بر اساس برخی گزارش های غیررسمی ، مخالفان ابقای دانش آشتیانی توانسته اند نزدیکان روحانی را متقاعد کنند که شخص دیگری را به جای دانش به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت دوازدهم به مجلس معرفی کند. معاون پارلمانی رییس جمهور نیز ، غیررسمی به برخی از نمایندگان عضو کمیسیون آموزش مجلس (اصولگرا و اصلاح طلب ) گفته است که ادامه کار دانش در دولت جدید روحانی منتفی است. جبار کوچکی نژاد نماینده اصولگرای رشت و عضو کمیسیون آموزش 29 خرداد 96 به فارس گفت: " وزیر فعلی به دلیل اینکه احتمالاً برای پُست وزارت آینده معرفی نمیشود، اوضاع آموزش و پرورش را رها کرده است."
یکی از کارکنان ستاد وزارتخانه با تایید بلاتکلیفی و رکود حاکم بر اوضاع ستاد گفت : "دانش دوروز در هفته دانشگاه می رود و یک روز هم به دبیرستان مفید و وقت کافی برای اداره آموزش و پرورش نمی گذارد. در واقع نیمی از وقت اداری را جای دیگری مشغول است ." وی افزود : " دانش در این 9 ماه فقط یک جلسه با مدیران کل استان ها برگزار کرده است."
پروژه آوردن دانش به جای فانی یک پروژه سیاسی با هدف جلب حمایت معلمان در انتخابات 96 بود. در فروردین 95 ،دکتر نجفی در گفت و گویی باروزنامه آفتاب یزد برکناری فانی را کلید زد. او در آن مصاحبه از پرداخت نشدن حق التدریس و حق الزحمه معلمان انتقاد و مدیریت مالی آموزش و پرورش را ضعیف ارزیابی کرد. برکناری فانی در نیمه دوم سال با مدیریت دکتر نجفی و مشارکت 8 حزب و تشکل صنفی – سیاسی معلمی با موفقیت اجرا شد و دانش آشتیانی که به شدت مود حمایت دکتر نجفی بود جای فانی نشست.
در عمل این پروژه شکست خورد، دانش برخلاف وعده ای که داده بود ، "سمج" ظاهر نشد و نتوانست اعتبار مالی بیشتری جذب کند. با گذشت 8 ماه اغلب معلمان او را به عنوان یک وزیر "بی انگیزه و خسته" می شناسند. وعده های آکادمیک و کتابی او درباره نحوه اداره کلاس های درس و آموزش مهارت های زندگی به جای شیمی و فیزیک هم بیش از حد تخیلی بود. تشکل های حامی هم اغلب سر تقسیم پست های مدیریتی و گرایش دانش به سمت حزب اتحاد ملت از او ناامید شدند.
در جریان انتخابات ، رقبای روحانی از ناحیه دستگاه تحت مدیریت دانش دو گل طلایی به دروازه دولت زدند. اصولگرایان 6 ماه قبل از انتخابات سند 2030 را مورد حمله قراردادند، اما مدیران و کارشناسان وزارت آموزش و پرورش چه قبل از انتخابات و چه در جریان انتخابات بسیار منفعل ظاهر شدند. به گفته سیدعلی حسینی از تهیه کنندگان سند ، آقای دانش مدیران و کارشناسان وزارتخانه را از اظهار نظر در باره سند منع کرده بود و تنها دو سه نفر از جمله آقای زرافشان معاون متوسطه مجاز بودند که در بحث های هدایت شده تلویزیون حاضر شوند.
ماجرای ویلای لواسان و کشف محموله مظنون به قاچاق در اوج مبارزات انتخاباتی ، ضربه دیگری به روحانی بود. وزیر آموزش و پرورش تنها "قاچاق بودن" محموله کشف شده را ردکرد.
در بین 8 گروه و حزب سیاسی حامی دانش اکنون تنها حزب اتحاد ملت و سازمان معلمان از تداوم وزارت او دفاع می کنند. حتی بسیاری از مدیران وزارتخانه عضو شورای معاونین دانش هم در خفا خواهان برکناری او هستند. دانش در روزهای اخیر دو انتصاب با معنا داشته است . او کاظم قاسمی از مدیران نزدیک به حیدر زندیه رییس شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت را به عنوان مشاور وزیر در امور تشکل ها جایگزین عادل عبدی از اعضای مجمع فرهنگیان ایران اسلامی به دبیرکلی فرج کمیجانی کرد.
در اقدامی دیگر که به نظر خیلی از معلمان جنبه نمادین دارد ، محمدعلی نجفی را وارد هیات امنای صندوق کرد تا تعداد وزرای سابق عضو هیات امنای صندوق به عددسه برساند. طرفداران دانش ،پذیرش ابلاغ هیات امنا از سوی نجفی را به منزله حمایت ضمنی دکتر نجفی (مرد نیرومند دولت ) از دانش تلقی کردند. با این حال برخی فعالان از قول نجفی گفته اند که او اصراری بر ماندن دانش ندارد.
در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری، عده ای از فعالان صنفی- سیاسی و مدیران ارشد وزارت آموزش و پرورش « شورای سیاست گذاری فرهنگیان ستاد دکتر حسن روحانی » را تشکیل دادند. ریاست این شورا با دکتر محمدعلی نجفی بود. این شورا توسط یک هیات اجرایی متشکل از آقایان فرج کمیجانی (مجمع فرهنگیان ایران اسلامی )، علی محمد مصلحی (انجمن اسلامی معلمان ) ، سهراب قنبری (حزب ندا ) مجتبی زینی وند (حزب اعتدال و توسعه)، ایمان زاده (عضو جناح غیرکارگری کانون صنفی معلمان تهران )، علیرضا هاشمی سنجانی (دبیرکل سازمان معلمان ) و خانم شهیندخت میاندشتی (عضو شورای حزب کارگزاران سازندگی ایران شاخه استان تهران و مسئول کانون فرهنگیان ) اداره می شد و دبیر اجرایی ستاد هم آقای فرج کمیجانی بود.
در شورا تعدادی از مدیران سابق آموزش و پرورش مانند کاظم اکرمی ، رحیم عبادی ، سمیع الله مکارم حسینی ، حمیدرضا کفاش و مختار موسوی حضور داشتند . از مدیران فعلی آموزش و پرورش هم افرادی مانند مجتبی زینی وند ، عبدالرسول عمادی ، محمد نشاسته ریز ، مسعود شکوهی ، محمد مهدوی ، حسن مسعودی ، فروز عطایی ، غلامرضا کریمی ، نورعلی عباسپور ، محمود مهرمحمدی و روح الله عالمی عضو شورا بودند. میان فعالان صنفی – سیاسی حاضر در شورا علاوه بر اعضای هیات اجرایی که نامشان ذکر شد ، اسامی آقایان محمد داوری ، پور رضا ، عبدالرزاق موسوی ، عادل عبدی ، جواد بابازاده و پورسلیمان هم دیده می شود.
جواد بابازاده می گوید که مدیر داخلی ستاد بوده و در جلسات شورا حضور نداشته است . پورسلیمان هم می گوید که در جلسات شورا اصلا شرکت نکرده است و تکذیبیه ای هم در صدای معلم منتشر کرده است. ( این جا )
جلسات شورا بسیار حفاظت شده و سرشار از مخفی کاری بود. اغلب اعضا به خصوص مدیران ستادی نگران درز مطالب و مباحث به رسانه ها بودند.
ستاد فرهنگیان روحانی در مباحث داغ انتخاباتی مانند سند 2030 و محموله ویلای لواسان نتوانست روی افکار عمومی تاثیر بگذارد. بدیهی است شورایی که اکثریت آن را مدیران ستادی تشکیل دهد و بیشتر افراد برای گرفتن پست و غنیمت انتخاباتی جمع شده باشند نمی تواند روی افکار عمومی معلمان تاثیر بگذارد.
بعد از انتخابات شورای سیاست گذاری با کارکرد جدیدی جلسات خود را ادامه داد. این بار وظیفه شورا معرفی کاندیدا یا کاندیداهای پُست وزارت آموزش و پرورش به رییس جمهور است. ترکیبی از مدیران ستادی و نمایندگان برخی احزاب و تشکل های اصلاح طلب برای سومین بار در کمتر از چهار سال معرفی وزیر آموزش و پرورش به روحانی را تجربه می کنند. این تجربه هم معیوب و هم در عمل شکست خورده است که در مجال دیکری به آن می پردازم . اولا این رویه که وزیر نماینده صنفی یا سیاسی کارکنان (مدیر و معلم ) باشد غلط و مغایر با ماموریت آموزش و پرورش است . ثانیا حتی اگر قرار است که وزیر نماینده کارکنان این وزارتخانه باشد ، باید سازوکار عادلانه ای برای نظر خواهی از کارکنان ایجاد شود.
این درست نیست که 30-40 نفر که از رانت دسترسی به نمایندگان مجلس و مقامات دولتی برخوردارند به جای حدود یک میلیون نفر کارکنان این وزارتخانه تصمیم بگیرند.
اخیرا در یکی از جلسات شورای سیاست گذاری با رویکرد معرفی وزیر که در آن آقایان و خانم ها داوود محمد ی ، فاطمه سعیدی ، مجتبی زینی وند ، رضا فولادوند ، غلامرضا کریمی ، خرم ، پانته آ دری ، بهجت الملوک کبیری ، فرج کمیجانی ، نورعلی عباسپور ، سید صدرا خوش قدم ، علی محمد مصلحی ، افقهی ، عادل عبدی ، اصغر حصیری ، مسعود شکوهی ، حمیدرضا کفاش ، مختار موسوی ، محمد مرد ، محمد داوری ، فروز عطایی ، سحر بیات، شهیندخت میان دشتی ، احمد شیبانی،حضور داشتند، ماندن یا رفتن دانش آشتیانی به بحث گذاشته شد.
در رای گیری که در آخر جلسه انجام شد از مجموع 24 نفر حاضران ، 6 نفر با ابقای دانش آشتیانی موافق و 16 نفر خواهان معرفی فرد جدیدی به جای او در دولت دوازدهم بودند. قبل از رای گیری خانم میاندشتی پیشنهاد سومی مطرح کرد . میاندشتی گفت : "تشکل ها در وادی سهم خواهی نغلتند و دنبال مطالبات اصلی معلمان که همان تغییر نگاه در حاکمیت و آموزش و پرورش است باشند " او اضافه کرد : " اصلا انتخاب وزیر و .... باید با رئیس جمهور باشد و ایشان به درجه اهمیتی که برای آ.پ قائل هستند وزیر انتخاب و پیشنهاد خواهند داد تا مجلس رای دهد ." اما گزینه خانم میاندشتی رای نیاورد و همه دنبال تغییر و یا تثبیت بودند !
در تحلیل آرای دانش گفته می شود که از 6 رای موافق دانش 4 رای متعلق به اعضای سازمان معلمان بوده که به صورت شفاف از ابقای دانش حمایت می کنند.شفافیت موضع گیری سازمان معلمان جدا از جهت آن قابل تحسین است. متاسفانه شاخه فرهنگیان حزب اتحاد ملت هر چند به طور راسخ کنار دانش ایستاده است ، اما فاقد شفافیت در اعلام موضع حمایتی است. انجمن اسلامی و مجمع فرهنگیان و حزب ندا و بقیه هم با اینکه برای رفتن دانش لابی می کنند اما موضع علنی خود را اعلام نکرده اند. گویی در این میان جامعه فرهنگیان غریبه و نامحرمند !
از12 تن مدیر ستادی حاضر در جلسه فقط دو تن به ماندن دانش رای دادند. تیم دانش مباحث جلسه را به صوررت آنلاین و از طریق یک آنتن دریافت کرد و چند ساعت بعد متن ضبط شده مباحث جلسه را در اختیار داشتند. آنها از بی وفایی مدیران ستادی شگفت زده شدند. اما این مدیران حضور خود در جلسه را با زبان اداری توجیه کردند. وقتی سازوکار غلط است ، رقابت های ناسالم دسته بندی های اداری ، زیرآب زنی ، تملق گویی و تمام خصوصیات منفی آدم ها امکان بروز پیدا می کند و همه برای تثبیت آینده خود وارد فضاهای غیر بهداشتی می شوند.
فراموش نکنیم دانش با همین سازوکار معیوب مطرح شد. آنچه دیروز برای فانی اتفاق افتاد امروز برای آقای دانش اتفاق می افتد .
در حال حاضر مدیران ستادی دانش و به خصوص اعضای 30 نفره شورای معاونین و نیز فعالان نیمه سیاسی - نیمه صنفی معلمان به دو گروه اکثریت مخالفِ پنهان و اقلیت موافقِ محتاط تقسیم شده اند. غیر از زندیه و جدایی که با تمام وجود کنار دانش هستند، بقیه موافقان دانش فقط نیمی از تخم مرغ های خود را در سبد حمایت از دانش گذاشته اند!
مخالفان ماندن دانش هم محتاط هستند و غیر از فرج کمیجانی که با صراحت علیه ابقای دانش لابی می کند، بقیه مخالفان همه پل ها را پشت سر خود خراب نمی کنند و راهی برای ماندن، در صورت ابقای دانش برای خود باز گذاشته اند.
همین وضعیت وزارتخانه را به کُما برده . در حالی که مدیری مانند آقای عمادی رییس مرکز سنجش وقت خود را در گروه های تلگرامی به مشاعره و بحث سیاسی می گذراند بزرگترین افتضاح سال های اخیر در حوزه امتحانات نهایی ثبت می شود. وارد فصل ثبت نام و بلبشوی گرفتن پول از اولیا شده ایم. مدیران اصلاح طلب وزارتخانه مشغول یارگیری هستند. پنج دانگ از شش دانگ حواس تشکل های نیمه سیاسی – نیمه صنفی که ذاتا متعلق به جامعه مدنی هستند معطوف به زد و بندهای اداری و تقسیم غنایم بعد از انتخابات است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید