این روزها بازار گمانه زنی در مورد ترکیب و چینش کابینه دولت دوازدهم داغ است .
به قول معروف : " سنگ مفت و گنجشگ مفت " !
هر فردی و یا جریانی بر اساس منافع و مصالح خود و یا دوستانش شروع به معرفی افرادی می کنند تا توجه افکار عمومی را به خود جلب کنند و یا شاید از طریق " فضا سازی های کاذب رسانه ای " سهمی برای خود در دولت آینده دست و پا کنند .
بسیاری از این افراد و جریانات از مصادیق بارز " مجاهدان روز شنبه " هستند .
کار به جایی رسیده است که حتی طیف مخالف و منتقد دولت که اکثریت مردم در روز 29 اردیبهشت ماه به آن ها " نه " گفتتند بیکار ننشسته و آقای حاجی بابایی به عنوان رئیس کمیته تعامل فراکسیون نمایندگان ولایی با رییس جمهور عنوان می کند که صداهای خوشی از فهرست کابینه به گوش می رسد ! ( این جا )
در ایام انتخابات ریاست جمهوری دکتر نجفی عنوان کرد که قرار است در صورت پیروزی آقای روحانی ، موضوع آموزش و پرورش در اولویت های نخست دولت دوازدهم باشد .
هنوز مصادیق این در " اولویت بودن " مشخص نشده است اما دکتر نجفی که وزیری مقبول در میان افکار عمومی فرهنگیان است فعلا ترجیح داده است تا در وزارت آموزش و پرورش نباشد .
ایشان تاکنون به پرسش های بی شمار فرهنگیان و صدای معلم در مورد این تصمیم خود پاسخی نداده است . ( این جا )
برای من به عنوان " یک معلم " و فردی که نزدیک به دو دهه کار رسانه ای و تشکیلاتی انجام داده است واقعا جای سوال و بیشتر شگفتی است که چگونه در میان جمعیت یک میلیونی فرهنگیان که بیش از 60 درصد جمعیت آن دارای مدارک کارشناسی و بالاتر هستند فردی مطمئن و معتمد برای تصدی وزارت آموزش و پرورش یافت نمی شود ؟
از دکتر نجفی که بگذریم اسامی و نام هایی که برای تصدی وزارت آموزش و پرورش معرفی شده و می شوند بیشتر به یک " طنز تلخ " می مانند !
به عنوان مثال انجمن اسلامی معلمان ایران درصدد معرفی و به عبارتی " تحمیل " چهره هایی مانند " داود محمدی " و " علی محمد مصلحی " و... هستند .
هنوز آقای داود محمدی به پرسش های صدای معلم ( این جا ) و نیز عملکرد خود در مدتی که نماینده مجلس و نیز نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بوده است پاسخی نداده است .
هنوز ایشان به همراه خانم فاطمه سعیدی و فریده اولاد قباد که " میثاق نامه معلمی " را با ضمانت " تشکل ها " امضا کرده اند توضیحی در مورد مفاد آن و اقدامات احتمالی خود ارائه نکرده اند .
« سازمان معلمان ایران » که از ابتدا از ابقای وزیر فعلی حمایت می کند در مورد دلایل خود توضیحات قانع کننده ای ارائه نکرده است و معتقد است که فرهنگیان و معلمان هنوز " دانش آشتیانی " را کشف نکرده اند و گذشت زمان کارآمدی او را ثابت خواهد کرد .
اما این تشکل و نیز وزیر آموزش و پرورش و حامیانش حاضر نیستند در مورد میزان موفقیت برنامه های دانش آشتیانی و حتی برنامه های کوتاه مدت وی به افکار عمومی پاسخ گو باشند .
سایر تشکل ها مانند " مجمع فرهنگیان ایران اسلامی " نیز وضعیت بهتری ندارند و آنان نیز به نوعی به دنبال تحمیل " گزینه مورد نظر " خویش به رئیس جمهور هستند .
هنوز در مورد نشست ها و مصوبات " شورای سیاست گذاری ستاد فرهنگیان روحانی " اطلاع رسانی و شفاف سازی نمی شود ...
پیش تر در یادداشتی نوشتم ( این جا ) که تشکل های فرهنگیان باید به دنبال تعریف و تبیین " جامعه مدنی " در آموزش و پرورش و جامعه باشند اما به نظر می رسد که گوش شنوایی برای شنیدن این " پیام " وجود ندارد و سعی می کنند با توجیهات مختلف از وظیفه و کارکرد اصلی خود شانه خالی کنند .
