خوزستان،اسطوره جاودان سال های خون و حماسه،شریان حیاتی اقتصاد تک محصولی ایران و نماد خونگرمی و مهربانی ساکنان این سرزمین،روزهای سخت و طاقت فرسای ناشی از قطع آب و برق و هجوم ریزگردها را سپری می کند. نابودی پوشش گیاهی منطقه، کاهش بارندگی، گسترش بیابان و برداشت بی رویه از منابع آبی،خوزستان را به کانون بحران زیست محیطی تبدیل کرده و از سوئی عدم تخصیص اعتبار مالی مورد نیاز برای شناسایی کانون های گرد و غبار و پاکسازی محیط تنفسی شهروندان در سال های اخیر،به فاجعه ابعاد گسترده تری بخشیده است.
بی تردید بحران زیست محیطی ایران،پدیده تازه ای نیست و به موازات گسترش شهرنشینی،صنعتی شدن و مدرنیته،این بحران عمق بیشتری یافته است.
در دوره حکومت پیشین،زمانی که تب تدوین برنامه توسعه کشور بالا گرفته بود،جمعی از کارشناسان داخلی و خارجی با بررسی همه جانبه امکانات و توانمندی های کشور،راهکارهای مکتوب خود برای تحقق توسعه ملی ایران را روی میز مقامات وقت قرار دادند که محور آن دو پیشنهاد بود:
1- کنترل نرخ افزایش جمعیت و مهار آن در سقف پنجاه میلیون نفر به خاطر محدودیت های سرزمینی
2- حفظ منابع آبی زیرزمینی و عدم استفاده از این آب در بخش کشاورزی.
طبق پیشنهاد اخیر،آب های زیرزمینی باید صرفا برای شرب استخراج می شد. کشاورزی فقط به برخی نقاط کشور محدود و از روان آب ها در بخش صنعت و توریسم بهره برداری می گردید. پشتوانه این راهکار هم استقرار کشور در اقلیم خشک جغرافیایی و کاهش تدریجی بارندگی بود. اما این پیشنهادات نه آن زمان و نه در این سال ها مورد توجه قرار نگرفت.
جمعیت کشور از مرز هشتاد میلیون نفر گذشت و منابع آبی کشور هم تحت عنوان استقلال کشور و خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی نابود شد !
راندمان پایین برداشت محصول، کشت غیراستراتژیک و غیربومی، عدم استفاده از شیوه های نوین آبیاری و...ایران را در بحران بی آبی قرار داد.
جدا از این فاجعه،جنگل های کشور تخریب،آب های کشور آلوده،به حریم رودها تجاوز، آلودگی هوا فراگیر و گونه های جانوری هم منقرض گردید و در یک جمله:
" طومار محیط زیست با فرهنگ غلط شهروندان و بی توجهی حاکمیت در هم پیچیده شد ! "
حتی فاجعه فرهنگی در حوزه زیست محیطی به حدی گسترش یافته که افرادی از این آب و خاک،محیط بانان کشور را که وظیفه سازمانی آنان،حفاظت از حیات وحش رو به انقراض کشور است با سبعیت تمام به گلوله بستند.چندی پیش، قتل ناجوانمردانه و دردناک سه محیط بان، ضعف و انحطاط فرهنگی و حفاظتی ما را در این عرصه به نمایش گذاشت.
حفظ محیط زیست در حوزه آب،خاک، هوا،جنگل،گونه های جانوری و...رسالتی همگانی است و دولت هم باید در این راستا با تدوین برنامه های حراستی و فرهنگ سازی،برخوردی قاطع را با تخریب کنندگان محیط زیست در پیش گیرد.
این نکته را نباید از نظر دور داست که تعطیلی زندگی در خوزستان زنگ هشداری است برای مسئولان کشور تا در برابر این واقعیت تسلیم شوند که بحران آلودگی هوا و نابودی محیط زیست،موجودیت و ماندگاری ایران در جغرافیای جهانی را به مخاطره انداخته است.
بودجه های محدود و قطره چکانی و استفاده از رویکردهای سنتی مقابله با بحران،راهی برای برون رفت از این وضعیت،در برابر ما نمی گشاید.
فاجعه اخیر محدود به خوزستان نبوده و قطعا در آینده ای نزدیک پدیده شوم گرد و غبار با شدت بیشتری،استان های دیگر ایران را تحت تاثیر قرار داده و ناگفته پیداست که ما با این سطح از مدیریت بحران،در مسیر مقابله با این معضل و تامین سلامت شهروندان ناتوان تر از قبل ظاهر خواهیم شد.
پازل سرزمین ایران با اقوام،نژادها،زبان ها و فرهنگ های متنوع یکپارچه شده است.
با صدای رسا اعلام می کنیم که همه ما خوزستانی هستیم و همه جای ایران سرای من است.
در این شرایط ضمن ابراز همدردی و همراهی با مردم آن دیار،مسئولان را به تدوین برنامه ای قاطع و فراگیر در راستای حل مشکلات و تنگناهای طاقت فرسای هموطنان خود در استان خونرنگ خوزستان فرا می خوانیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید