چندی است ؛ دعوای همیشگی مربیان مدارس با دانش آموزان در خصوص هزینه ی جانبی مدارس داستانی است پر ازتکرار.
از این رهگذر بهانه ای دست داد تا با نگاهی دیگر « دیدگاه های مخالف » با « سیاست های پولی در آموزش و پرورش » واکاوی گردد.
برخلاف نظر برخی معلم نویسندگان رسانه ای که معتقد به آموزش رایگان در مدارس دولتی هستند ؛این نگارنده بنابر دلایلی این روند را به نوعی تبعیض آمیز می داند و ادامه ی آن را به صلاح نظام فعلی آموزش و پرورش نمی داند.
شاید آموزش و پرورش رایگان در دهه های پیش توجیه پذیر بود زیرا با حساب سرانگشتی ،خانوارهای گسترده ی دیروز توان پرداخت کمترین وجوه آموزشی را برای چند فرزند نداشتند اما در روزگار خانواده ی هسته ای امروز که خانواده ها اغلب تک فرزند یا حداکثر دو سه فرزند دارند؛ توجیه آموزش و پرورش رایگان با توجه به کسر بودجه در سالیان متوالی آموزش و پرورش چندان عقلانی نیست.
هرچند نگارنده ی این سطور بر این باور است که با غربالگری می توان خانواده ها ی کم درآمد را شناسایی کرد و از پرداخت هزینه های آموزشی معاف کرد؛
اما آنچه مورد نظر است؛ نبود سازوکاری صریح و شفاف است تا با مشارکت خانواده ها ، مشکلات مالی آموزش و پرورش حل شود.
قصه ی پردرد هزینه های جاری مدارس و طرح های ضربتی مبنی بر آن که آموزش و پرورش را در جایگاه کارآفرینان تولیدی بنشاند؛ قدری دور از شأن و جایگاه علمی این وزارتخانه است تجاربی چون صندوق ذخیره فرهنگیان نمونه ای بارز است که تجمع پول در این وزارتخانه شم اقتصادی بنگاه های تجاری را به سمت سؤاستفاده های مالی می کشاند .
بنابراین اگر تلاش شود هر دانش آموز به میزان قدرت مالی والدین خود مشارکت مالی داشته باشد عقلانی تر و عملی تر است. این نگرش چنان از اهمیت برخوردار است که این روزها برخی کارشناسان آموزش و پرورش با نگاهی تجاری به فضاهای آموزشی می نگرند که اگر کاربری فلان مدرسه را به مرکز خرید تبدیل کرد چنین و چنان می شود.
این نگرش نمی تواند منتج به توسعه ی آموزشی گردد در شرایطی که تعاونی های مصرف فرهنگیان کارنامه ی موجهی از خود برجا نگذاشته اند.
در شرایط فعلی آنچه می تواند مثمر ثمر باشد ترغیب اولیا به مشارکت مالی است.
در حالی که شاهد هستیم در مدارس دولتی اغلب به اتفاق دانش آموزان از رفاه نسبی برخوردار هستند ؛ ولی در محیطی درس می خوانند که تجهیزات مدرسه فرسوده است ؛این سؤال پیش می آید که چگونه است والدین قادر هستند برای گذران اوقات فراغت فرزندان خویش هزینه های جانبی چون تبلت و موبایل اختصاصی و... صرف کنند اما برای آموزش فرزند خویش حاضر به مشارکت مالی در مدرسه نیستند ؟
نارضایتی دانش آموزان به هنگام پرداخت هزینه های جانبی مدرسه مانند: هزینه برگه های امتحانی گواه این مطلب است. در صورتی که اگر پرداخت هزینه های جاری مدرسه به شکلی قانون مند اجرا گردد ؛بخشی از مشکلات مالی مدارس مرتفع می گردد.
هرچند خواست عموم برخوردار شدن از آموزش رایگان است ولی حس مسئولیت پذیری در چنین شرایطی می تواند در ساختار آموزش و پرورش نهادینه شود ؛ به عنوان نمونه وقتی پست هایی در شبکه های اجتماعی بازنشر می شود مبنی براین که دانش آموزان ژاپنی در پایان ساعت آموزشی به نظافت کلاس درس خویش می پردازند؛ کلاس های پر از آشغال، سطل زباله های لبریز از پوست میوه و کاغذ ها ی مچاله شده در نظرم مجسم می شود و در بین همه این تصاویر صحنه ی گاه و بیگاه باز شدن درکلاس در ساعات پایانی و ظاهر شدن خدمتگزار مدرسه در آستانه ی در کلاس که قصد خالی کردن سطل زباله ی کلاس را دارد؛ نیز مزید بر علت است
و هر ذهنی را درگیر این سؤال و سؤالات دیگر می کند که چگونه است در فرهنگ ژاپن که بی تردید آموزش و پرورشی با ساختار مستحکم دارد و با کسر بودجه مواجه نیست وظیفه نظافت مدرسه به عهده ی دانش آموزان است؟
جواب این سؤال تنها یک کلمه است :
"حس مسئوليت پذیری"
بنابراین اگر قرار است جامعه ای مسئولیت پذیر و متعهد بسازیم باید این حس و تعهد را از همان عنفوان جوانی بیاموزیم.
« مدرسه » جایی است که بایدها و نیایدهای زندگی جمعی را در آن می آموزیم و یاد می گیریم برای رفاه آموزشی باید هزینه پرداخت کنیم .
در غیر این صورت ، مرض مزمن مشکلات آموزشی - تربیتی ، دیر یا زود نظام آموزشی ما را از پای درخواهد آورد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید