چاپ کردن این صفحه

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

عکس های آزاده نامداری مجری سرشناس تلویزیون و قضاوت کاربران فضای مجازی/ این سیستم آمرانه تربیتی و تبلیغاتی در آموزش و پرورش هم حاکم است/ امثال خانم آزاده نامداری بسیارند/مخاطب دین فطرت انسان ها است

توضیحات خانم نامداری "قابل درک" بود اما باورپذیر و "قانع کننده" نبود/ آزاده بعد از جدایی از فرزاد حسنی با سجاد عبادی فرزند یکی از شخصیت های اصلاح طلب ازواج کرد/ سجاد هم مثل اغلب آقا زاده ها "سبک زندگی"  متفاوتی با پدر و مادر خود دارد/ پوشش،  غذا و نوشیدنی درعکس ها با معیارهای سویس (کشور میزبان)  غیر عادی یا غیر اخلاقی نیست/ آزاده باید با شجاعت می گفت که این زندگی "خصوصی" من است و در محیط "غیرکاری" نوع پوشش و غذا و نوشیدنی من به کسی مربوط نیست/ هیچ یک از ما دوست نداریم عکس های آلبوم خانوادگی ما در اینترنت منتشر شود یا  اگر ساعتی با خانواده به پارک رفتیم کسی از پشت درختها از ما عکس بگیرد / کاوش در زندگی سلبریتی ها به خاطر "خیر عمومی" در رسانه ها غیراخلاقی نیست/در جریان فیش های نجومی و املاک نجومی اثرات مثبت زیر ذزه بین گذاشتن مدیران را دیدیم/ سلبریتی شخصی است که در زمینه‌های ،موسیقی، سینما ،  ورزش، رسانه،  سیاست،  ادبیات و ...سرشناس باشد/  اگر عکس های خصوصی یک شهروند عادی مانند کارمند فنیِ تلویزیون یا یک معلم یا بازرگان و... در اینترنت منتشر شود کاری غیراخلاقی است و قطعا افکار عمومی آن را محکوم می کند/ آزاده نامداری مروج و مبلغ سبکی از زندگی و نوع خاصی از پوشش از طریق رسانه رسمی کشور و یک  "نماد ایدئولوژیک " بود/ آزاده گفته 7 پشت من چادری بوده اند و چادر را به عنوان "هویت" خودش معرفی و نقش راهنما و الگو برای میلیونها دختر ایرانی بازی کرده است/ مساله قضاوت در باره پوشیدن "چادر" نیست کسی که از روی اعتقاد و یا الزام به قانون حجاب را رعایت می کند قابل احترام است /  ریا و فریب و کاسبی با ارزشها و اعتقادات عمومی آزاردهنده است/  تلویزیون برای تبلیغ برخی ارزشها ، "نمادسازی" می کند و افرادی برای استفاده از مزایا در " تظاهر " زیاده روی می کنند/ کاری که آزاده در تلویزیون می کرد فراتر از کار یک مجری تلویزیونی بود/ دختر خانمی که با الهام از آزاده نامداری چادری شده و امروز عکس های متفاوت او را می بیند دچار بحران ارزشی می شود/ تبلیغات تلویزیون درباره مسایل ارزشی  و اعتقادی و حتی خبر و گزارش و تحلیلِ سیاسی، آمرانه و یکسویه  است/ آزاده نامداری خود قربانی این سیستم تبلیغی است اما در تظاهر و ریا زیاده روی کرده بود به همین دلیل احساس همدردی برنمی انگیزد/ سیستم آمرانه تربیتی و تبلیغاتی به سبک صدا و سیما  در آموزش و پرورش هم حاکم است/دختران دبیرستانی داخل مدرسه که "نامحرم" حضور ندارد بیشتر  از کوچه و خیابان و پارک و فروشگاه و... تقید به رعایت حجاب دارند/ فلسفه اصلی حجاب در مدارس وارونه  شده است/  امتیازاتی که برای پوشیدن چادر مشکی در میان کارکنان مدرسه  منظور شده است تظاهر و دورویی را در بین همکاران زن افزایش می دهد / آزاده نامداری احتمالا باز هم ممنوع التصویر می شود و به عنوان عروس یک خانواده اصلاح طلب آسیب پذیرتر از گذشته است/خانم ها در گزینش های استخدامی با چادر و آقایان با ته ریش حاضر می شوند اما بعد از استخدام اغلب به حالت عادی بر می گردند / فروکاستن نظام های دینی به نظام های ایدئولوژیک مانند مارکسیسم باعث رشد فرصت طلبان و متظاهران می شود/  گرایش به دین نهفته در  فطرت انسانها است و نیاز به فشار و امتیاز و تبعیض ندارد

آزاده نامداری و سیستم آمرانه آموزش و پرورش ایران   انتشار عکس هایی با پوشش متفاوت از آزاده نامداری مجری تلویزیون در فضای مجازی موجی از اظهار نظرها را به دنبال داشت. عکس ها در یک فضای عمومی خارج از کشور (احتمالا سوئیس ) تصویر برداری شده اند.خانم نامداری در واکنشی شتابزده  با انتشار ویدئویی گفت که لحظه ای روسری از سرش افتاده و افراد حاضر در جمع محرم بوده اند و...هر چند با توجه به موقعیت او چنین توضیحاتی "قابل درک" است . برای اغلب  کسانی که عکس ها را دیده بودند، توضیحات خانم نامداری "باورپذیر" و قانع کننده نبود. اگر بدون این گونه  توجیهات می گفت : "این زندگی خصوصی من است و به کسی مربوط نیست که من در فضای غیر کاری و آن هم در خارج از مرزهای ایران چه می پوشم و چه می خورم و چه می نوشم." در این صورت همدردی بیشتری بر می انگیخت . توضیحات او دفاع از عمل او را مشکل تر کرد.

آزاده نامداری متولد سال 63 شهرستان سنقر استان کرمانشاه است. او ظاهرا در سال 84 با حمایت اقبال واحدی مجری کُرد برنامه های تلویزیونی، وارد تلویزیون شد. در نوروز 91 با اجرای برنامه " خانمی که شما باشی " در کنار احسان علیخانی و فرزاد حسنی معروف شد. در مقاطعی از جمله در سال 91 شایعه ممنوع التصویری او بر سر زبانها افتاد. اما هر بار بعد از مدتی دوباره در تلویزیون ظاهر شده است.  سال  ۱۳۹۲،  آزاده نامداری با مجری و همکار تلویزیونی خود فرزاد حسنی ازدواج کرد. اما این ازدواج دیری نپایید و بعد از 10 ماه به تلخی از هم جدا شدند. ماجرای جدایی آنها هم خبرساز شد. آزاده عکس هایی با چشمان متورم و کبود منتشر کرد که ظاهرا نشان می داد که اختلاف زن و شوهر به جاهای باریک کشیده است. او در مصاحبه ای گفت که همسرش "بر تکانه های روانی اش کنترل نداشته است." حسنی هم به عکس ها و اظهارات او واکنش نشان داد. اما  هرچه بود پرونده ازدواج بسته شد. آزاده  

یک سال بعد از جدایی از فرزاد حسنی با سجاد عبادی فرزند یکی از شخصیت های اصلاح طلب ازواج کرد. سجاد عبادی متولد سال 60 ، هم مانند آزاده یک ازدواج ناموفق منجر به طلاق را پشت سرگذاشته بود . سجاد هم اکنون سرپرست حوزه ریاست و روابط عمومی دانشگاه (غیردولتی) مهر البرز است ،جایی که پدرش قائم مقام و عضو هیات علمی همان دانشگاه است. سجاد هم مثل اغلب آقا زاده ها و غیر آقازاده ها "سبک زندگی"  متفاوتی با پدر و مادر خود دارد. تغییر سبک زندگی در بین جوانان به خصوص متولدین بعد از انقلاب گسترده و نیازمند بررسی است. این تغییرات در میان فرزندان مسئولان و مدیران ارشد چشمگیرتر است. نمی توان همه جنبه های این تغییر را منفی دانست. اما شکاف بین باورها و شیوه زندگی مدیران انقلابی دهه 60 و فرزندان آنها که در همان دهه متولد شده اند ، بسیار عمیق است.

آزاده نامداری و سیستم آمرانه آموزش و پرورش ایران

انتشار این عکس ها باردیگر این سوال را مطرح کرد که آیا به حریم خصوصی این خانواده جوان تجاوز شده است؟ آیا کار منتشر کنندگان عکس ها اخلاقی بوده است؟ خانواده ای در یک تفرجگاه یا پارک نشسته اند و بدون اینکه به کسی آزاری برسانند مشغول استراحت هستند. پوشش و غذا و نوشیدنی آنها  با معیارهای آنجا جنبه غیر عادی یا غیر اخلاقی ندارد. خانم آزاده یک "سلبریتی" است. شاید یک "پاپاراتزی" یعنی عکاسی که کارش تهیهٔ  عکس‌ های جالب از چهره‌های سرشناس به‌ ویژه هنرمندان و ورزشکاران و نیز خانواده و نزدیکان آنان و فروش این تصاویر به مجلات مختلف است، از آنها عکس گرفته است. با معیارهای غربی همه چیز "طبیعی" است. با معیارهای سوئیس حتی این عکس ها از فرط عادی بودن بی ارزش هستند و نشریات عامه پسند یک دلار هم برای چنین عکس هایی پرداخت نمی کنند.

