از روحيه افتاده و ... به ديده طرد نگريسته شوند و به باد فراموشي سپرده شوند و وقعي بر ايشان ننهند؟
اين قشر ستمديده كه در طول خدمات با قداست شان، فقط و فقط به حقوق ناچيز مصوبه واضعان كم لطف قانع شدهاند و مناعت طبع شان را حفظ كردهاند و لب از لب وا نكردهاند و در مسير اعتراض گام نگذاشتهاند جايز است در اين گير و دار زندگي آهي نداشته باشند با ناله سودا كنند؟
آيا اين كار متوليان امر با فرهنگ يك فرهنگي ايراني سازگاري و مؤانست و مطابقت دارد؟
ما به افزايش يكصد و يا يكصد و پنجاه هزار توماني (14درصد) خدا را شكر ميكنيم! مثل معروفي است كه ميگويد: «سيرها خبري از حال و روز گرسنهها ندارند» كسي يا كساني كه خودشان و اهل و عيال شان در حالت سيري و اشباع به سر ميبرند چه خبري از بدبختيهايي خواهند داشت كه به خاطر تقيد به آبرو و نجابت و شرافت و آدميت، روزگار و دخل و خرج يك مجموعه خانوادگي را با چه فلاكتي سر ميكنند؟
البته اين قشر فرهنگي از بدو ورود به خدمت مقدس شان از جميع مزاياي جنبي و پاداشهاي مناسبتي، پاداشهاي خانوادگي و غيره بيبهره بوده و هستند چرا كه در مناسبتهايي مثل روز زن، مادر و غيره از پاداشهاي ميليوني به پارهاي از كارمندان ادارات ديگر محرومند.
سؤال اينجاست آيا بخشندگان اين پاداشها از جيب و كيسه مبارك خودشان ميبخشند يا از بيتالمال؟ اين تفاوت بخششها و پاداشها از نظر شرعي چه وجهي و حكمي دارد؟جماعت فرهنگيان بازنشسته نه گدا هستند و نه طماع، بلكه فقط حقشان را ميخواهند و همواره سؤال ميكنند كه اين همه تبعيض، شكاف حقوقي و بيعدالتيها در دريافت انواع مزايا ميان كارمندان آموزش و پرورش با ساير سازمانها چه معنايي دارد؟
در ايران به «سؤالهايي از اين دست» چه كسي پاسخگو است؟
بالمآل ما هم به جهان آخرت اعتقاد داريم و بايد عاملان اين تفاوتها و اين همه «حقوقالناس» در پيشگاه عدل الهي جواب پس بدهند.
روزنامه اطلاعات