دیروز یکشنبه " مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی " بنده را برای مراسم افطاری دعوت کرده بودند .
در این نشست تعدادی از دانشجو معلمان از پردیس های مختلف نیز حضور داشتند .
در دقایقی که به اذان مانده بود و نیز پس از افطار با چند نفر از دانشجویان گفت و گوهایی را انجام دادم .
یکی از این دانشجویان از پردیس شهید مفتح شهر ری آمده بود و رشته اش " الهیات " بود .
از جو دانشگاه و نیز بحث های خودش با اساتید می گفت .
گفت که یک روز سر کلاس با یکی از استادان در مورد مباحثی چون " کثرت ، وحدت و پلورالیزم" صحبت کرده بود .
استاد مربوطه که کم آورده بود این دانشجو را متهم با عدم التزام نظری و عملی به ولایت فقیه کرده بود !
او حتی به حراست هم گرا داده بود ....
یکی از پرسنل دانشگاه فرهنگیان می گفت که مطلبی را در نقد کارشناسی دانشگاه فرهنگیان به لحاظ محتوایی و نیز ساختاری در صدای معلم منتشر کرده است .
فردای آن روز پرینت این مطلب را گرفته و آقای مهرمحمدی سرپرست دانشگاه فرهنگیان آن را برای بررسی و پی گیری به " حراست " ارجاع داده بود !
یکی از کارکنان دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی بیان می کرد که تا قبل از انتخابات و حداقل در 4 سال رئیس این دانشگاه اجازه فعالیت های سیاسی و تشکلی را به دانشجویان نمی داد اما حالا که انتخابات تمام شده است و آقای روحانی مجددا توسط مردم انتخاب شده است این فضا را در اختیار ما گذاشته اند و حتی گفته است که هر کم و کسری را جبران کنند !
اعتقاد به فضای باز ، تفکر انتقادی و تحمل مخالف و یا منتقد باید جزء نگرش و اعتقادات یک مدیر در آموزش و پرورش باشد نه این که به اقتضای شرایط و یا محیط خود را موافق چیزهایی نشان دهد که اساسا به آن ها باوری ندارد !
قبلا نیز گفتم که مطلبی انتقادی از تعدادی از دانشجویان پردیس سمنان در صدای معلم منتشر شد .
حراست این دانشگاه تک تک دانشجو معلمان را خواسته بود تا بفهمد چه کسی و یا کسانی اقدام به نوشتن این نامه کرده اند !
متاسفانه مواردی از این دست فراوان است ...
آیا فضایی که اکنون در دانشگاه فرهنگیان و یا دانشگاه شهید رجایی وجود دارد واقعا استانداردهای علمی و آموزشی یک دانشگاه معمولی را دارد ؟
دانشجویی که دائما باید گفتار و کردار خود را کنترل کند تا مبادا شاخک های حراست دانشگاه تیز شده و او را بازخواست کند چگونه می تواند تفکر انتقادی را تمرین کند ؟
دانشجو معلمی که دائما باید " خودسانسوری " کند تا مبادا آینده و ثبت شغلی اش به خطر بیفتد چگونه می تواند به دانش آموزان فردا درس " شجاعت " ، " تفکر پژوهشی " و " خود بودن " را آموزش دهد ؟
راهکار 11 از " سند تحول بنیادین " تصریح می کند :
" بازمهندسی سیاست ها و بازتنظیم اصول حاکم بر برنامه درسی تربیت معلم با تاکید بر کارورزی و انطباق سطح شایستگی های حرفه ای معلمان در سطح ملی و جهانی با مقتضیات الگوی برنامه درسی در نظام تعلیم و تربیت و طراحی سیاست های مناسب برای ارتقای شیوه های جذب ، تربیت و نگهداشت معلمان در آموزش و پرورش ( 7 ، 4 ، 2 ، 1 ، 8 )
همچنین راهکار 1 – 11 – عنوان می کند :
" استقرار نظام ملی تربیت معلم و راه اندازی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد آموزش تخصصی و حرفه ای تربیت محور توسط وزارت آموزش و پرورش با همکاری دستگاه های ذی ربط .
در حال حاضر ، زیربنای آموزش حرفه ای در جهان بر " تفکر انتقادی " استوار است .
با این اوضاعی که در دانشگاه فرهنگیان وجود دارد چگونه می توان حتی حداقل های مواد " سند تحول بنیادین " را اجرا کرد ؟
در سند 2030 آمده است :
" ایجاد یا تقویت سازوکارهایی برای گفت وگوهای سازماندهی شدۀ اجتماعی با معلمان و سازمان های نمایندۀ معلمان، به منظور تضمین مشارکت کامل آنان در توسعه، اجرا، پایش و ارزیابی سیاست های آموزشی.
فردی که قرار است در آینده معلم شود اما جرات یک انتقاد و یا نقد ساده را در مورد وضعیت موجود و یا پارادایم های حاکم بر آن را در خود نمی بیند چگونه شایستگی هایش را با الگوهای مدرن جهانی هماهنگ کند ؟
آقای دکتر مهر محمدی که خود از تدوین گران سند تحول بنیادین بوده اند آیا نگاهی به عملکرد خود حداقل در 4 سال اخیر انداخته اند ؟
جالب است که سرپرست دانشگاه فرهنگیان در تدوین سند 2030 در کار گروه تخصصی " تربيت معلم و توسعه همکاري هاي بين المللي " حضور و فعالیت داشته اند اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری که بیشترین هجمه ها و حملات به سند 2030 شد ایشان حتی زحمت دفاع از عملکرد خویش را هم در بررسی های تخصصی این سند به خودشان ندادند تا حداقل معلمان به عنوان " ذی نفعان اصلی آموزش " در جریان امور و حقایق قرار بگیرند .
از سوی دیگر چیزی که برای من خیلی جالب و البته تاسف برانگیز است نقش تشکل هایی مانند " کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان " در این دانشگاه می باشد .
این تشکل از حدود 4 سال پیش فعالیت خود را شروع نمود و دبیر آن آقای دکتر عباسپور هستند .
این تشکل معمولا پای ثابت نشست ها و جلسات تشکل های فرهنگیان با وزیر آموزش و پرورش می باشد .
نگاهی به فعالیت های این تشکل نشان می دهد که در 4 سال اخیر ، " کانون مدرسان دانشگاه فرهنگیان " حتی یک بیانیه در نقد وضعیت این دانشگاه و یا مدیریت آن به صورت رسمی منتشر نکرده است و ترجیح می دهد نقدهای خود را در نشست هایی که پشت درهای بسته با مسئولان وزارت آموزش و پرورش برگزار می کند بیان کند اگر چه تحلیل این سیکل زمانی اثبات می کند که این گونه نقادی تاثیری در وضعیت کلی دانشگاه فرهنگیان و بهبود آن نگذاشته است !
آخرین نشسست این تشکل به همراه سه تشکل دیگر یعنی انجمن اسلامی معلمان ایران ، سازمان معلمان ایران و نیز مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در هفته گذشته بود که هیچ خبری از محتوای این نشست نه در پرتال وزارت آموزش و پرورش منتشر شد و نه تشکل های شرکت کننده حس و حال و یا انگیزه ای و یا رسالتی برای انتشار محتوای نشست !
آقای مهرمحمدی !
4 سال است که بر صندلی ریاست دانشگاه فرهنگیان تکیه زده اید .
نگاهی به وضعیت این دانشگاه و عملکرد خود و زیر مجموعه مدیریتی خویش بیندازید .
وضعیت علمی اساتید خود را بررسی کنید .
در 4 سال اخیر دانشجو معلمان فراوانی برای صدای معلم نامه نوشتند و انتقادات خود را بیان کردند .
دریغ از یک پاسخ و یا جوابیه !
آیا از عملکرد خویش رضایت دارید ؟
خیلی هم به گزارش های اطرافیان خود توجه نکنید !
این ها مطابق رضایت دیگران و در نهایت شما و " همه چیز را خوب نشان دادن " حرکت می کنند ....
مردم و معلمان ما در 29 اردیبهشت ماه پیام صریح و روشنی را بیان کردند .
آنان خواهان ادامه مسیر قبلی البته با تکیه بر آرای اکثریت هستند .
اگر جرات و یا توانی برای " تحول " در این دانشگاه در خود نمی بینید بیش از این دولت آقای روحانی را شرمنده نکنید !