فرض کنیم به جای خانم آزاده نامداری که سلبریتی (شخصی که در زمینه‌های ،موسیقی،سینما ،  ورزش، رسانه،  سیاست، ادبیات و ...سرشناس و محبوب باشد ) است، یک کارمند فنی تلویزیون یا یک معلم یا بازرگان و... در چنین موقعیتی قرار می گرفت. آیا واکنش ها یکسان بود؟

به نظرم در این حالت اکثریت کاربران فضای مجازی انتشار عکس ها را تجاوز به حریم یک شهروند ارزیابی می کردند. یک شهروند عادی در ادارات دولتی  و اماکن عمومی مثل خیابان و اتوبوس و مترو کم و نیش موظف به رعایت نوع خاصی از پوشش  است. اما این شهروند در زندگی خصوصی و خانوادگی و خارج از کشور آزاد است. شهروندی که در گوشه پارکی در یک کشور خارجی مشغول گذراندن اوقات خصوصی خودش است هیچ یک از قوانین کشور مفروض را نقض نکرده است.

یکی از ویژگی های انسان متمدن این است که قبل از قضاوت در باره عمل دیگران خود را در موقعیت آن افراد بگذارد. هیچ یک از ما دوست نداریم عکس های آلبوم خانوادگی ما در اینترنت منتشر شود. ما دوست نداریم اگر ساعتی با خانواده به پارک رفتیم کسی از پشت درختها از ما عکس بگیرد. اما در مورد خانم نامداری قضیه متفاوت است. او به عنوان مجری سرشناس تلویزیون و کسی که مروج و مبلغ سبکی از زندگی و نوع خاصی از پوشش از طریق رسانه رسمی کشور است تبدیل به "نماد" شده است. همه ما رفتارهای دوگانه داریم اما فرق است بین خانم معلم یا خانم مدیری که در مدرسه چادر می پوشد (پوشش رسمی در محل کار ) اما در مهمانی و مسافرت با پوشش دیگری ظاهر شود و یک مجری تلویزیون که به عنوان نماد استفاده از پوشش "چادر ملی" و مبلغ آن  معرفی شده است.

آزاده نامداری و سیستم آمرانه آموزش و پرورش ایران

اینکه خانم آزاده نامداری به عنوان مجری تلویزیون چادر ملی بپوشد چه از روی اعتقاد باشد و چه به خاطر رعایت قانون و مقررات، هیچ ایرادی ندارد. شغل ایشان چنین اقتضایی دارد، همچنان که یک خانم معلم موظف به استفاده از پوشش تعیین شده  در محل کار است. از این نظر عکس های  ایشان بدون پوشش رسمی و سایر مواردی  که به سبک زندگی خصوصی و خانوادگی او بر می گردد،  به دیگران مربوط نیست چون به دیگران صدمه نزده است. آنچه که انتقادها را موجه می کند این است که خانم نامداری در طول سالها تلاش کرده که خود را به عنوان یک "الگو" که از روی "اعتقاد" پوشش "چادر" را انتخاب کرده معرفی کند. او با تبلیغ در تلویزیون و رسانه های دیگر تبدیل به یک نماد شده است. حالا که عکس های متفاوت او منتشر می شود . آنچه در ذهن مخاطب تداعی می شود نوعی " ریاکاری " و فریب  است.

نامداری سال 93 در مصاحبه با وطن امروز می گوید : "... مدیر یک مدرسه می‌گوید من خیلی از تو ممنونم . صد بار دیگر هم پشت تریبون مدرسه حرف می‌زدم یک عده‌ای چادری نمی‌شدند. اما الان چادری شده‌اند چون احساس کردند چادر قشنگ است. مدل شیک و زیبایی دارد. مثلا دوست داشته وقتی بیرون می‌رود کیفش مشخص باشد. هرچه پدرش می‌گفته باید چادر سرت کنی، لج می‌کرده و قبول نمی‌کرده اما حالا دیده با این چادرهای ملی، بالاخره چادری را پیدا می‌کند که می‌تواند کیفش را نشان بدهد. پس تلویزیون این خدمت را در حق مردم می‌کند که به قول شما به آنها آپشن می‌دهیم."  او خودش را نماد و معرف  "چادر ملی" معرفی می کند. کاری که او می کند فراتر از کار یک مجری تلویزیونی است. حالا دختر خانمی که روزی با الهام گرفتن از او چادری شده و امروز عکس های متفاوت خانم نامداری را می بیند ، چه واکنشی نشان می دهد؟

