
از بانك آمده اما قرار است باز هم به آنجا برود. يكي از دوستانش را با هزار بدبختي راضي كرده با او به بانك بيايد و ضامنش شود تا بتواند وام 20 ميليون توماني بگيرد. ازخوشحالي روي پا بند نميشود، از اينكه توانسته مدير شعبه بانك را توجيه كند كه به عنوان كارآفرين اين وام را طي پنج سال و هر ماه مبلغ 550 هزار تومان به او بدهد. هركس نداند و او را در اين حال ببيند تصور ميكند بليتش برنده شده يا پول كلاني پيدا كرده است، اما واقعيت اين است كه او بعد از پنج سال بايد دو برابر اين مبلغ يعني 40 ميليون تومان را به بانك پس بدهد. شايد در ظاهر اصلا عادلانه نباشد، اما واقعيت همين است. 26 بانك و موسسه خصوصي و دولتي در ايران به افراد از دو ميليون تومان به بالا وام ميدهند، در حالي كه همه اين بانكها و موسسات مبلغي بيش از دو سوم مبلغ وام را پس ميگيرند. با وجود اين، تمناي وام گرفتن و زندگي قسطي در بعضيها به هيچوجه كم رنگ نميشود.
خودش هم نميداند اين پولهايي را كه وام گرفته صرف چه اموري كرده و وقتي از او ميپرسم مثلا همين 20 ميليون تومان را چه كار كردي، ميگويد: به خدا نميدانم! خرج شد ديگر! دو ميليون به اين بدهكار بودم، چهارميليون يك جاي ديگر بايد ميدادم! يك دفعه همهاش خرج شد! اين نخستين بار نيست كه وام ميگيرد، اما حتي نميداند پولي كه براي آن بايد تا پنج سال زير بار قسط و بازپرداخت برود كجا خرج شده است؟ فقط برايش همان لحظه كه وام را ميگيرد مهم است و آن شادي كه تا چند ساعت و چند روز كه ميخواهد پولها را خرج كند استمرار دارد. هرچند اين خوشحالي با نخستين مرحلهاي كه قرار است اين وام را پس بدهد رنگ ميبازد و جاي خودش را به استرس نحوه پرداخت وام ميدهد، اما باز هم مثل معتادي كه فقط به مصرف مواد فكر ميكند دنبال شادي كاذب همان لحظات است و براي رسيدن به آن لحظه حتي حاضر است سالها سختي بكشد.
معتاداني كه مواد مصرف نميكنند
اعتياد براي خيلي از ماها مفهومي جز مصرف مواد مخدر ندارد، در حالي كه نزد روان پزشكان و روان شناسان اعتياد طيف وسيعي از رفتارهاي وسواسي از خريد كردن، كار كردن و حتي محبت كردن به همسر را دربرميگيرد. بر اساس اين تعريف كساني كه براي رسيدن به مطلوب خود حاضرند خودشان، نيازهاي جسمي و رواني و شخصيتي خود را زير پا بگذارند معتاد به آن فرد يا شيء تلقي ميشوند. فردي را تصور كنيد كه براي اينكه بتواند كالاي مورد نياز خود اعم از لباس يا هر چيز ديگر را خريداري كند دست به دزدي ميزند. طبيعي است كه نياز آن فرد به آن كالا در حدي نيست كه بخواهد به خاطرش براي مثال از جيب دوست يا همكارش دزدي كند، اما ممكن است اين نياز در او تا جايي شدت بگيرد كه حتي حاضر به اين كار هم بشود. در اين حالت ديگر نميتوان گفت اين فرد خريد كردن را دوست دارد يا به آن نيازمند است، بلكه او با اين كار نشان ميدهد اين كالا و خريدن آن از خودش و كرامت انسانياش مهمتر است و اينجاست كه بايد گفت اين فرد به خريد كردن اعتياد دارد.
وام بايد توجيه اقتصادي داشته باشد
مدير يكي از شعبات يك بانك خصوصي درباره وام گرفتن و افرادي كه براي دريافت وام به آنجا مراجعه ميكنند ميگويد: توجيه اقتصادي درباره وام گرفتن اصليترين مساله است در حالي كه همه كساني كه وام ميگيرند از اين مساله غافلند. رحيمي ميافزايد: به هر حال بازپرداخت يك وام يعني پرداخت مبلغي بيش از مبلغي كه قرض داده شده و به عبارت ديگر وام قرضي است كه دوستي به شما ميدهد در حالي كه اين دوست نميتواند خودش و منافع خودش را ناديده بگيرد. در اين شرايط اگر شما اين پول را براي كاري كه ميتواند صرفه اقتصادي برايتان داشته و سودآور باشد خرج كنيد مفيد است و در اين حالت ميتوان گفت اين كار به نفع تان بوده است، در حالي كه اگر اين پول را بيدليل خرج يا حتي نگهداري كنيد بيآنكه با به گردش در آوردن آن سودي نصيبتان شود در اين حالت بايد گفت شما متضرر شدهايد و با گرفتن وام نه تنها كار مفيدي براي خود انجام ندادهايد، بلكه با استرس ماهانه بازپرداخت وام در عمل و در نهايت متوجه ميشويد بسيار بيشتر از آن مبلغي را كه وام گرفته بودهايد پرداخت كردهايد و اين ارزشش را نداشته است.
بردگي و چرخهاي از تكرارها
25 سال است با اين مدل تكراري زندگي ميكند؛ زندگي كه نه، به قول خودش بردگي است. بردگي فردي كه در چرخهاي معيوب اسير تكرارهاست. هر روز سر كار ميرود تا شب به خانه بيايد و استراحت كند تا صبح دوباره بتواند سركارش برگردد. وقتي به نيازهايش يعني آن چيزهايي كه براي آنها مجبور به قسط گرفتن شده نگاه ميكند ميفهمد آنها تمامي ندارند. اينكه بخواهد هر روز وسايلش را نوتر كند، ماشين بخرد يا خانه جديدي بخرد آيا آنقدر ارزش دارد كه بخواهد به خاطرش كل زندگياش زير بار قرض و قسط برود و همیشه بدهكار باشد؟
گاهي وقتها شبها از استرس اين همه بدهكاري از خواب ميپرد و خودش را در حالي تصور ميكند كه ديگر نتواند به سر كار برود و قرضهايش را بدهد. نميتواند به كسي بگويد چقدر تحت فشار و استرس است، اما اگر بخواهد كار كند و كارش را گسترش بدهد چارهاي جز اين ندارد. با هزار بدبختي توانسته چند نفر را پيدا كند كه برايش ضامن شوند تا بتواند وام بگيرد و آنها اين كار را در ازاي اين برايش انجام دادهاند كه او هم ضامن آنها بشود.
وقتي پول نهايت هدف آدمهاست
پول يعني همان اسكناس كاغذي يا فلزي كه از زماني كه وارد مناسبات بشر شد سبك زندگي او را دگرگون كرد. در اين نبرد هر كس بيشتر پول داشته باشد جلوتر است و برد با كسي است كه بدون زحمت بتواند پول بيشتري داشته باشد. در دنياي مملو از تكنولوژي و اجتماعي كه مناسبات آن بر مبناي مسائل اقتصادي استوار است، افراد تمايلي به نجات يكديگر و كمك به هم ندارند و بيشتر ترجيح ميدهند از يكديگر پل پرواز يا نردبان صعود بسازند و بالا بروند.
قرض ميگيرد تا قسطهايش را بدهد
ماهي يك ميليون تومان حقوق ميگيرد، اما نزديك دوبرابر اين مبلغ بايد قسط بدهد. حالش از اين كلمه قسط به هم ميخورد. اينكه بايد هر ماه پول حقوقش را كه براي آن اين همه روز كاركرده دو دستي براي قسط بدهد و تازه از اين طرف و آن طرف هم قرض بگيرد تا همه را ادا كند كلافهاش كرده است. البته هميشه هم موفق نميشود قسطهايش را به موقع پرداخت كند و اين تازه اول ماجراست. از تماسهايي كه از بانك با خانه و محل كارش ميگيرند گرفته تا ديركردي كه بايد براي 15 روز دير پرداخت كردن يك قسط پرداخت كند، همه و همه كلافهاش كرده و زندگي را برايش به جهنمي بزرگ تبديل كرده است. با خودش حساب ميكند: روي هم 36 ميليون تومان ديگر از وامهايي كه گرفته مانده و با اين تفاسير بايد تا چهار سال ديگر هم وام بدهد تا تازه برسد سر نقطه اول يعني صفر! هيچ پساندازي ندارد و از اين وامها حتي يك هزار توماني آن را پسانداز نكرده و تازه جالب است كه خيلي مواقع از ديگران قرض ميگرفته تا قسطهايش را پرداخت كند. توجيه او براي وام گرفتن هميشه اين بود كه از ديگران پول نگيرد در حالي كه حالا خيلي بيشتر از قبل مجبور به اين كار شده است.
بانکها و مسأله اخذ دیرکرد
همه بانكها و موسساتي كه براي امور مختلف به افراد وام ميدهند اگر زماني هرچند كوتاه (به اندازه يك روز) از پرداخت قسط آن وام عقب بيفتد از افراد ديركرد ميگيرند كه اين ديركرد بسته به نوع بانك و موسسه و مبلغ وام دارد. براي بسياري از اين موسسات اقتصادي اخذ ديركرد كاري پرسود تلقي ميشود. سال 92 آيتا... نوري همداني، يكي از مراجع تقليد در قم اخذ ديركرد را نوعي رباخواري دانست و گفت: از ما سوال ميكنند كه ماهيت ديركرد چگونه است؟ در جواب بايد گفت كه اگر از اول كه پول ميدهي شرط كردي كه اگر ندادي اينقدر به عنوان جريمه بردارد براي بار اول ايرادي ندارد، اما اگر اين مساله باب شود مانند آنچه در كشور ماست حرام است. به طور كلي اخذ ديركرد حرام و رقتبار است.
روزنامه آرمان