واقعا برای من این پرسش بزرگ لاینحل مانده است ؛ تشکل هایی که زحمت صدور یک بیانیه چند خطی در مورد " توهین به رئیس جمهور " ( این جا ) را به خود ندادند چگونه به خود اجازه می دهند که برای رئیس جمهور و حتی جامعه خط و نشان بکشند و سهم خواهی کنند ؟
آقای شیرزاد عبداللهی در یادداشت اخیرش ( این جا ) چنین گفته است :
" کسانی که ستاد فرهنگیان را راه اندازی کرده و میلیون ها رأی از تلاش معلمان گرفتند ، الآن ناراحتند ازاینکه دکتر روحانی از آنها نخواسته که شما چه کسی را می خواهید تا به مجلس معرفی کنم.
دولتی ها نیک بدانند اگر ظرف یکی دو سال معلمان را راضی نکنند خیلی زود انتخابات مجلس از راه می رسد و تمام مجلس را پر از پایدارچی ها می کنیم. ما شما را رئیس جمهور کردیم حالا سهم ما این است که وزیر آموزش و پرورش را انتخاب کنیم. اگر فرد مورد نظر ما وزیر نشود ما قهر می کنیم و دوسال بعد مجلس به تصرف اصولگرایان تندرو در می آید! "
حال پرسش این است که این افراد که متاسفانه دچار توهم و خودشیفتگی هستند برای اطلاع فرهنگیان و معلمان بگویند که در 4 سال گذشته در زمینه " پرسش گری " و " مطالبه گری " چه اقدام و یا اقدامات راهیردی انجام داده اند ؟
باور من این است که کار اصلی را در این انتخابات آقای روحانی ، معاون اول ایشان و برخی وزرای محدود انجام دادند .
حتی وزیر آموزش و پرورش و معاونین ایشان نیز عملکرد قابل دفاعی در این زمینه نداشتند چه برسد به " شورای سیاست گذاری ستاد فرهنگیان روحانی " که البته اکثر آن ها و در بخش مسئولان کمیته ها از بدنه ستادی و مدیریتی وزارت آموزش و پرورش هستند .
خوب است افراد هنگام سخن گفتن کمی به پیشینه و عقبه خود نگاهی بیندازند ...
قبلا هم گفته و نوشته ام که وزیر آموزش و پرورش باید دارای صفات و یژگی های مهمی باشد .
مهم ترین این صفات ، شجاعت و جسارت انجام تغییرات است .
وقتی از " تغییر " صحبت می شود منظور جا به جا کردن مهره ها در یک سیکل و دایره بسته مدیریتی نیست .
وزیر آموزش و پرورش باید این جسارت را داشته باشد که از " استقلال " آموزش و پرورش و هویت وجودی آن دفاع کند .
وزیر آموزش و پرورش نباید اجازه اظهار نظر و یا " دخالت " را به هیچ فرد و یا نهادی را در این " حوزه تخصصی " بدهد .
او باید از استقلال این نهاد دفاع منطقی کند و البته در برابر عملکرد خویش پاسخ و مسئولیت پذیر هم باشد .
وزیر آموزش و پرورش نباید در روزمرگی جاری استحاله شود .
منزلت و نیز معیشت معلم با شعار درست نمی شود .
وزیر آموزش و پرورش برای ارتقای جایگاه معلمان و سپس آموزش و پرورش باید برای معلمان " هویت حرفه ای " و " غیرایدئولوژیک " قائل شود و آن را در سیستم نهادینه کند .
سال هاست که در مورد ضرورت تشکیل " سازمان نظام معلمی " سخن می گوییم .
دانش آشتیانی قول داده بود که این سازمان را تاسیس کند .
حتی در یادداشت پیشین خود به صراحت از فقدان ابتکار و تحرک وزیر آموزش و پرورش در این مورد انتقاد کردم . ( این جا )
در زمان وزارت فانی با یکی از نمایندگان مجلس صحبت می کردم .
او تاکید می کرد که آقای هاشمی وزیر بهداشت آن قدر در مجلس و کمیسیون ها رفت و آمد دارد که همه فکر می کنند ایشان کارمند مجلس است !
در مورد فانی وزیر آموزش و پرورش هم می گفت که تا درخواست ، نامه و یا تلفنی نباشد ایشان شرف حضور پیدا نمی کنند !
هنوز صدای معلم را کسی نشنیده است ...
گویا " پاسخ ندادن " و خود را در مقام " طلبکار دانستن " از مختصات فرهنگی جامعه و نیز ادبیات مدیران ما شده است !
سال هاست که " تفکر " از تعلیم و تربیت ما رخ بربسته است .
گویی آموزش و پرورش ما که با فکر و روح و احساس سر و کار دارد به یک دستگاه عریض و طویل اداری با رویکرد " مکانیکی " مبدل شده است .
خیلی ها و از جمله وزیر کنونی صحبت از تغییر این " وضعیت " می کنند اما جالب است که تاکنون نه دستی به تغییر ترکیب « شورای عالی آموزش و پرورش » زده اند و نه ساختار آن را مورد بازبینی و یا بازنگری داده اند .
مگر قرار نبوده است که شورای عالی آموزش و پرورش اتاق فکر این نهاد و محلی برای تزریق ایده ها و نگرش نو به این نهاد باشد .
در حال حاضر این نهاد به یک زیرمجموعه اجرایی همانند سایر بخش ها تبدیل شده است و کارکرد اصلی خود را از دست داده است .
وزیر آموزش و پرورش حتی باید بتواند به امر " یکپارچه سازی " در آموزش دست بزند .
آیا شده است که یک وزیر آموزش و پرورش در این مدت عملکرد " نهادهای فرهنگی غیرپاسخ گو " را که هزاران میلیارد تومان از بودجه عمومی استفاده می کنند را مورد نقد و پرسش جدی قرار دهد ؟
نهاد رسمی تعلیم و تربیت همانند سایر کشورهای توسعه یافته باید مشخص و تعریف شده باشد .
اتجام این اقدامات اگر چه مطول نیستند اما نیاز به وزیری جسور ، مقتدر ، باسواد و پی گیر دارد .
وزیر آموزش و پرورشی را دوست دارم که وقتی دید بودجه آموزش و پرورش کفاف حتی امور روزمره آن را نمی دهد شجاعانه و ضمن بیان دلایل آن از منصب خود استعفا دهد درست مانند رئیس ستاد مشترک ارتش فرانسه که در اعتراض به برنامه کاهش بودجه دفاعی از سمت خود استعفا داد .
ژنرال پیر دو ویلیه چنین گفت :
"در شرایط جاری نمیتوانم توانمندی نیروی دفاعی کشور را به نحوی که به اعتقاد من برای حفظ امنیت فرانسه و مردم فرانسه لازم است تضمین کنم."
اما شما کدام وزیر آموزش و پرورش را سراغ دارید که به خاطر چنین مسائلی حاضر به کناره گیری باشد ؟!
وزیر آموزش و پرورشی را آرزوست که همچون وزیر بهداشت با اقتدار و اعتماد به نفس تمام در قضیه " فیش های نجومی " می ایستد و در برنامه زنده تلویزیونی «ثریا» که از شبکه یک تلویزیون دولتی ایران پخش میشدچنین می گوید :
" من آمده ام اینجا نشسته ام اما شما می خواهید 4 فیش حقوقی بگذارید جلوی من. خب قبل از این آن را به من نشان بدهید تا ببینم راست است یا دروغ. آنچه می گویید صد درصد دروغ است. امیدوارم باقی حرف هایتان دروغ نباشد.
اگر واقعا می خواستید روشنگری کنید و آن انتظاری که از صداوسیما هست که دانشگاه باشد را انجام بدید، این را قبل از برنامه به من می دادید، اصلا چرا به من؟ به دستگاه قضایی بدهید.
اگر قانون را قبول ندارید و بنای شما فقط این است که بیایید جلوی دوربین و به اصطلاح خودتان افشاگری کنید که این کار را ادامه بدید؛ فقط این شعارتان را عوض کنید. ننوسید دیدبانی برای پیشرفت ایران. این رفتار باعث پسرفت کشور می شود.
شما چرا تا حالا ساکت بوده اید. چرا زمان دولت قبل صدایتان درنیامد. چرا در مورد آن همه تخلفات هیچ چیز نگفتید ؟
به خدا به من به خاظر خودتان می گویم، مردم حرف های شما را اصلا نمی پذیرند.
آن نظرسنجی هایتان هم مثل فیش هایی هست که نشان می دهید. "
آیا شما تاکنون وزیر آموزش و پرورشی را می شناسید و یا سراغ دارید که به این صراحت و شفافیت از حریم معلمان و آموزش و پرورش و حتی دانش آموزان در افکار عمومی دفاع کند ؟
" ذات نايافته از هستي بخش
كي تواند كه شود هستي بخش "
حتی زمانی که وزیران آموزش و پرورش استیضاح می شوند حاضر نیستند که شفاف و صریح از علل آن و یا حتی دخالت های نمایندگان سخن بگویند و مصلحت سنجی می کنند ؟
کدام مصلحت بالاتر از آموزش و پرورش و آینده جامعه ...