همه ما به دلایلی که جای بیان آن اینجا نیست کم و بیش "ریا" می ورزیم . در موقعیت های متفاوت حرفهای متفاوت می زنیم . رفتارمان در خانه و خیابان و محل کار متفاوت است. در محل کار برای جلب توجه  "تظاهر به دینداری" می کنیم ، در خانه "عرفی"  رفتار می کنیم و در خیابان و در مراسم جور دیگری ظاهر می شویم . مشکلات خانم ها ده برابر مردان است و حساسیت روی آنها صد برابر بیشتر است. روابط اداری به گونه ای است که به دروغگو و متظاهر جایزه می دهد و شخص صادق و راستگو را مجازات می کند. تلویزیون برای تبلیغ برخی ارزشها ، "نمادسازی" می کند و افرادی برای استفاده از مزایا در " تظاهر " زیاده روی می ورزند. همین ها " نماد " می شوند . اما به مدد گسترش رسانه های غیر رسمی دستِ این نمادهای ارزشی تقلبی رو می شود و در این میان آنچه قربانی می شود همان "ارزش " هایی است که تلویزیون در صدد تبلیغ آنها است.

آزاده نامداری خودش هم به نوعی قربانی است. قربانی یک تفکر قشری و متظاهر رسانه ای . برخلاف آنچه که خانم نامداری در مصاحبه با روزنامه وطن امروز با عنوان "خدا را شکر که چادریم" می گوید تلویزیون به مردم "آپشن" (گزینه ) نمی دهد. شیوه تبلیغات تلویزیون چه در مورد مسایل ارزشی مانند حجاب و چه در مورد مسایل اعتقادی و حتی در حوزه خبر و گزارش و تحلیل سیاسی آمرانه و یکسویه  است. امثال خانم آزاده نامداری قربانی همین سیستم هستند، اما یک قربانی که برای استفاده از موقعیت ، اعتقادات مردم را به بازی می گیرند. کسی که می گوید 7 پشت من چادری بوده اند و چادر را به عنوان هویت خودش معرفی می کند و نقش راهنما و الگو برای میلیونها دختر ایرانی بازی می کند صرفا یک قربانی بیگناه نیست. او حداقل می توانست مانند همشهری خود آقای واحدی رفتار کند.

آزاده نامداری و سیستم آمرانه آموزش و پرورش ایران

  این سیستم آمرانه تربیتی و تبلیغاتی در آموزش و پرورش هم حاکم است. کسانی که با مدارس دخترانه سروکار دارند شاهد پدیده عجیبی هستند.  دختران دبیرستانی ما در داخل مدرسه که "نامحرم" حضور ندارد از ترس مدیر و ناظم (خانم ) حجاب شان را کامل رعایت می کنند ، در حالی از نظر فلسفه حجاب الزامی به رعایت حجاب در محیطی که همه خانم هستند وجود ندارد.  اما اغلب دانش آموزان بعد از خروج از مدرسه در کوچه و خیابان و پارک و فروشگاه و... یعنی فضاهایی که بر اساس فلسفه حجاب رعایت آن ضروری است تقید کمتری به رعایت حجاب کامل دارند.

امتیازاتی که برای خانم معلم ها و مدیر و کارمندانی که چادر مشکی می پوشند منظور شده است. این امتیازات درجه ریاکاری و تظاهر و دورویی را در بین همکاران زن افزایش می دهد و به ظهور پدیده هایی مانند خانم نامداری منجر می شود که عده ای سعی کنند از مسایل ارزشی برای به دست آوردن منفعت شخصی استفاده کنند.

 امثال خانم آزاده نامداری بسیارند. ایشان احتمالا باز هم ممنوع التصویر می شوند. حالا که او عروس یک خانواده اصلاح طلب است ،  آسیب پذیری بیشتری دارد. اما داستان دنباله دار است. پوشیدن "چادر ملی"  باید از روی عقیده باشد. اما اگر برای ارتقای شغلی و کسب موقعیت بهتر ، افراد حجاب برتر را انتخاب کنند، میدان  برای تظاهر و ریا باز می شود و ریاکاران از معتقدان سبقت می گیرند.

سالهاست که خانم ها در گزینش های اداری به خصوص آموزش و پرورش با چادر و آقایان با ته ریش حاضر می شوند اما بعد از استخدام ، بیشتر افراد ترجیح می دهند به حالت عادی برگردند ، تعدادی هم از وضع ظاهری خود نردبانی برای پیشرفت می سازند. این گروه دوم خطرناک ترند ، چون در بین آنها افراد ریاکار و دورو هم  یافت می شوند.

فروکاستن نظام های دینی به نظام های ایدئولوژیک مانند مارکسیسم چنین عوارضی را به دنبال دارد در حالی مخاطب دین فطرت انسان ها است و گرایش به دین امری فطری است و نیاز به فشار و امتیاز و تبعیض ندارد.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 04 مرداد 1396 11:18 خوانده شده: 2248 دفعه

در همین زمینه بخوانید: