مباحث و گفت و گوها ، در باب انتخاب وزیر آموزش و پرورش همچنان داغ است و گزینه پیشنهادی که قریب به یقین به مجلس معرفی خواهد شد تب و تاب این مباحث را نه تنها فرو نکاسته بلکه بر هیجانات و تشتت دیدگاه ها افزوده است .
به نظر می رسد نهاد مهم و تاثیر گذار و حتی تعیین کننده آموزش و پرورش به یک دور باطل و بن بست و درماندگی فرو غلطیده و کشتی که قرار بوده نجات بخش جامعه باشد خود به نجات دهنده محتاج گشته است .
نهادی که خود عاجز از زایش و پرورش مدیرانی متفکر و خلاق و جسور و خودباور باشد و یا بورورکراسی و روابط تو در تو و تنیده در زد و بندها و مصلحت سنجی های سیاسی - ایدئولوژیک گرفتار شده باشد ، چگونه می تواند نسل آینده ی این سرزمین را برای زیست موفق در آینده تربیت کند و آنان را آماده ی رویارویی با تبعات زندگی در این قرن سازد ؟!
اکثریت قریب به اتفاق وزاری آموزش و پرورش در چهاردهه ی اخیر با بینش محافظه کارانه و گاه ماقبل مدرن و سنتی بوده اند و رضایت هر گروه یا دسته ای را بالاتر از رضایت دبیران و آموزگاران ، دانش آموزان و خانواده ها دانسته اند و اصولا برایشان رضایت اطرافیان و تصمیم گیران خارج از نهاد قوه مجریه در درجه ی نخست اولویت قرار داشته است .
از سوی دیگر ریل گذاری نهاد آموزش و پرورش خارج از حیطه ی وزیر می باشد. 98 درصد از بودجه ی این نهاد نیز به طور مزمن و تاریخی ، صرف پرداخت حقوق کارکنان و شاغلین شده و عملا هر گونه صحبت از توسعه در این نهاد فربه ، امری نامفهوم و محکوم به شکست است .
اغلب وزرای آموزش و پرورش از نظر اخلاقی و اعتقادی و انسانی ، انسان هایی متدین ، قانع ، بی حاشیه ، و آرام و مقید به مقررات و حدود تعریف شده در اسناد بالادستی بوده اند و از این رو نمی توان بر آنان خدشه یاخرده ای گرفت .
مشکل وقتی رخ می دهد که همین وزرای کاملا خجول و آرام و به شدت محافظه کار و سازگار یافته با محیط ، هنگامی که می خواهند برنامه های پیشنهادی خود را برای رای اعتماد در مجلس بنویسند ، آن چنان از تغییر و تحول و دگرگونی و نوآوری و نوگرایی و نواندیشی و انقلاب علمی و معیشتی و رفاهی فرهنگیان و وزارت آموزش و پرورش داد سخن می دهند که گویی درب مدینه ی فاضله به روی ایرانیان گشوده شده و تا دیر نشده باید سوار بر قطار سعادت در نهاد آموزش و پرورش شویم و بیش از این خود را دچار خسران و زیان نسازیم !
نهاد بسته و قفل شده ی آموزش و پرورش محدوده ی کاملا تعریف شده ای دارد و فعلا هم در عمل خبری از وعده ی داده شده مبنی بر اینکه آموزش و پرورش در دولت جدید به مسئله ی نخست دولت و نظام تصمیم گیر کشور بدل شود خبری نیست جز مداخلات همیشگی همگان در این نهاد که همیشه بوده و هست .
مداخلاتی که حتی رییس دولت را از معرفی یک وزیر زن از خیل زنان شاغل در آموزش و پرورش که بیش از نیمی از کارکنان آن را تشکیل می دهند محروم کرد و رییس جمهور را وادار به عقب نشینی از شعارهای خود کرد و جسارت شکستن تابوی وزارت زنان دردولت اصلاحات و دردولت اعتدال ستانده شد و محافظه کاران تنها در دولت محافظه کار مورد حمایت خود دست دولت را تاحدی در معرفی وزیر زن باز گذاشتند .
با تمامی این احوالات ، هر کسی که می خواهد در این نهاد بسته ، ردای وزارت را به تن کند باید از دادن وعده های غیر عملی و بی سرانجام و شعاری و پوپولیستی دست شوید و صراحتا و صادقانه اعلام کند که طبق اختیارات و امکانات موجود ، اگر بتواند کسر بودجه سرطانی و بدخیم و مزمن و عفونت گرفته آموزش و پرورش را به سامان برساند و معوقات چندین ماهه و گاه چندین ساله ی کارکنان همیشه محروم و مظلوم تحت امرش را پرداخت کند کاری کرده است کارستان و در کنار این اندکی هم از اختیارات محدود خود استفاده کند و از نظرات کارکنانش در تالیف کتب درسی یا چگونگی برگزاری آزمون های بی محتوا و بی نتیجه ی ضمن خدمت فرهنگیان بهره ببرد و باچانه زنی چند فرهنگی جدامانده از خانواده ی محبوس را آزاد کند ، دیگر در نوع خود باید از چنین اقدامات بزرگ و سترگی تشکر و قدردانی هم کرد .
وزارت آموزش و پرورش و وزیر این وزارتخانه زمانی از تحول در آن می تواند سخن گوید که تمامی نهادهای تصمیم گیر تفنینی ، اجرایی ، قضایی ، و گفتمان ساز و ریل گذار در کشور ، نهاد آموزش و پرورش را مسئله ی حیاتی و امروز و آینده ی میهن دانسته و تخصص این نهاد و ورود متخصصین در تصمیم گیری های آن را به رسمیت شناخته و بودجه ی لازم و ضروری آن را نیز تامین کنند .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید