چاپ کردن این صفحه

فرزانه دشتی - عضو شورای نویسندگان سخن معلم

بهاریه ...خانه تکانی خانه ای خشتی و قدیمی !

dashtidid عید نزدیک شده. جزو عادات و آداب ایرانیان خانه تکانی است. فکر کردم بد هم نیست خانه مان را با هم کمی بتکانیم! 
 یک سالی گذشته و این گردگیری خیلی هم خلاف عرف و عادات نیست. به خصوص گوشه کنارهایی که کمتر در دید بوده باید خوب گرد و خاکش را گرفت. همونجاهایی که مهمونها که می آیند با دقت و وسواس (البته فقط از سر کنجکاوی نه خدایی نکرده چیز دیگری)، وارسی می کنند. دنبال یک دستمال گردگیری خوب گشتم گفتند "نقد منصفانه"، برای این کار خیلی مناسبه. هم تمیز می کنه و هم برق میندازه. تازه میشه باز هم ازش استفاده کرد. انگار مواد نانو توش به کار رفته. عجب پیش خودم گفتم که آیا میشه از تکنولوژی به روز برای این بنای قدیمی که برخی قسمت های آن در حال ریزش هست استفاده کرد. بالاخره باید تجربه کرد و امیدوار بود. رفتم سراغ طاقچه که عکس هایی روی آن گذاشته شده بود. یکی از آن عکس ها رویش روبان سیاهی بود. عکس مرحوم خشخاشی بود. هنوز سالی از واقعه تلخ این خانه نگذشته. با چشم خیس رفتم سراغ بقیه.
 
عکس های عزیزان دیگری هم هست که امسال عید توی این خانه نیستند که امیدواریم سال آینده خودشان در این خانه حضور داشته باشند. اگر بپرسید کجا هستند. پاسخش را از دیالوگ سریالی می گویم که وقتی ازش پرسیدند کجا تشریف داشتید گفت قبرس بودم!  به امید اینکه زودتر از قبرس برگردند!
بریم سراغ خبرهای خوش این خانه. باید قدم نورسیده را به اعضای خانه تبریک بگویم.
بله ! جناب نماینده وزیر در امور تشکل ها در جمع اعضای خانه امسال هستند. امید داریم که عمرشان کوتاه نباشه و سال های زیادی چون نوح یا مشابه افرادی با عمر نوح! اینجا در این خانه حضور داشته باشند .
خانه قدیمی است و اگر خیلی نخواهیم ریسک کنیم و خرجش کنیم که بکوبیم و بسازیم، بازسازی که حتما می خواهد. چند تا پنجره که نورگیر بیشتری داشته باشیم از ضروریات هست. حضور تشکل های صنفی و مدنی همان نقش پنجره های نورگیر را دارند که سبب روشنایی فضای این خانه می شوند. امکان دیدن و تحلیل را می دهند و باید تجلیل شوند ، اعضایی از این خانه که برای ورود هوای تازه،  در شکل گیری کانون ها و سازمان های تصمیم گیری تلاش می کنند.   
البته افراد این خانه این روزها پدری آرام و متین و بسیار صبور دارند. گاهی از بس که آرام هست صدای بقیه را در می آورد. البته خوبی اش این هست که اصلا دست به زدن ندارد ، چون سابق از این توی این خانه کتک کاری هم شده بود و حتی برای اندک اعتراضی توبیخ های شدیدی هم افراد شده بودند !
 اما گلایه دیگر افراد خانه فرق سفره ما با سفره همسایه هاست. سفره  ای حداقلی. خانه ای با عائله میلیونی ، وضع به گونه ای است که نان و پنیر که نقش حداقلی در معیشت داشت اکنون به نقش چلوکباب نزدیک می شود و البته چلوکباب می شود مائده ای آن جهانی.  در حالی که سفره های رنگین در کنارمان پهن هست و تبعیض را می شود دید.  
باز هم اعضای خانه آبروداری می کنند. هر چند در سالی که گذشت برای بهبود وضع خانه مان کارهایی شد. با بزرگ ترهای خانه صحبت شد. اعتراض ها علنی تر شد و از حد گپ های یواشکی و این گوشه و آن گوشه در آمد. در مجموع باز هم امید دارم که سال بعد بهتر بشود اوضاع این خانه.
چند تایی وسیله خبر رسانی کوچولو هم داریم که وقتی می آییم توی خانه سری بهشون می زنیم. بعضی از اعضای خانه دلسوزانه برای داشتن حداقل وسیله اطلاع رسانی پول توجیبی شون را که جمع کرده بودند برای این کار گذاشتند.
 خانه ای قدیمی و بزرگ با تعداد زیادی عائله. خیلی اداره اش سخته. حتی برای خانه تکانی هم با یک بار نمیشه به همه گوشه هاش سرزد. یه گوشه هایی اش هست که باید نه با دستمال گردگیری که با دستمالی برای پاک کردن اشک به آنها سرزد.   
 چند گلدان  شمعدانی در جای جای این خانه برای عید باید گذاشت. برای تلطیف فضا. فضایی که گاهی  پر تنش و خشن می شود و تحمل سختی های موجود در خانه را سخت می کند.
ساکنان خانه این روزها که می توان پنجره ها را باز کرد و می توان حتی برای ساختن و بازسازی قسمت هایی امیدوار بود، بیایید دست در دست هم با عشق و دوستی برای ساختن خانه ای زیبا بکوشیم.
زیباترین بخش، پراکندن عطر دوستی و همدلی همه اعضای این خانه پر جمعیت هست. برای هر ساختن نیاز به همراهی یکدیگر داریم. بوی بهار امسال آغشته با بوی مهربانی و همدلی افراد این خانه به مشام می رسد.
بهارمان سبز، قلب هایمان سرخ، دست هایمان سپید، عزیزان مان کنارمان، قدم هایمان استوار، توان هایمان افزون، مهرهایمان پشتیبان
 
جمعه, 21 اسفند 1393 13:57 خوانده شده: 1741 دفعه

در همین زمینه بخوانید: