چند روز پیش بود که مطلبی را از استاد زیباکلام با عنوان ، جناب روحانی با چشم کبود از شما حمایت می کنم را در فضای مجازی خواندم. این جمله بسیاری از فعالین فرهنگی و سیاسی را که که در شوک حاصل از معرفی کابینه جدید قرار دارند را به فکر فرو برد و بنده نیز سعی نمودم فضای حاکم بر جامعه امروز فرهنگیان کشور را به دقت مورد بررسی و بازنگری قرار دهم.
در آموزش و پرورش این روزها شاهد فضایی سیال و غیرقابل پیش بینی هستیم و بسیاری از اظهار نظرها حتی گاهی چند ساعت نیز اعتبار ندارند. بسیاری از فعالین فرهنگی صاحب نام که هر کدام تشکل هایی را عهده دار اند ، از این شاخه به آن شاخه بسیار پریدند یک روز دم از زر افشان زدند و روز دیگر اطاعت و امروز مدافع بلا منازع بطحایی اند.
همان گونه که حدود 9 ماه پیش مدافع دانش آشتیانی بودند و امروز در مقابل او. گویا برای شان فرقی ندارد و نزدیکی به قدرت و سهیم بودن در منافع حاصله از آن برای شان از مطالبات و منافع عمومی فرهنگیان از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است.
تشکل های صنفی که تنها حامیان واقعی مطالبات و منافع فرهنگیان اند نیز سعی کردند با عدم مداخله و جانبداری از دانش و یا هر گزینه ی احتمالی دیگری ، طبق اساسنامه صنف از مداخله در منازعات سیاسی پرهیز نمایند و حتی در جلسه ای که دانش آشتیانی روز 17 مرداد از آن ها دعوت نموده بود نیز ، به جهت ظن جانبداری سیاسی از ایشان در این روزهای حساس تعیین وزیر ، خودداری نمودند.
اما افسوس که در کشور سیاست زده ای چون ایران این نوع برخورد پاسخ نداده و نمی دهد و به قول یکی از دوستان باید صنفی اندیشید ولی سیاسی عمل کرد. اما افسوس که با مطرح شدن نام بطحایی در ترکیب کابینه جدید دولت ، آب سردی بر پیکر تمام فعالین صنفی و سیاسی فرهنگی ریخته شد و شاید حالا دیگر بازگرداندن آب رفته به جوی قدری سخت شده باشد.
در حقیقت این بازی است که همیشه فرهنگیان را که در دوره های مختلف به دنبال احقاق حق معلمان و آموزش و پرورش که وظیفه اش تربیت و پرورش نسل آینده این کشور است ، بوده اند را به انزوا کشانده و همیشه در مقابل مطالبات به حق آن ها ، سدی محکم ایجاد نماید تا مبادا این نوع مطالبه و کنشگری در جامعه و بین دیگر اقشار نهادینه گردد.
حال از مشارکت فعال فرهنگیان در انتخابات های گذشته ، علی الخصوص انتخابات حساس و سرنوشت ساز 96 که جناح مقابل تمام توان خود را مقابل دولت روحانی به کار گرفته بود گذر کنیم ، تامین بودجه مناسب و ملزومات و امکانات مناسب جهت پرورش نسل فردای این آب و خاک ، گناه نابخشودنی فرهنگیان کشور است و پس از امید و انتظاراتی که در فضای انتخاباتی امسال ، خصوصا با نوع نگاهی که جناب دانش تحت عنوان گفتمان و دغدغه ملی مطرح نمودند ، حال با فرود آمدن مشتی سنگین پای چشم آموزش و پرورش کشور، خواهان نشان دادن نوع نگاه سنگینی که از سال ها قبل بر آموزش و پرورش کشور سایه انداخته هستند تا معلمان و دانش آموزان در فضایی مایوس کننده به سر برند و فیل شان نیز یاد آموزش و پرورش مترقی و تحول خواه ننماید.
باشد که با حرکت هایی منسجم و پرهیز از انشقاق حاصل از تطمیع و ارعاب فعالین فرهنگی و تشکل ها و هوشیاری در جهت عدم افتادن در لابی همیشگی صاحبان قدرت ، از گفتمان ملی مطالبات و طرح آموزش و پرورش به عنوان دغدغه ملی پاپس نکشیده و این پیام را به جامعه و مسئولان بدهیم که ما معلمان اگر قرار باشد مثل همیشه از خود گذشته و خواهیم گذشت و با کبودی پای چشم همچنان به راهی که پیموده ایم ادامه خواهیم داد ....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید