چاپ کردن این صفحه

سعید شهسوار زاده/ عضو شورای نویسندگان صدای معلم

لطفا داوطلبان بي تجربه در مديريت کلان کشور و غافل از مباحث کلان اقتصادي بخوانند ! مردم ونزوئلا آرزوي بازگشت به سال 1392 را دارند !

دو برابر کردن درآمد اقتصادي کشور طي 4 سال امکان پذير است ولي دو برابر کردن درآمد اقتصادي کشور طي 4 سال به منظور  ِخدمت به تهي دستان امکان پذير نيست/ مبارزه با چالش هاي صعب العلاج ِ قاچاق ، ذي نفعان اقتصادي و ...  نياز به عزم ملي همه جناح ها و همه ارکان حاکميت دارد/ وقتي توليد افزايش نداشته باشد و فقط به دليل افزايش تورم ، توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري افزايش يابد به دليل آنکه اين رشد اقتصادي کاذب بوده ( زيرا ميزان توليد يا ميزان افزايش  ثروت در کشور ثابت بوده ) ولي به دليل افزايش 10% تورم ، فقط عدد ِ توليد ِ ناخالص داخلي افزايش داشته  است .پس افزايش توليد داخلي به قيمت جاري  که ناشي از افزايش ِ تورم مي باشد  به ضرر تهي دستان و اقشار آسيب پذير مي باشد و فقرا را ،  فقير تر مي کند/در بسياري از كشورهاي با اقتصاد ليبرال، وقتي كه ركود اقتصادي وجود دارد، دولت‌ها دست به سياست تحريك تقاضا مي‌زنند و مستقيما به مردم به / شيوه‌هاي مختلف پول مي‌دهند تا با ايجاد گردش مالي در بازار، اقتصادˏ كشور به تدريج ، از ركود خارج شود.»/ مردم کدام کشور آن قدر خوشبخت مي باشند که طي سه سال توليد ناخالص داخلي آن ها بيست برابر شده است/ وند تورم قرمز دولت پاک دست ، بنفش روحاني ، سبز هوگو چاوز/ موسوليني استوايي ( هوگو چاوز )  و ادامه دهنده راه ِ وي ( مادرو )  با سياست تحريك تقاضا ( مستقيما به مردم به شيوه‌هاي مختلف پول دادن به اميد مبارزه با اشرافيت به منظور حمايت از اقشار آسيب پذير ، با تورم سه رقمي ( 700% ) و طبق پيش بيني ها در آينده نه چندان دوري چهار رقمي ( 1000% ) ؛ عليرغم شعاري که دادند و از مردم ونزوئلا رأي گرفتند ! جامعه ونزوئلا را به نيستي و تباهي کشانند ، به طوري که خوشبخت ترين مردم ونزوئلا کساني هستند که پاي پياده، از گِل و لاي ِ رودخانه عبور کرده به کشور همسايه مي روند تا اندک آذوقه اي براي خانواده خود فراهم کنند/ ونزوئلا در سال 1395 چهار سالي که به جاي مادروي ايراني ، روحاني آمد ؛ با احتساب تورم  81.52% تقريبأ برابر 10455 هزار دلار مي شود که اين رقم تقريبأ 20 برابر سال 1392 مي باشد ولي مردم ونزوئلا آرزوي بازگشت به سال 1392 را دارند....

 

توليد ناخالص داخلي به قيمت ثابت و قیمت جاری

در قسمت نخست اين ياداشت آمده است :

« توسعه پايدار » پيش شرط هایي دارد که بايد تضمين شود . در غير اين صورت توسعه شکننده مي باشد و به سرعت مي تواند عقب گرد داشته باشد . مثلأ در ترکيه شاهد توسعه بوديم ولي چون اين توسعه بر پايه هاي دموکراسي ، حفظ محيط زيست و ... استوار نبود ، به سرعت در سايه يک حرکت اشتباه دولت مردان به يکباره تمام سازه هاي توسعه ، فرومي ريزد و جامعه به قهقرا فرو مي رود .

در مدل توسعه پايدار ، توجه به زير ساخت هاي اقتصادي در کنار ̗ اهميت به محيط زيست ، اتاق فکر ( کارگروه تخصصي ) نهاد هاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين فعال بوده ايده هاي کارشناسي شده و هم راستا با برنامه هاي کلان را مطرح مي کنند ، رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي ، گروه هاي کارشناسي و نهادهاي برنامه ريزي در مرکز ، شعبات آن در شهرستان ها و ...فعال مي باشند .

به عبارت ديگر تمامي ارکان توسعه پايدار با توجه به برنامه هاي کلان مراجع قانوني و برنامه ريز ،  هريک همسو با هم ، آهنگي موزون مي نوازند .

در قسمت دوم اين ياداشت آمده است :

هر دولتي يا هر دواطلب رياست جمهوري که بگويد مي خواهد اقتصاد را نجات بدهد و با بيکاري مبارزه کند ؛ولي :

الف - براي رفع مشکلات زيست محيطي ، توجه جدي به رسانه هاي مستقل به عنوان رکن چهارم دموکراسي ، نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين برنامه  نداشته باشد .

ب - براي جذب سرمايه خارجي ، تعامل با دنيا ، گردشگري ، تک نرخي کردن ارز، حذف پرداخت يارانه نقدي به همه مردم و کنترل نقدينگي ،  افزايش بودجه هاي عمراني ، اصلاح ساختار بانکي و تعامل با FATF  ، ساماندهي بدهي هاي 700 هزار ميليارد توماني  دولت ، خصوصي سازي به جاي خصولتي سازي ، تجديد ساختار صندوق هاي بازنشستگي و... برنامه نداشته باشد ؛ هرچقدر از مبارزه با بيکاري،  رکود ،  اشرافيت ، عدالت اجتماعي ، ريشه کني فساد ، رانت خواري ، حقوق هاي نجومي ، املاک نجومي و ... سخن بگويد ؛ اگر  براي موارد فوق الذکر برنامه هاي کوتاه مدت ، ميان مدت و بلند مدت نداشته باشد ؛ تبليغاتي  پوپوليستي انجام مي دهد !

 

بخش سوم :

خبرنگار :

شوراي نويسندگان روزنامه اعتماد مورخ 4/2/96 در مقاله ي حل يک معماي اقتصادي در رابطه با دو برابر شدن  درآمد کشور طي 4 سال آورده  است :

به نظر شما آيا مي توان طي 4 سال توليد ناخالص داخلي را دو برابر کرد ؟

 

 

مصاحبه شونده :

جواب هم بلي است و هم خير !

 

خبرنگار :

حتمأ اگر روحاني بگويد جواب مثبت  است و اگر رقباي روحاني بگويند جواب منفي است !

 

مصاحبه شونده :

قرار نشد شما ، شعار پوپوليستي بدهيد .

 

خبرنگار :

اتفاقأ شما دو پهلو صحبت مي کنيد و بي دليل من را متهم به پوپوليسم مي کنيد . با اين وجود شما توضيح بدهيد تا خوانندگان قضاوت کنند .

 

مصاحبه شونده :

خير ؛ به گوينده مطلب بستگي ندارد بلکه به نوع بيان بستگي دارد.

اگر روحاني يا هر داوطلب ديگري بگويد طي مثلأ يک دهه، درآمد مجموعه تحت نظارتش را ده برابر کرده و بودجه آن را مثلأ از يک هزار ميليارد تومان به ده هزار ميليارد تومان رسانده پس مي تواند طي 4 سال درآمد اقتصادي کشور را دو برابر کند ؛ تحقق  اين شعار امکان پذير است .

 

خبرنگار :

چه عجب ! يک کلمه از زبان شما به نفع مخالفان روحاني شنيديم .

 

مصاحبه شونده :

لطفأ شما بحث هاي علم اقتصاد را به امور سياسي نسبت ندهيد . اگر کسي بگويد آب در شرايط خاصي در 100 درجه سلسيوس به جوش مي آيد ؛ اين يک بحث علمي است و ربطي به انتخابات ندارد . فقط براي آگاهي آفريني است که مانع از گسترش عوام فريبي شود .

اگر روحاني يا هر داوطلب ديگري بگويد طي يک دهه  درآمد مجموعه تحت نظارتش را ده برابر کرده و بودجه آن را مثلأ ، از يکهزار ميليارد تومان به ده هزار ميليارد تومان رسانده ، پس مي تواند طي 4 سال درآمد اقتصادي کشور را دو برابر کند ! تا به اقشار آسيب پذير خدمت کند ، تحقق  اين شعار امکان پذير نيست .

 

خبرنگار :

شما در ابتداء  گفتيد امکان پذير است و حالا مي گويد امکان پذير نيست ! چرا ضد و نقيض مي گوييد ؟

 

مصاحبه شونده :

دقت کنيد ؛ دو برابر کردن درآمد اقتصادي کشور طي 4 سال امکان پذير است ولي دو برابر کردن درآمد اقتصادي کشور طي 4 سال به منظور  ِخدمت به تهي دستان امکان پذير نيست!

 

خبرنگار :

اگر دو برابر کردن درآمد اقتصادي کشور به ضرر اقشار آسيب پذير باشد که ديگر شعار انتخاباتي نمي شود !

 

مصاحبه شونده :

ببخشيد ، شما دوباره وارد دنياي سياست شديد که من از آن پرهيز دارم .

 

خبرنگار :

شما توضيح دهيد که چگونه علم اقتصاد مي گويد : " مي توان طي 4 سال درآمد اقتصادي کشور را دو برابر کرد و اين اقدام  به ضرر اقشار کم درآمد و تهي دست مي باشد ! "

مگر خود شما با آب و تاب نگفتيد که موسسه بين المللي مکنزي اعلام کرده توليد ناخالص داخلي دو برابر مي شود . حالا که مخالفان روحاني همان مطلب را اعلام مي کنند ، غير ممکن  شد ؟ آيا اين گفته شما يک اقدام پوپوليستي نيست ؟

 

مصاحبه شونده :

خير ؛ من نگفتم غير ممکن مي شود ! عرض کردم به نفع اقشار آسيب پذير نمي باشد .

 

خبرنگار :

من متوجه منظور ِ شما نمي شوم ، لطفأ بيشتر توضيح دهيد .

 

مصاحبه شونده :

چشم در چند مرحله توضيح مي دهم به شرطي که شما پيش داوري نکنيد و با من همراه شويد .

اول آنکه موسسه بين المللي مکنزي گفته است اگر اقتصاد کشور  با همين فرمان ( اصلاحات اقتصادي ) پيش برود  و چرخش 180 درجه اي  در سياست هاي اقتصادي نداشته باشيم ، طي تقريبأ 18 سال ديگر ( سال 2035 ) توليد داخلي ايران دو برابر مي شود !

 

خبرنگار :

مگر شما به توانايي هاي نيروهاي داخلي شک داريد ؟

 پس چرا مي گوئید دو برابر شدن توليد ناخالص ملي طي 4 سال امکان پذير است ولي به ضرر تهي دستان مي باشد .

شايد هم نقش ِ رانت خواران و ذينفعان اقتصادي را پر رنگ مي دانيد ؟

 

مصاحبه شونده :

خير ! در اين تحليل ، فقط به  نقش بودجه هاي انبساطي که  در مقدورات دولت ها مي باشد. توجه شده است در حالي که مبارزه با چالش هاي صعب العلاج ِ قاچاق ، ذي نفعان اقتصادي و ...  نياز به عزم ملي همه جناح ها و همه ارکان حاکميت دارد.

بهتر بود که همه ي نامزدها بر روي اين موضوعات مهم متفق القول مي شدند و از  فرصت انتخابات استفاده مي کردند و تحقق آنها را که نياز به مشارکت ديگر ارکان حاکميت دارد را به عزم ملي تبديل مي کردند تا هر بزرگواري رئيس جمهور شد ، راه ِ اصلاحات واقعي اقتصادي هموار شود .

قرار بود پيش داوري نکنيد و به گفته هاي بنده بيشتر توجه کنيد . ظاهرأ شما بيشتر در فکر موضع گيري هستيد تا شرح مطلب که خوانندگان فهيم و فرهيخته قضاوت کنند !

 

خبرنگار :

من منتظر بيان شما هستم .

 

مصاحبه شونده :

دو برابر کردن توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري کار آساني است . بنده و شما هم که از علم اقتصاد بي اطلاع هستيم مي توانيم اين شعار را محقق کنيم . در عصر حاضر دو  انقلابي توانستند در محله اي دورتر از محله ما ، طي سه سال رشد 20 برابري ايجاد کنند .

 

خبرنگار :

متأسفانه شما به نيرو هاي داخلي اعتماد نداريد ولي عملکرد دولت مردان  خارجي را تحسين مي کنيد ! لطفأ بفرماييد ،  مردم خوشبخت کدام کشور از اين معجزه هزاره سوم ( از نوع خارجي آن ) بهره اقتصادي برده اند ؟ چين ؟ کشور هاي اسکانديناوي ؟هند ؟ يا ...؟

 

مصاحبه شونده :

خير ، اشتباه نکنيد . هيچ عاقلي اين فرآيند را که به ضرر تهي دستان آن کشور بوده است را تأئيد نمي کند . لطفأ هيجان زده نشويد !

اگر اجازه بدهيد من ادامه دهم .

 

خبرنگار :

بفرماييد !

 

مصاحبه شونده :

نکته مهم اين است :

علم اقتصاد مي گويد :

طي 4 سال ، دو برابر کردن توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري امکان پذير و سهل است ولي متأسفانه براي زحمتکشان بسيار خطرناک و کشنده  است .

علم اقتصاد مي گويد :

طي 4 سال ، دو برابر کردن توليد ناخالص داخلي به قيمت ثابت غير ممکن است .

 

خبرنگار :

بحث جالب شد !

من متوجه دو مفهوم ِ جداگانه ي ِ توليد ناخالص داخلي به قيمت ثابت و جاري نشدم . لطفأ توضيح دهيد .

 

مصاحبه شونده :

قابل ذکر است که در مقاله ي حل يک معماي اقتصادي روزنامه اعتماد هم آمده بود .

"در آمار حساب‌هاي ملي هميشه دو جدول مشابه با دو معناي متفاوت وجود دارد. براي نمونه توليد ملي، مصرف، سرمايه‌گذاري و... به قيمت‌هاي ثابت و جاري ذكر مي‌شوند."

 

خبرنگار :

لطفأ بفرماييد توليد ناخالص داخلي به قيمت ثابت و جاري چه تفاوتي دارند ؟

 

مصاحبه شونده :

مباحث اقتصادي پيچيده است و توضيح ساده آن موجب اشتباه مي شود . ولي اگر بخواهيم خيلي ساده  اين موضوع پيچيده  را شرح بدهم با اغماض فراوان مي توان گفت :

فرض کنيد توليد کشور در سال 1381 دو تن سیب ( هر کيلو 1000 تومان ) ، بیست تن گندم ( هر کيلو 300 تومان ) و 1000 جلد کتاب ( هر جلد 5000 تومان ) بوده است .

در اين صورت مقدار کل توليد کل در 1381 چنين محاسبه مي شود .

 

000/ 000 / 2 = تومان 1000 × کیلوگرم  2000  ؛ ارزش دو تن سيب ، برابر 2 ميليون تومان مي باشد .

000 / 000 / 6 = 300 تومان × کیلوگرم 000 / 20  ؛ ارزش بيست  تن گندم ، برابر 6 ميليون تومان مي باشد .

000 / 000 / 5 = تومان  5000 × 1000 ؛ ارزش هزار جلد کتاب  ، برابر 5 ميليون تومان مي باشد .

درمجموع مي توان گفت ارزش کل توليد کشور در سال 1381 برابر 13 ميليون تومان مي باشد.

 

خبرنگار :

اين محاسبات که ساده مي باشد . پس چرا مي فرماييد مباحث اقتصادي بسيار پيچيده است ! شايد شما ، مثال را خيلي ساده فرض نموده ايد .

 

مصاحبه شونده :

بله ؛ مثال خيلي ساده است براي فهم ساده تر ، اجازه بدهيد کمي جلوتر برويم .

 

خبرنگار :

لطفأ ادامه دهيد.

 

مصاحبه شونده :

مسئله اول :

فرض کنيد توليدات کشور در سال 1382 رشدي برابر 10 درصد داشته باشد .

يعني : به جاي 2 هزار کيلو گرم سيب ، دو هزار و دويست کيلو گرم سيب توليد شود .

به جاي 20 هزار کيلو گرم گندم  ، 22 هزارکيلو گرم  گندم توليد شود .

به جاي يک هزار جلدکتاب ، يکهزار و يکصد جلد کتاب منتشر شود .

در اين صورت توليد ناخالص  داخلي به قيمت ثابت (بر حسب قیمت های سال اول يا سال پايه ي مقايسه ) 10 % رشد داشته به 14ميليون و سيصد هزار تومان مي رسد .

در اين حالت مسئله توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري (بدون توجه به قیمت های سال اول يا سال پايه ي مقايسه ) هم 10 % رشد داشته به 14ميليون و سيصد هزار تومان مي رسد .

 

خبرنگار :

 شما که گفتيد در علم اقتصاد اين دو مفهوم با هم تفاوت فاحش دارند ؟ ولي در اين مسله اين دو مفهوم با هم برابر  شدند .

 

مصاحبه شونده :

بله ؛ در اين مثال دو مفهوم ِ متفاوت ِ اقتصادي ، از نظر عددي با هم برابر شدند !

 

خبرنگار :

مثل آنکه ، دانش آموزي با وزن 50 کيلو گرم در  امتحان 100 امتيازي ، نمره 50 گرفته باشد  .

 

مصاحبه شونده :

بله ؛ تقريبأ در اين مثال دو مفهوم ِ متفاوت ِ  اقتصادي از نظر عددي با هم برابر شدند !

همان طور که در مثال شما عدد 50 کيلو گرم وزن ِ دانش آموز با نمره وي 50 ، از نظر عددي با هم برابرند ولي هرکدام مفهومي متفاوتي را  در بردارند .

اگر اجازه بدهيد مسئله دوم را مطرح کنم .

 

خبرنگار :

بفرمايید .

 

مصاحبه شونده :

مسئله دوم :

فرض  کنيد توليدات کشور در سال 1382 ثابت بوده ولي تورم 10 درصدي داشته باشيم ( برعکس مسئله قبل که تورم را صفر فرض کرديم  ) . در اين صورت توليد ناخالص داخلي به قيمت ثابت(بر حسب قیمت های سال اول يا سال پايه ي مقايسه ) هيچ رشدي نداشته و همان 13 ميليون تومان مي باشد ؛ زيرا نه تعداد کتاب ها اضافه شده است ، نه توليد گندم افزايش يافته است و توليد سيب هم ثابت بوده است .در نتيجه  نسبت به سال پايه يا سال مرجع هيچ رشد اقتصادي نداشته ايم .

در اين حالت مسئله توليد ناخالص  داخلي به قيمت جاري (بدون توجه به قیمت های سال اول يا سال پايه ي مقايسه ) 10 % رشد داشته و 14ميليون سيصد هزار تومان مي باشد  که ناشي از افزايش توليد نمي باشد بلکه ناشي از افزايش تورم مي باشد.

 

خبرنگار :

چطور ممکن است که توليد ناخالص  داخلي به قيمت ثابت، هيچ رشدي نداشته باشد ولي توليد ناخالص  داخلي به قيمت جاري 10 % رشد داشته است .

 

مصاحبه شونده :

بله ؛ نکته مهم آنست که توليد ناخالص داخلي به قيمت ثابت يعني رشد واقعي اقتصاد ، يعني 1000 جلد کتاب به 1100 افزايش يافته است که در  سايه افزايش توليد رفاه ايجاد مي شود .

ولي وقتي توليد افزايش نداشته باشد و فقط به دليل افزايش تورم ، توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري افزايش يابد به دليل آنکه اين رشد اقتصادي کاذب بوده ( زيرا ميزان توليد يا ميزان افزايش  ثروت در کشور ثابت بوده ) ولي به دليل افزايش 10% تورم ، فقط عدد ِ توليد ِ ناخالص داخلي افزايش داشته  است .

پس افزايش توليد داخلي به قيمت جاري  که ناشي از افزايش ِ تورم مي باشد  به ضرر تهي دستان و اقشار آسيب پذير مي باشد و فقرا را ،  فقير تر مي کند  .

 

خبرنگار :

آيا شما اين تجربه موفق مديري که طي يک دهه بودجه ي ِ ارگان̗ تحت مديريتش را ده برابر کرده است را  ناديده مي گيريد ؟

 

مصاحبه شونده :

اين استدال ده برابر کردن در آمد يک ارگان  طي يک دهه ناشي از اين ذهنيت غلط است كه اين درآمد به قيمت جاري منظور شده است. ( درآمد نسبت به قيمت جاري ده برابر افزايش يافته است . ) اصولا بودجه به قيمت جاري است ولي در اين مورد خاص بايد دقت نمود كه در همين فاصله زماني  يک دهه ، قيمت‌ها نيز حدود ٥/٦ برابر بيشتر شده است. به عبارت ديگر ، درآمد آن ارگان ،به قيمت ثابت طي يک دهه مذكور فقط حدود ٥٠ درصد افزايش داشته است  ( هر سال حدود 5% افزايش ) كه توليد كشور هم در همين دوره حدود 5% رشد داشته است.

 

خبرنگار :

بحث ِ  اقتصادي شما را متوجه شدم ولي چرا شعار ِ دو برابر کردن  توليد ناخالص داخلي طي 4 سال ، به ضرر اقشار آسيب پذير مي باشد ؟

 

مصاحبه شونده :

زيرا طراح دو برابر کردن ِ درآمد کشور ، طي 4 سال مانند ديگر داوطلبان بي تجربه در مديريت کلان کشور و غافل از مباحث ِ کلان اقتصادي ؛

  1. اعتقاد به تحريک تقاضا  دارند .( مکانيزم تزريق پول بي رويه به بازار که فرآيندي به شدت تورم زا مي باشد .) 
  2. اقتصاد کشور که به تازگي بيماري صعب العلاج ِ رکود – تورمي را پشت سر نهاده است و در دوران نقاهت به سر مي برد با يک شوک ، استعداد تجربه تورم  % 1000چهار رقمي  را هم دارد !

اين نامزد مورد بحث به صراحت مي فرمايند :

«در بسياري از كشورهاي با اقتصاد ليبرال، وقتي كه ركود اقتصادي وجود دارد، دولت‌ها دست به سياست تحريك تقاضا مي‌زنند و مستقيما به مردم به شيوه‌هاي مختلف پول مي‌دهند تا با ايجاد گردش مالي در بازار، اقتصادˏ كشور به تدريج ، از ركود خارج شود.»

آيا تجربه ي تلخ ِ  يک دهه گذشته که مستقيمأ به مردم به شيوه هاي مختلف پول دادند و فقرا ، فقير تر شدند کافي نيست !

 

نتيجه گيري :

خبرنگار :

مي توانم نتيجه اين گفت و گو را اعلام کنم ؟

توليد ناخالص داخلي به قيمت ثابت و قیمت جاری

مصاحبه شونده :

حُسنˏ ديالوگ آن است که مخاطب نتيجه گيري کند ؛ شما اولين مخاطب هستيد ؛ منتظر اظهار نظر شما هستم .

از تورم 1000% گفتيد به ياد ِ نمودار ذيل افتادم که در برخي گروهاي تلگرامي مشاهده کردم .

روند تورم قرمز دولت پاک دست ، بنفش روحاني ، سبز هوگو چاوز

توليد ناخالص داخلي به قيمت ثابت و قیمت جاری

با توجه به نمودار فوق الذکر ، مي خواهم  به عنوان نتيجه گيري  به معجزه هزاره سوم  از نوع خارجي آن اشاره کنم که من قبلأ به اشتباه سئوال کردم :

مردم کدام کشور آن قدر خوشبخت مي باشند که طي سه سال توليد ناخالص داخلي آن ها بيست برابر شده است !

  1. موسوليني استوايي ( هوگو چاوز )  و ادامه دهنده راه ِ وي ( مادرو )  با سياست تحريك تقاضا ( مستقيما به مردم به شيوه‌هاي مختلف پول دادن به اميد مبارزه با اشرافيت به منظور حمايت از اقشار آسيب پذير ، با تورم سه رقمي ( 700% ) و طبق پيش بيني ها در آينده نه چندان دوري چهار رقمي ( 1000% ) ؛ عليرغم شعاري که دادند و از مردم ونزوئلا رأي گرفتند ! جامعه ونزوئلا را به نيستي و تباهي کشانند ، به طوري که خوشبخت ترين مردم ونزوئلا کساني هستند که پاي پياده، از گِل و لاي ِ رودخانه عبور کرده به کشور همسايه مي روند تا اندک آذوقه اي براي خانواده خود فراهم کنند  .

اما در مورد نمودار فوق الذکر :

  1. اگر فرض کنيم که ميزان توليد ( تعداد کتاب ، وزن گندم و سيب توليد شده ) در ونزوئلا از سال 92 تا 95 ثابت بوده ( رشد منفي يا مثبت نداشته است ) و اگر  فرض کنيم توليد ناخالص داخلي آن کشورِ دوست و برادر ، در سال 92 حدودأ  برابر  500 هزار ميليارد دلار ( تقريبأ  برابر توليد ناخالص داخلي ايران ) بوده باشد با محاسبه  ي ساده ، به اعداد ذيل مي رسيم که توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري ( که به ضرر ِ تهي دستان است. ) اين کشور طي مدتي که روحاني رئيس جمهور ايران بوده است ، 20 برابر افزايش يافته است لذا فقرا ، فقير تر شده اندو در خيابان ها با پليس ضد شورش مواجهه مي باشند .
  2. اگر به فرض توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري ( که فقرا رافقير تر مي کند ) در ونزوئلا در سال 1392 ، سالي که به جاي مادروي ايراني ، روحاني آمد. 500 هزار دلار بوده باشد !
  3.  توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري( فقير کُش مي باشد . ) ونزوئلا در سال 1393  در سالي که به جاي مادروي ايراني،  روحاني آمد ، با احتساب تورم 62.17%   تقريبأ برابر  800 هزار دلار مي شود .
  4.  توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري ( خانمان سوز مي باشد . )  ونزوئلا در سال 1394  سه سالي که به جاي مادروي ايراني ، روحاني آمد ؛ با احتساب تورم 121.74% تقريبأ برابر 1800 هزار دلار مي شود !
  5. توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري ( عموم مردم را از صف هاي  طولاني توزيع غذا به خيابان ها مي کشاند تا با  پليس ضد شورش مواجهه شوند . ) ونزوئلا در سال 1395 چهار سالي که به جاي مادروي ايراني ، روحاني آمد ؛ با احتساب تورم  81.52% تقريبأ برابر 10455 هزار دلار مي شود که اين رقم تقريبأ 20 برابر سال 1392 مي باشد ولي مردم ونزوئلا آرزوي بازگشت به سال 1392 را دارند !                                                                                                                                

منابع :

  1.   روزنامه اعتماد مورخ 4/2/96 ، مقاله ي حل يک معماي اقتصادي از شوراي نويسندگان
یکشنبه, 09 ارديبهشت 1396 14:39 خوانده شده: 1322 دفعه

در همین زمینه بخوانید: